تاریخ کردستان
بنا بر نظر غالب پژوهشگران و محققان غيرايراني، كردها كه از قوم ماد هستند، همواره در طول تاريخ به عنوان قومي آريايي از فرهنگ، نژاد و زبان مشتركي با ديگر ايرانيان برخوردار بودهاند و زبان كردي به
عنوان يكي از كهنترين گويشهاي ايران باستان شناخته شده است. هويت قوم كرد هم همواره با مليت ايراني عجين شده است. «هنري فيلد» در كتاب «مردمشناسي ايران» مينويسد: «كردها از حيث زبان و خصوصيات جسماني، ايراني هستند و به عنوان شعبهاي از نژاد ايراني از حيث زبان، اخلاق، عادت و شيوه معيشت با ساير ايرانيان داراي جهات اشتراك هستند».
«دانيلو» نويسنده غربي نيز در اين باب نوشته است: «كردهاي تركيه هم از حيث زبان و خصوصيات جسماني کرد و ایرانی هستند». «لرد كرزن» هم گفته كه: «زبان كردها، لرها و بختياريها شبيه زبان فارسي است و چندان تفاوتي با هم ندارند».
يكي از قديميترين مدارکی كه درباره كردها در دست است، كتاب «Anabasis» يا سفرنامه جنگلي گزنفون ( xenephon) سردار لشكر، جغرافيدان و مورخ يونان باستان است كه رويارويي كردهاي ايراني را در قالب سپاه اردشير دوم هخامنشي (401 ـ 400 پيش از ميلاد مسيح) با يونانيان باستان [در منطقه اربلا (اربيل امروزي)] شرح ميدهد كه منجر به شكست ارتش ده هزار نفره يونان شد.
«استرابون» جغرافيدان و مورخ يونان باستان در چند قرن پيش از ميلاد درباره چگونگي تربيت و پرورش بدني جوانان كرد مينويسد: «جوانان ايراني را چنان تربيت ميكنند كه در سرما و گرما و بارندگي تاب و توان داشته، ورزيده باشند. اينها را كردک (kardak) گويند».
رشيد ياسمي هم مينويسد: «در حصول پيشرفتهاي دولت ايران در زمان مادها در فتح نينوا و در زمان هخامنشيان در غلبه بر يونان و در دوران اشكانيان و ساسانيان در دفع روميان و در بعد از اسلام در جلوگيري از مهاجمان و هزاران موقع سخت ديگر بعد از آن، افواج كردان را در صف مقدم سپاه ايران ميبينيم كه براي حفظ استقلال ايران ميجنگند ».(چون انان بنیان گذار ایران هستند).
تفاوتهاي آشكار فرهنگي نژادي كردها با تركهاي عثماني در طول سالها موجب ممنوعيت كاربرد نام «كرد» و مجازات زندان براي مردمي بود كه از اين نام استفاده ميكردند و اين فشارهاي فرهنگي تا آنجا گسترش يافته بود كه كردها از بزرگداشت رسمي سنت اجدادي نوروز و چهارشنبهسوري تا اين اواخر محروم بودند، تركهاي عثماني هيچگاه كردها را با اين نام باشكوه نميخواندند بلكه به آنها «تركهاي كوهستاني»! ميگفتند و سخن گفتن به زبان زيباي كردي در تركيه به صورت رسمي ممنوع بود، گو اينكه فشارهاي بينالمللي سبب شده كه به تازگي بخشي از اين سختگيريها كاهش يابد، از سوي ديگر سختگيري بي حد سران پان عرب بعث عراق در طول دههها ظلم و جور بر كردهاي عراق بر كسي پوشيده نيست كه نقطه اوج آن كشتار پنج هزار زن و مرد و كودك و پير در حلبچه به دست رژيم نژادپرست عراق و نيز 180 هزار مفقودالاثر كرد در قيام دهه 1990 بوده است.
در پايان بايد گفت كردها به عنوان نسل غيور و فرزند خلف كاوه آهنگر كه ايرانيان را از ستم ضحاك ستمگر رها ساخت و درفش ملي ايران زمين را به دست فريدون داد، هيچگاه احساس بيگانگي با ديگر ايرانيان نداشتهاند و اشتراكات كهن نژادي، آييني، فرهنگي، زباني و… و افتخاراتي همچون كتيبه بيستون و طاق بستان و غيره نمادهاي مشترك كردها و ديگر ايرانيان به شمار ميروند كه اين پيوند تاريخي را ستوارتر ساختهاند.
پيشينه مقاومت كردها در برابر اشغالگران بيگانه:
كردها همچون ديگر ايرانيان از اعتقادات اصيلي همچون احترام به پاكيزگي آب، خاك و آتش برخوردار بودهاند كه هماكنون نيز بسياري از رسوم كهن ايراني همچون جشنهاي نوروز و چهارشنبهسوري با شكوه منحصر به فرد در مناطق كردنشين پاس داشته ميشود. كردها از دوران باستان به كيش يكتاپرستي زرتشتي اعتقاد داشتهاند كه بعدها به دين اسلام تغيير يافته است. در پوست پارهاي كه چند سال پيش در سليمانيه به دست آمده، سوگنامهاي به زبان كردي مربوط به چهارده قرن پيش به دست آمده كه ترجمه بخشي از آن عبارت است از: «معبدها ويران شد، آتشها خاموش، بزرگ بزرگان خود را نهان كرد، زنان و دختران به اسيري رفتند، دليران در خون غلتيدند… » كردهاي سرزمين عثماني همواره با ظلم بي حد تركها روبهرو بوده اند به گونهاي كه با اعتراف صريح مورخان ترك، عثمانيها بيش از چهل هزار نفر از كردهاي تكلو را به قتل رساندند. رويارويي كردها عليه مظالم عثماني از آغاز جدايي اين سرزمينها از ايران آغاز شد و نزديك به ده جنگ بين آنها به وقوع پيوست. خاطرات نوري پاشاف، ژنرال كرد عثماني كه براي رهايي كردها از يوغ تركها قيام خود را در كوههاي آرارات و شرق تركيه آغاز كرد و قيام نافرجام او به پناهنده شدن او به سرزمين مادري، ايران انجاميد ، قابل تأمل است آنجا كه گفته است: «سلحشوران كرد گويي شيران نبرد رستم و اسفنديار، با خون ايراني خود جهت حفظ هويت نژادي و فرهنگي كهن آريايي خود در برابر دشمنان تا بن دندان مسلح عثماني به مقاومت برخاستند… ».
علاوه بر كردهاي تركيه، كردهاي عراق هم جهت احقاق حقوق پايمالشده خود قيامهاي دامنهداري را تدارك ديدند كه قيام شيخ محمود حفيددر سالهاي 1325 تا 1939 از مهمترين آنها بوده است. اين نبرد با نيروهاي انگليسي و اعراب عراقي در نهايت به شكست انجاميد و شيخ محمود حفید هم به ايران پناهنده شد. نبردهاي شيخ احمد بارزاني نيز از سالهاي 1933 و 1934 در كردستان عراق آغاز شد كه بعدها توسط برادرش ملامصطفي بارزاني ادامه يافت. در نبردهايي كه بين كردها و ارتش عراق در طول سالهاي 1943، 1945، 1946 و 1947 درگرفت، ضربات سختي به رژيم عراق وارد آمد ولي اوج اين درگيريها در سالهاي 1956 تا 1971 بود كه قيام كردها عليه حاكمان خونخوار بعث عراق، به اوج خود رسيد. سرانجام اين قيام نافرجام نيز با پناهنده شدن ملامصطفي بارزاني به ايران پايان يافت. جملهاي مشهور از ملامصطفي به يادگار مانده كه هنوز در اذهان زنده است و آن اينكه «هرجا كرد است، آنجا ايران است».
پیرامون گذشته و هویت تاریخی نژاد کردها
کردستان یکی از مهم ترین شهرهای آریایی و کهن ایران زمین است که به یکی از مراکز اصلی عرفان و تصوف و اهل حق ایران زمین و حتی مشرق نیز شهرت دارد . متاسفانه بخش های زیادی از کردستان با توطئه های استعمارگران و نا آگاهی خلفای گذشته ایران از بدنه اصلی اش جدا شده است و در ترکیه و عراق و سوریه قرار گرفته است , که امید بسیار داریم مردم نیک سرشت کُرد ما به یاری دیگر هم میهنانمان روزی این خاکهای نژاد ایرانی را به میهن اصلی اش پیوند دهند و همه ایرانیان آریا نژاد متحد و یکپارچه در یک مرز جعرفیایی زندگی کنند . نام کشور ایران از واژه اوستایی ائیرانه ویچه گرفته شده است و در تمامی متون اوستانی و پهلوی و باستانی بر آن تاکید شده است . ائیرانه ویچه در معنی سرزمینهای آریایی یا خواستگاه آریایی ها معنی می دهد . به همین روی از دهها قوم و تیره مختلف تشکیل شده است که همگی آریایی هستند . نام ایران برای همه نژادهای آریایی برگزیده شده است و متاسفانه کردستان عراق که امروزه با اعراب عراق زندگی میکنند هیچ همخوانی با نام آنها ندارد و جایگاه اصلی آنان سرزمینهای آریایی است که همانا ایران است . کردستان عراق با وسعتی برابر 80 هزار کیلومتر مربع همان استان شادپیروز در زمان ساسانی است که هویتی تماما ایرانی دارد و هنوز جشن نوروز ایرانی جشن ملی آنها نیز هست و باقی مراسمهایشان و زبانشان نیز کردی است . همین طور هم کردستان ترکیه و سوریه . متاسفانه وضعیت کردستان سوریه از همه مناطق کرد نشین وخیم تر است . به صورتیکه حکومتی بعث سوری کردها را تنها از هویت عرب می داند و هیچ هویت دیگری ( ایرانی ) را برای آنان به رسمیت نمی شناسد . در سال 1962 دولت سوریه کردها را از لیست شهروندان سوری خارج کرد و از داشتن کارت شناسیایی محروم گردیدند . در مارس سال 2004 در شهر قامشلی طی یک نبرد خیابانی بیش از 30 کرد توسط پلیس سوری کشته و صدها نفر دیگر زخمی شدند . کردهای سوریه که دارای ملیت ایرانی هستند جمعیتی بالغ بر 3 میلیون نفر می باشند . امید بر این است روزی کردستان و کردهای ایران و دیگر تیره های ایرانی در تمامی امور کشوری و فرهنگی و هنری بیش از پیش فعال تر و پویا تر باشند . بدون شک کردستان از غنای فرهنگی و هنری بسیاری برخوردار است . موسیقی شگفت انگیز سنتی کردی که انسان را دگرگون میکند یکی دیگر از همین هنرهای بارز ایرانیان کرد است . امروزه برجسته ترین شخصیتهای موسیقی غنی ایرانی را کردها تشکیل میدهند و به راستی میتوان میگفت که کردان ایران زننده کننده موسیقی غنی و عرفانی ایران زمین هستند . استاد شهرام ناظری - استاد عالی نژاد - استاد علی اکبر مرادی - کیخسرو پور ناظری - گروه کامکار- استاد حسن زیرک- استاد مظهر خالقی- ماملی- سید علی اصغر( خواننده ی کرد مورد علاقه ی استاد شجریان) و . . . لباسهای محلی زیبا و رقص بی نظیر کوردی که به صورت دسته جمعی می باشد به راستی روح انسان را نوازش می دهد . ریشه تاریخی کردهای ایرانی نژاد – همانند سایر ایرانیان- به بیش از 4500 پیش از میلاد باز میگردد( متاسفانه سند معتبری برای اثبات این ادعا وجود ندارد؛ چند سال گذشته در طی عملیاتی عمرانی، به صورت تصادفی در زیر یکی از بزرگراههای سنندج که کاملا ناگهانی ریزش کرد، جسد دو انسان مومیایی پیدا شد که کارشناسان قدمت آن دو را به بیش از 3400سال پیش تخمین زدند؛ اما متاسفانه بدلیل مسایل سیاسی و ضدیت حکومت موجود با تاریخ کردستان و همچنین سهل انگاری مسئولان، این دو جسد به شکلی کاملا مرموز و عجیب ناپدید گشتند( یا بهتر بگم که ناپدیدش کردن) و هیچ اثری از این میراث تاریخی با ارزش کردستان و ایران برجای نگذاشتند!!! – همه ی دنیا در تلاش برای مدرک که تمدن خودشون رو قدیمی تر نشون بدن ما هم تو ایران...!- . سرزمین ماد بزرگ که امروزه کردستان و آذربایجان نامیده می شود نقش زیادی در امپراتوری بزرگ ایران داشته است . به عبارتی میتوان گفت تک تک این تیره های کهن ( ماد + پارت + پارس ) تشکیل ایرانی را داده اند که روزگاری بس طولانی به شکلی بسیار دموکرات و متمدن بر خاورمیانه حکومت می کرده است . برخی از احزاب افراطی کورد که با حمایت انگلستان و شوروی سابق پایه گذاری شدند در اندیشه نابودی سرزمین آریایی کردستان از بدنه اصلی اش ( ایران ) هستند و امروزه نیز می باشد . آنها بر این باورند که مردم کردستان جزوی از سرزمینهای آریایی ( ایران بزرگ ) نیستند و می خواهند که با تشکیل یک کشور کوچک جدید مردمان آنجا را زیر سلطه کشورهای قدرتمند بزرگ جهان نگاه دارند . سرزمینهای نفت خیز کردستان عراق نیز به این امر دامن زده است و آمریکا و انگلستان را بیش از پیش برای تحقق این نقشه اهریمنی تقویت کرده است . تشکیل کردستان بزرگ بدون شک در هیج شرایط زمانی برای این افراد محقق نخواهد شد زیرا پیوند اقوام ایرانی بسیار فشرده تر از آن است که احزابهای دست نشانده کشورهای استعمارگر که همیشه در امور دیگر کشورها دخالت می کنند بخواهد آنرا پاره کند و هویت ملی آنان را لکه دار کند . حزب دموکرات کردستان که در ابتدا حزبی با اهداف نچندان خوشایند بود ولی پس از سالها که هیچ موفقیتی در جامعه ایران نیافتند تغییر شعار دادند و با محوریت فدرالیزم برای ایران راه خود را ادامه دادند . حزب دموکرات کردستان افراد ایران دوست را هم در خود جای داده است . البته لازم به ذکر است که خوشبختانه این حزب در سالیان اخیر بسوی اصل کرد-ایرانی بودن خود درحال گام برداشتن هستند و این روند از زمانی آغاز شده که جان باخته دکتر قاسملو ریاست این حزب را بر عهده گرفت. اما در حادثه ای بسیار ناگوار و مرموز به همراه چند تن از یارانشان و همچنین جان باخته دکتر شرفکندی -در منزل دکتر قاسملو – افرادی تقریبا ناشناس(!) ایشان را ترور کردند و حادثه و ضربه ای ناگوار بر پیکر کردستان وارد کردند .
یکی از موارد اقدامات کردهای کردستان عراق، ساخت پرچم برای کردستان است. این پرچم همان پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران است که تنها خورشید را در خود جای داده است و شیر آن حذف شده است . نشان خورشید آن همان آئین کهن میترائیزم ایران است. فلسفه پرچم ساختگی کردستان از یک سو قابل درک است . زیرا کردهای عراق بر این باورند که آنها با پرچم عربی عراق قتل عام شدند و باردیگر این پرچم را پرچم کشورشان بدانند، برایشان غیر قابل قبول است . این سخن کاملا منطقی و درست است ولی برافراشته شدن این پرچم در ایران به هیچ وجه منطق و پشتوانه ای تاریخی ندارد و بدون شک هرگز این پرچم در ایران به رسمیت شناخته نمی شود . ( مگر فقط در یک صورت و آن اینکه تمامی بخشهای کردنشین منطقه به صورت ایالتی به ایران پیوند بخورند و پرچم خود را نیز داشته باشند که در اینصورت هیچ مشکلی ندارد که کردستان بصورت ایالتی در ایران باشد و پرچم ملیشان همان شیر و خورشید باشد و در کنار آن ، پرچم ایالت کردستان به شکل همان پرچم سه رنگ با خورشیدی زرین در وسط باشد . ) در نبرد صدام حسین گجستک با ایران , شهر کردنشین حلبچه در شمال عراق با بمب های شیمایی به کلی ویران شد . کشتاری که در آن هنگام صدام از کردهای ایرانی انجام داد در تاریخ قرون اخیر بی سابقه بود . بیش از 180 هزار کرد در شمال عراق قتل عام شدند و صدام که خود با پشتوانه آمریکا و انگلستان و اتحادیه عرب به نبرد با ملت ایران برخواسته بود بر این مسند جنایت تکیه زد و به حیات ننگین خود ادامه میداد . یادبود این جنایت بزرگ تاریخ ایران چندین بار در دانشگاه تهران برگزار شد و برای درگذشتگان این واقعه هولناک طلب آمرزش شد . حال امروزه آمریکا سخن از دموکراسی خواهی و آزادی برای ایران و عراق می کند ؟ به راستی آیا ما باید چنین بهانه ای را به دست چنین متجاوزانی بدهیم که ایران را که خود صادر کننده حقوق بشر به جهان بوده است , امروزه با تفرقه و چند دستگی متلاشی کند تا خود و متحدانش به آسودگی بر آنان و هزاران سال فرهنگ و تمدن کهن و منابع طبیعی آنها تسلط یابند ؟ بر طبق خبرهای منتشر شده امروزه بیش از دو میلیون نفر در شهرهای کردنشین عراق و ترکیه و سوریه به زبان فارسی تسلط کامل دارند .(جمعیت کردهای ترکیه حدود نوزده میلیون نفر می باشد) آیا دولت جمهوری اسلامی ایران از آنان برای گسترش زبان فارسی و کردی در این شهرها حمایت کرده است ؟ آیا زبان شیرین و اصیل کردی جایگاه اصلی خود را در ایران بدست آورده است ؟ نه تنها پاسخ به این پرسش منفی است که حتی تا چند سال پیش اجازه برپایی کلاس های آموزش کردی به مردم کردستان ایران داده نمی شد!
در نبرد ایران و عراق , کردهای عراقی و سنندج ایران به شهرهای مختلف ایران منجمله تهران و کرج و تبریز مهاجرت کردند و سختی های بسیاری را در این جنایت صدام متحمل شدند . افتخار کنونی ملت ایران این است که پس از فروپاشی حکومت ننگین و دست نشانده صدام , رئیس جمهوری ایرانی بر مسند قدرت عراق تکیه زده است . جلال طالبانی کرد ایرانی نژاد در منطقه عظیمیه کرج سالها زندگی می کرد . آقای بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق نیز در کنار وی بودند . پدر وی یکی از بزرگان تاریخ معاصر ایران بود . افتخار ما است که کردها بر عراق حکمرانی کنند و صد البته بهتر آنکه با هویت ملی خود یعنی ایران یکی شوند . اما متاسفانه همین آقای جلال طالبانی با گزارشات پنهانی که به دولت جمهوری اسلامی فرستاده و خدمات خائنانه ای که به آنان کرده، امروزه چهره ی واقعی خود را آشکار ساخته و به فردی منفور در میان کردها تبدیل شده است. خوشبختانه در مقابل او، رهبری آگاه و ملی گرا به نام بارزانی قرار دارد که مورد قبول کردها نیز هست و در میان جامعه ی کردستان از مقبولیت بالایی برخوردار می باشند که باز خوشبختانه بر هویت ایرانی نژاد کردها تاکید می کند و این مایه ی مباهات است: " هرکجا کُرد باشد، آنجا ایران است." بارزانی
به جرات می توان گفت که اقوام ( مدیا ) کرد یکی از مهم ترین بنیان گذاران سرزمین آریایی ایران زمین هستند و جداسازی آن به هیچ عنوان برای ملت ایران قابل قبول نیست .کردها نباید بازیچه عده ای سناریو نویس آمریکایی و انگلیسی شوند زیرا بخش بزرگی از هویت ملی ایرانیان کردها هستند و کردها هم بخش مهم و سرنوشتشان با هویت ملی ایرانی شان پیوند خورده است در تمامی ریشه های ایرانی این نزدیکی و یکی بودن قابل مشاهده است ( از موسیقی کردی تا دین بهی , زبان پهلوی و کردی , آئین و رسوم نوروز و جشنهای باستانی , آتش افکنی و . . . ) . بدون شک در نبود هر کدام دیگری ضربه های بسیار بزرگی خواهند خورد و در آن روی سکه بیگانگان هستند که به نیت شوم و اهریمنی شان خواهند رسید و سرمایه های این شهرهای کردستان را به یغما خواهند برد و تا صدها سال دیگر سایه استکبار را بر بالای سر آنان قرار خواهند داد . ایران یعنی کرد و آذری و لر و بلوچ و خراسانی و خوزستانی و . . . ما صدای مردم نیک سرشت و اهورایی کردستان را برای درخواست امکانات و رفاه اجتماعی و گسترش زبان کردی را با جان و دل به دولت و تمام دنیا فریاد می زنیم و خود را در تمامی مراحل زندگی شریک و یار و یاور آنها می دانیم . ما با تمام کوشش و توان نسل آینده را آماده یک اتحاد بزرگ و تاریخی بین اقوام آریایی ایران می کنیم تا همگان به صورت برابر و آزاد و دموکرات جدای از هرگونه دین و قومیت و مذهب برای ایرانی بزرگ و جاودانه کوشش کنند . در این برهه از زمان تلاش دوطرف نیاز است . از یک سوی مردم دیگر شهرهای ایران برای حمایت همه جانبه از اقوام کهن کرد ( متاسفانه دولت حاکم بر ایران، هیچ گونه تمایلی به اتحاد اقوام ایرانی ندارد!) و رساندن صدای آنها به جهان و از سوی دیگر خود مردم کردستان و کرمانشاه و دیگر شهرهای کردنشین ایران( در استانهای آذربایجان، لرستان، ایلام، خراسان، گیلان، فارس ) برای جذب هم میهنانشان در آن سوی مرزهای استکباری عثمانی و برداشتن این مرزها و یکی شدن مجددشان با وطن اصلی شان ایران زمین . این تنها راه سربلندی و پیروزی ملت ایران است که ما در تمامی مراحل برای رسیدن به آن کوشش می کنیم . این هویت ملی تا بدانجا گسترش دارد که بسیاری از باستان شناسان و خاورشناسان بزرگ ایران منجمله استاد علی اکبر جعفری در کتب خود از تاریخ مادی ( کردی و آذری ) به نام تاریخ اصلی ایران به جای خورشیدی نام می بردند .
نامه تاریخی مصطفی بارزانی
هرجا کرد است آنجا ایران است ( بارزانی )
رهبر حزب پان ایرانیست!جناب آقای محسن پزشکپور! رهبر گرامی پارت قهرمان پان ایرانیست چه بجاست در آستانه پنجمین کنگره حزب پر افتخاری که نشان داد جدائی های ظاهری میان تیره های یک نژاد نمی تواند پیوندهای ناگسستنی تاریخی نژاد و فرهنگی آنان را از میان بردارد پاکیزه ترین درودهای خودم و خالصانه ترین سلام پارت دموکرات کردستان، حزب برادر و همه رزمندگان آزادی بخش کردستان این سوی به ویژه پیش مرگان وظیفه و قهرمان رستاخیز را به پیشگاه کنگره ی سرافراز حزب برادر و همه رزمندگان و مردان آزاده ای که در سنگر حزب شکست ناپذیر پان ایرانیست گرد آمده اند گسیل دارم. شما و حزب پر افتخار و روزنامه زرین برگ خاک و خون نه تنها در سخت ترین شرایط از رستاخیز آزادی طلب، موثرترین و شدید ترین پشتیبانی را نموده اید بلکه در هر فرصت افتخارات تاریخی هم نژادان ما را چون همسایه ای بزرگ بازگو نمودید. شما به همگان آموخته اید که تیره ی کرد بنیان گذار شاهنشاهی سربلند ماد است و در کنار سواران دلاور شاهنشاهی با خود آتش فرهنگ درخشان آرین نژادان را در دل تاریک دنیای آن زمان روشن نگهداشت. به راستی در آن زمان که همه ی تیره های نژاد ما در پهنه نیاخاک خود یگانگی داشتند. جهان پیرامون ما به ویژه آریایی زبان ها در آرامش و صفای زندگی در کار ساختن و آفرینش بودند. مردان آزاده و بلند بالای نژاد ما هر یورشی که از باختر آهنگ ویرانی آسیای پرشکوه را داشت با شکست دمسازشان می کردند. نبردهای هفتصد ساله ایران و روم نشان از این قهرمانی هاست که نگذاشت آئین بردگی پرور روم از پنجه پولادین سرزمین آرین های آسیای به سوی خاورمیانه راه بگشاید. پس به جاست که ما و شما همه به خود ببالیم و چون گذشته با نبردهای هماهنگ راه را دنبال کنیم. در خاتمه دست شما و همه رزمندگان سنگر گرفته در حزب پان ایرانیست را صمیمانه می فشارم. در آینده نیز به کمک های معنوی و گرمی بخش شما امیدورام و سربلند می باشم و درودهای آرین ها را از این سوی مرز و مکتب سیاسی کمیته ی مرکزی پارت دموکرات کردستان عراق به سوی کنگره پنجم حزب برادر پان ایرانیست می فرستم. رهبر رستاخیز و رئیس پارت دموکرات کردستان عراق - ملا مصطفی بارزانی - بر گرفته از حاکمیت ملت شماره ۹۶
شهرهای اشغال شده ایران در کردستان ترکیه پیش از نبرد چالدران بین شاه اسماعیل صفوی و ترکان عثمانی در سال 1514 میلادی شامل زیر می باشد :
دیار بکر (آمد) - وان - غازی عینتاب (دیلوک) - بینگول (چیولیک) - آدیامان (سمسور) - سیواس - اسکندرون - ارزروم - ارزنجان - قارص - تاتوان - مرعش - الازیغ (خارپوت) - باتمان - تونجلی (درسیم) - ماردین - مالاتیا - دوغو بایزید - حکاری (جولامیرگ) - شرناخ - بوتانکردهای آریایی پایه گذاران ایران کنونی هستند :
در کتاب ایرانشهر نوشته استاد شاپور راسخ و جمشید بهنام از انتشارات یونسکو آمده است : اگر کردان را از حیث نژادی نسبت به دیگر اقوام ایرانی مقایسه کنیم از لحاظ جسمانی و چهره ای و نیرومندی به ایرانیان باستان بسیار نزدیک هستند .
دانشمندان را عقیده بر این است که گاتهای زرتشت به زبان مادی ایران باستان است و نیز برخی بر این باورند که زبان کردی همان شاخه آریایی ماد است . ( سبک شناسی استاد بهار - ج 1 صفحه 5 )
در دایره المعارفهای اینترنشنال و بسیاری دیگر جهان آمده است : کردها نژاد کهن ایرانی هستند که امروزه در سرزمینهای بسیاری پراکنده هستند از جمله : خراسان - فارس - کردستان - کرمانشاه – لرستان- ایلام - آذربایجان غربی - عراق - ترکیه - سوریه - ارمنستان .
پرفسور سایس میگوید : مادها عشایر کرد بوده اند و در شرق ( یعنی غرب ایران ) سکونت داشته اند و ولایات آنها تا جنوب بحر خزر ادامه داشته و زبان آنها آریایی و از نژاد خالص ایرانی هستند . ( کرد و کردستان - به نقل از تحفه ناصری - صفحه 19 )
در کتاب کرد و کردستان ترجمه جواد هاتفی آمده است : کردها از اصیل ترین نژاد ایرانی هستند که قرن ها از کرانه های بین النهرین و کشور عراق و ترکیه تا مرزهای شوروی، بخش مهمی از ایران بوده است . آنان در فلات ایران به کشاورزی و دامداری مشغولند و زبانشان بخشی از زبان ایرانیان باستانی است که هویت خود را پس از حمله سپاه اسلام حفظ نموده اند .
هرودوت و دارمستتر بر این عقیده اند که زبان مادها در ایران باستان همین زبان کردی بوده است . ( تاریخ مردوخ - صفحه 41 )
در دایره المعارف کلمبیا و ایکنیک دسک آمده است : کردها بخشی از نژاد ایرانی هستند. برخی چادر نشین هستند و برخی شهر نیشین . مردمی دلاور - جنگجو و نیرومند دارد.
"دارمستتر" مستشرق فرانسوی، زبان کردی را مشتق شده از زبان مادی ایران باستان می داند . ( تحفه ناصری - صفحه 20 )
اشغال کردستان بزرگ ایران توسط ترکهای متجاوزعثمانی
در قرن پانزدهم سرزمینهای ایران که کردستان در آن جای داشت پس از هزاران سال متلاشی شد و امپراتوری عثمانی آن را به امپراتوری خود الحاق کرد . در جنگ جهانی اول عثمانی ها، کردستان ایران را بین عراق و ترکیه تقسیم کردند . سرزمین جزیره هم بین عراق و سوریه تقسیم شد . عده ای از کردها هم در قسمت قفقاز ساکن هستند . نام کردستان نخستین بار در قرن 12 میلادی در زمان فرمانروایی سلطان سنجر دیده شده است . کردستان از سالیان نامعلوم پیش از میلاد تا قرن 15 پس از میلاد یعنی چیزی در حدود 5000 سال بخشی جدا نشدنی از ایران بود که متاسفانه با یورش سپاه عثمانی آنجا اشغال شد و از ایران جدا گشت .
منابع طبیعی و ثرمایه های کردستان ایران
کردستان از دره ها و کوه های بلند و جلگه های حاصلخیز تشکیل شده است . کردستان کنونی ایران فقط بخش کوچکی از کردستان حقیقی است . این سرزمین از نظر منابع تا حدود زیادی غنی است . مهم ترین معادن آن معدن طلای کردستان است که دارای اهمیت خاصی در خاورمیانه است . شوربختانه 80% از حق استخراج طلای کردستان را کشور فخیمه انگلستان به تاراج می برد و تنها 20% آن را به کشور ایران می دهد( که ازین بیست درصد بخش بسیار ناچیزی به کردستان داده می شود!!!) . امیدواریم دولتهای بعدی به چنین خیانت بزرگی به ملت ایران و مردم نیک سرشت کردستان که حق بسیاری از سهم طلای کردستان دارند خاتمه دهند و معدن طلای کردستان نیز مانند صنعت نفت ملی شود . این خواست تک تک ملت ایران است و حق طبیعی مردم کردستان ماست که از درآمد های طبیعی آنجا بهره مند شوند و درصد دیگر بین همگان تقسیم شود . همچنین معدن بزرگی که به تازگی در کردستان کشف شده که غنی از آلومینیوم است و به تخمین کارشناسان، تا 80 سال می تواند نیاز تمامی کشورهای خاورمیانه و حوزه ی دریای پارس و دریای مازندران را به این ماده ، تامین کند. معادن بزرگی دیگر همچون : مرمریت اوریه - مرمریت قلعه شیخان - مرمریت کاوشان - مرمریت صالح آباد - مرمرقصلان - معدن رالگاروارپیمان داشکن - سنگ میهم سفلی - سنگ آهک موسک مریوان - نمک آبی بیجار و دهها معدن دیگر در کردستان کنونی ایران وجود دارد . کردستان عراق که در اصل بخشی از کردستان آریایی ایران است نیز در شهرهای عین طلاح و بوتماه و اربیل و موصل و بویژه گرکوک دارای غنی ترین چاههای نفتی جهان می باشد . متاسفانه دولت پیشین عراق در زمان صدام حسین گجستک بخش بسیار زیادی از نفت کردستان را استخراج می کردند و درصد بسیار بسیار کمی از آن را به خود کردها می دادند.صدام بر این باور بود که کردها ایرانی هستند و به همین جهت در سرکوب آنها از هیج تلاشی فروگذار نبود . حتی در بخشهایی از کردستان عراق متهم به نسل کشی کوردها است . پس از سقوط دولت ننگین صدام حسین، آمریکایی ها و انگلستانی ها که پایه گذار دولت صدام بودند در چپاول هرچه بیشتر منابع نفتی کردستان کوشش کردند . در کردستان ترکیه نیز نفت و آهن و مس استخراج شده است ولی ارزش زیادی در سهم منابع خاورمیانه ندارد . دولت ترکیه هم درگیریهای بسیاری با کوردها داشته است . دولت غربی و بی هویت ترکیه که کعبه آرزوهایش این است که بخشی از اروپا شود به کردهای ایرانی که در کشورش زندگی می کنند حتی تا چند سال اخیر اجازه برپایی جشن ملی نوروز را نمی داد . بدتر از آن حق نامگذاری فرزندانشان را به نام های کردی نداشتند ( همانند کردستان های ایران و عراق و سوریه که البته در چند سال اخیر مردم کردستان ایران این قانون نانوشته و ظالمانه را سرکوب کردند و مردم کردستان عراق نیز با برکنار شدن صدام، اکنون از لحاظ حقوقی در وضعیت بسیار مطلوب تر و بهتری قرار دارند). سرزمینهای کردستان عراق از لحاظ کشت توتون بسیار قوی می باشد . در جلگه اربیل گندم بسیاری کاشته می شود . مردمان کورد چه زن و چه مردم از لحاظ کشاورزی نیرومند و قوی هستند . دریاچه وان در کردستان ترکیه دارای آثار باستانی ایران می باشد . کاخ خشایارشا در وان کردستان قرار گرفته است .
تاریخ باستانکردها از تبار ایرانی و بخش اصلی بازماندگان قوم ایرانی ماد هستند. مادهای آریایی پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسیها و لولوبیها در لرستان و دیگر اقوام آسیانی را در خود حل کرد و زبان ایرانی خود را در منطقه رواج کامل داد. کتیبه های ایرانی 2500 ساله همگی حکایت از آن دارد که اتحاد بزرگی میان پارس و ماد وجود داشته است . این نکته امروزه باید الگوی ملت ایران باشد تا باردیگر همچون دوره کوروش بزرگ و داریوش بزرگ - ایرانیان از همه اقوام و تیره ها دست اتحاد و یکی شدن به یکدیگر بدهند تا شکوه گذشته خویش را بازستانند و دست بیگانگان را از این سرزمینهای آریایی کوتاه کنند .
در کتیبه های سومری 2000سال قبل از میلاد از کشوری به نام « کاردا» نام برده شده است . این اقوام همان قومی بودند که به گفته گزنفون مورخ یونانی راه را بر تیگلاث پیلسر، شاه آشور که با قبایل گورتی در حال جنگ بود بستند و لشگر کشی او را به سوی دریای مدیترانه متوقف ساختند .گزنفون این قوم را کاردو می نامد. بنا بر نوشته های تاریخ نویسان و جغرافی دانان عرب , از قبیل بالاهوری , طبری و ابن اثیر، قبایلی که بعدا به نام کرد شناخته شدند بیشتر نواحی شرقی رود بوتان و سواحل شمالی دجله را تا نواحی جزیره (جزیره ابن عمر) متصرف شدند. از لحاظ مذهبی اکثریت کردها اهل تسنن هستند . تقریبا بیشتر مردم کرمانشاه نیز شیعه میباشند . البته در بین کردها نزدیک به پنج هزار خانوار و شاید بیشتر زردشتی هستند .علاوه بر این گروهی نیز که به علی اللهی معروفند نیز در بین کردهای کرمانشاه و ایلام هستند که امام علی را خدا میدانند! همچنین در چندین روستای کردستان عراق، مردم کرد آنجا بر دین مهرپرستی باقی مانده اند و به آنان ایزدی گفته می شود. کردها و بیشتر ایرانی ها پیش از زردشتی شدن، مهرپرست بودند. راجع به دین مهرپرستی در این مختصر نگنجد اما همین باید گفته شود که پیروان این آیین در ابتدا خداپرست بودند و بر عقیده ی آنان جایگاه خداوند در خورشید( مهر) قرار داشت. اما پس از چندی، در این آیین بسیار کهن- که تاثیرهای بسیاری بر جهان گذاشته و بویژه مسیحیان را بیش از همه متاثر کرده- انحرافاتی بوجود آمد که آنان بجای خدای یکتا، خورشید( مهر ) را پرستش کردند.
یکی از شهرهای باستانی کردستان "سقز" است که در جنوب شرقی "مهاباد" و شمال شهرستان سنندج در دره "شلیر" و شرق "بانه" قرار گرفته است . این شهر بر روی دو تپه و میان چندین کوه بناشده است . رودخانه کوچک "ولیخان" از میان آن می گذرد و از کنار شهر سقز عبور میکند که به پشت سد کوروش بزرگ می ریزد ( البته این رودخانه برای مدتها خشکیده بود که اکنون گاهی در پی ذوب برفها و یا باراش باران، هرچند برای مدتی کوتاه جریان آب از آن می گذرد). سقز در اتحاد قوم ماد به نام "ایزیرتا" نامیده شده است و برای چندین سال پایتخت ماد آریایی بوده است . بزرگان ماد، بناهای خود را در آنجا بنا نموده اند . سارگن دوم پادشاه آشور پس از یوروش به سقز آنجا را ویران نمود و عده ای مجبور شدند تا از کردستان به همدان مهاجرت کنند اما بیشتر مردم شهر ایزیرتا، از نو شهری دیگر در شمال شهر مخروبشان بنا کردند که همان سقز کنونی است. . پس از آن سکاها به آنجا وارد شدند و مدتی را در آنجا ماندندو بناهایی ساختند . نام سقز از همان سگز یا سکاها گرفته شده است . سکاها پس از مدتی این منطقه را نیز ترک کردند و به کوچ خود ادامه دادند.
کردها پیش از اسلام
تاریخ مشخصی برای تمدن کردها نمی توان تعیین کرد اما بر طبق کهن ترین اسناد یافته شده، ٣۵٠٠تا۴۵٠٠ پیش از میلاد، معقول ترین تاریخ می تواند باشد.
برخی منابع از قبیل نولدکه (NOLDKE 1897 ) آورده اند که طوایف کردی که در نواحی مرکزی و جنوب ایران وجود داشتند در خلال دوره شاهنشاهی ساسانی به علت فتوحات ایران و حرکت جمعیت به طرف شمال غربی، برخی دیگر از کردها به نواحی جنوبی ایران و بویژه پارس و خوزستان مهاجرت کرده و برخی در سرزمین کردو (KURDU ) ساکن شده و با کردهای آنجا مخلوط شده اند و نام آنها را قبول کرده اند این مردم که قبلا به نام مرتی ها شناخته می شدند در جنگهای مداوم ساسانیان و اشکانیان )پارت ها( و همچنین رومی های بیزانسی شرکت داشته اند و در بسیاری از نبردها با ارتش ایران همراهی می کردند . اینان در قرن چهارم میلادی از طرف رومی ها به نام کرچخ شناخته میشدند.بر حسب سرزمین و لهجه های محلی کردهای قدیمی نام های کاردوخ (KARDUKH ) و کاردیخ (KARDIKH ) که سکنه و بومیان آن بوده اند بر این مردم اطلاق شده است . به موجب تاریخ شرفنامه بدلیسی , قدیمی ترین قبایل کرد باجناوی ها و بوتی ها هستند که این نام ها به دلیل سرزمین باجان و بوتان بر آنها نهاده شده است . کردها پیش از ورود اسلام، زردشتی بودند و پس از ورود اسلام، برخی بر آیین خود مانده و برخی دیگر نیز اسلام را پذیرفتند.
تاریخ کرد پس از اسلام
با آغاز حملات اعراب مسلمان به رهبری عمربن خطاب در سالهای (634-642 ) نواحی اربیل , موصل و نصیبین را که نواحی کردنشین بودند به تصرف مسلمانان درآمد بعد از عمربن خطاب , در دوره جانشین وی عثمان ابن عفان نیز مناطق شمالی کردها و مناطق قفقاز به تصرف درآمد . کردستان نیز مانند دیگر شهرهای ایران پس از سالها به اسلام روی آوردند . تحریف دین بهی زرتشت توسط مغان مذهبی - باجهای کلان به خلفای عرب - تبعیض شدید در بین مسلمان و غیر مسلمان و نبردهای گوناگون ایرانیان با اعراب ( بابک خرمدین - مازیار - یعقوب لیث - استادسیس - سنباد – ابومسلم- . . . ) که در نهایت به شکست و کشتار عظیم مردم منجر شده بود باعث گردید بیشتر کردها نیز به دین اسلام بگروند و مسلمان شوند.در همین ایام روسای کرد در حالی که می کوشیدند اقتدار خود را حفظ کنند در فتوحات مسلمین شرکت فعال داشتند. در دوره عباسیان که به کمک سردار ایرانی ابومسلم خراسانی ، ایرانیان به خلافت رسیدند به علت رقابت امین و مامون پسران هارون الرشید قدرت خلفا در نواحی کردستان تضعیف شد. در این زمان لفظ "کرد" کم کم برای توصیف نژادی این قبایل به کار رفت . همزمان با روی کار آمدن ترکان سلجوقی و پادشاهی سلطان سنجر برای اولین بار ایالتی به نام کردستان تاسیس گردید. به گفته مرحوم رشید یاسمی در کتاب کرد و پیوستگی نژادی , حمدالله مستوفی در کتاب نزهةالقلوب در سال 740 هجری نخستین کسی بود که اسم کردستان و شانزده ایلات آن را آورده است. او اورده است : کردستان و آن شانزده ولایت است و حدودش به ولایات خوزستان و عراق عجم( مرکزی) و اذربایجان و دیار بکر پیوسته است. آلانی , الیشتر , بهار , خفتیان , دربند , تاج خاتون , دربند رنگی دزبیل , دینور , سلطان اباد , چمچمال , شهر زور, کرمانشاه ( قرمیسین ) هرسین , وسطام.
در قرن دهم میلادی (959) حسنویه ( حسن به زری کانی ) که رییس یکی از قبایل کرد بود خود را به فرمانروایی شرق کردستان رسانید و دینور و همدان و نهاوند را فتح کرد. فرزند او ناصرالدین (979-1014)و نوه اش ظهیران هلال ابن بدر (1015-1014) می باشند اینان در نامها از آل بویه اطاعت میکردند .ال بویه هیچ گاه به طور مستقیم در قلمرو حسنویه اعمال نفوذی نکردند تا زمان شمس الدوله دیلمی که ظهیرالدین را از حکمرانی انداخت و قلمرو او را مطیع خویش ساخت.
فرزندان بویه ماهیگیر متصرفات خود را بین هم تقسیم کردند رکن الدوله دیلمی نواحی شمالی را صاحب شد. که شامل قسمت های کردنشین نیز بود. در سال 990 میلادی به هنگام مرگ کردباد حکمران انتصابی خلیفه برادرزاده اش ابوعلی مروان , حکمران نواحی دیاربکر , میافارقین > آمیدنی (آمید) و نصیبین را به دست آورد.این مناطق بعد از مرگ عضدالدوله دیلمی از دست ال بویه خارج شده بود. اینان که به مروانیان معروف شدند بعدها از خلیفه عباسی روی گردان و به فاطمیان گرویدند. مروانیان و حسنویه از لحاظ نژادی کرد بودند.
و اما از دوره صلاح الدین که از سرداران و دلاوران کرد است کردها توانستند فراتر از منطقه های کردنشین قدرت خود را بسط دهند. صلاح الدین سردار شجاع کرد در سال 1136 میلادی در تکریت واقع در ساحل دجله و شمال سامره متولد شد. او خدمات خود را در خدمت اتابک زنگی از سلاجقه سوریه شروع کرد که بعدها در حلب جانشین وی گردید. فرزند اتابک زنگی یعنی نورالدین پس از مدتی صلاح الدین را به همراهی عمویش "شیرکو"(شیرکوه) عازم مصر گردانید تا متحد اولین فرمانروای مصر را که شاهوار نام داشت در مقام خود حفاظت نماید که به وسیله یکی از رقبای خویش در مصر طرد شده بود مصر در این زمان تحت فرمانروایی یکی از خلفای فاطمی به نام ابو محمود عبدالله بود. شیرکوه و صلاح الدین مجبور بودند که با او حسن سلوک داشته باشند.از طرفی صلیبیان فهمیده بودند که اتحاد مصر و سوریه برای آنها خطرناک خواهد بود به همین خاطر به سوریه حمله بردند که صلاح الدین انها را سخت به عقب راند و شکست داد. بعد از مرگ نورالدین زنگی , صلاح الدین حاکم آنجا شد و آغاز به بسط قدرت خود نمود. او حکومت خود را تا مصر گسترش داد و حجاز و الجزیره را نیز به تصرف درآورد در حرکت بعدی اورشلیم ( بیت المقدس) را از دست قوای صلیبی بیرون آورد. صلاح ادین شجاعانه در نبردی با ریچارد شیردل آنها را مجبور به ترک تمام خاک اورشلیم نمود .
این سردار دلیر بعد از سالها مبارزه و مقاوت در برابر تمامی دشمنانش در سال 1193 در دمشق وفات یافت. و بعد از مرگش امپراطوری او میان فرزندانش تقسیم گردید.
افضل به حکومت دمشق رسید . عزیز در قاهره و ظهیر در حلب حکومت کردند بعدا حکومت آنها به روسای محلی منتقل شد . تنها حلب تا سال 1390 در اختیار خاندان ایوبی ایوبیان قرار داشت.
توان قدرت و خصوصیات جنگی صلاح الدین او را به عنوان یکی از قهرمانان افسانه ای جهان اسلام درآورد به طوری که کردها از داشتن چنین فرزندی افتخار می کنند.
(اکنون صلاح الدین در میان کردها محبوبیتش کاسته شده به جرم اینکه خدمتی به کرد و کردستان نکرد و تنها در خدمت اسلام بود.)
اتابکان ترک نیز مدت مدیدی قلمرو کردها را زیر قدرت خود داشتند. که تعدای از آنها بر این مناطق حکومت کردند از قبیل :
نوادگان سبکتگین (1144-1232 ) در اطراف اربیل که اولین آنها زین الدین علی پسر کوچک سبکتگین است. ) اورتوکی ها (1101-1312) که اولین حکمران آنها ارتوک میباشد . که بر دیار بکر و مدتی بر حلب و ماردین حکومت میکردند. - شاهان ارمنی (1100-1207) که موسی لهنا لقمان قبطی است . در این دوره اینان به دلیل مراوده با اعراب , عرب شده بودند و لی متاسفانه کردها تلاشی برای از بین بردن آنها انجام ندادند ولی با این وجود، زبان خویش را به خوبی و کاملی هرچه بیشتر و بهتر حفظ کردند.
بعد از حمله مغولان به ایران , به دنبال جنگ و زد وخورد جلال الدین خوارزمشاه با آنها و فرار او به مناطق شرقی و سپس ورود به ایران و آمدن به مناطق کردنشین , مغولها سراسر ایران را برای از بین بردن جلال الدین درهم نوردیدند.
جلال الدین مدتی در غرب ایران حکومت کرد که با روسای محلی و اتابکان درگیر شد از آنجا که بعضی از این سران کرد بودند و در سال 1213 میلادی سلطان جلال الدین خوارزمشاه توسط یکی از حاکمان کرد کشته شد.
هلاکوخان مغول نیز بعد از فتح نواحی مرکزی ایران و قلاع اسماعیلیه از طریق همدان و کرمانشاه به بغداد رفت و اخرین خلیفه عباسی را اسیر و به طرز فجیعی کشت.
در این زمان دیگر مناطق کرد نشین از خطر مغول در امان نبودند . در سال 1259 میلادی دو لشکر از سه لشکر مغول تمام نواحی کردنشین را در هم در نوردیده و به طرف دریاچه وان رهسپار شدند.در این درگیریها غیر از میافارقین که یکی از ایوبیها به نام کامل محمد مقاوتی به خرج داد بقیه مناطق بدون خونریزی شدید به دست مغولها افتاد.
در سال 1297 م کردها اربیل را محاصره نمودند و به لشکر مغول حمله کردند و لشگریان مغول، شکست سنگینی از لشگر کردستان خوردند . این منطقه مجددا جزو کردستان شد. با ضعیف شدن ایلخانان مغول امیران مغولی : امیر چوپان و حسن بزرگ قدرت را تا مدتی در دست داشتند که عاقبت ایلخانان در سال 1349 میلادی، به کلی منقرض شدند. آمدن و رفتن فرمانروایان ادامه داشت تا اینکه قدرت به جلایریان رسید که بعدها مناطق کردنشین به بایزید رسد.
بعد از خاندان جلایری قراقویونلوها حکومتی در کردستان تشکیل دادند که بعدها توسط آق قویونلوها از این مناطق به عقب رانده شدند.
با ظهور تیمر گورکانی مناطق دیاربکر و ماردین به تصرف تیمور لنگ افتاد . در حملات تیمور به دلیل اینکه بیشتر کردها چادرنشین بودند و به کوهستانها پناه برده بودند کمتر آسیب دیدند. بنابراین تا دوره صفویان سرزمینی که امروزه به کردستان مشهور است یک قسمت آن را جزیره و قسمت دیگر را اردلان مینامند. گاه تحت حکومت جلایریان گاه آق قویونلوها و گاه قراقویونلوها بوده است. که اینان خود به دست صفویان از بین رفتند.
در دوره صفویان با روی کار آمدن شاه اسماعیل بزرگترین کاری که انجام گرفت رسمی کردن مذهب شیعهگری بود که این مسئله باعث شد کردها که اکثرا سنی مذهب بودند به ایران بی اعتماد و به عثمانی غیر هم نژاد مطمئن و متکی گردند. تقسیم بندی دینی و قومی از بزرگترین خیانت ها یی است که به مردمان کشوری می شود که دارای عقاید و مذاهب گوناگون هستند . سلطان سلیم با شکست دادن شاه اسماعیل در جنگ چالدران کردها را وارد عرصه نوینی کرد به طوری که پس از شکست شاه اسماعیل، 25 حکمران کُرد به دولت عثمانی گرویدند و از این زمان مسئله مرزها جزء عوامل اختلاف ایران و عثمانی بود. کردها در این زمان که دو دولت عثمانی و ایران به آنها نیاز اساسی داشتند بیشتر پی به اهمیت سیاسی خود بردند و این بود گاه به دلیل ظلم وستم و سنگینی مالیات علیه یکی از حکومتها شورش کرده و به آن طرف مرز رفتند و با دیگر کردها در کمین فرصت شدند تا به مناطق خود برگردند.حدود سالهای 1910 پوست پاره ی کهنه ای در کاوشهای روستای «هزارمیرد» استان سلیمانیه به دست آمد که در آن چهار بند سرود به زبان کردی سره و با خط پهلوی نوشته شده است. این چهار بند چامه که به نام هرمزگان نامیده شده ،یادآور حمله تازیان به سرزمین کردستان و کشت و کشتار آنان است. برابر داوری دانشمندان ، این نوشته از همان آغاز هجوم تازیان است.این چامه ی آتشینِ کردی که دل را به جوش و خروش می آورد و مایه ی اندوه می شود، دورنمای آن روزگار را به خوبی نشان می دهد:
"هورمزگان ره مان، ئاگران کوژان ویشان شارده وه گه وره گه وره کان
زورکاری ئارب کردنه خاپوور گنائی پاله هه تا شاره زوور
ژن و که نیکا وه دیل بشینا پیاو ئازا تلیاوه رووی خوینا
ره وشتی زه رده شت مانووه بی که س بزیکا و نیکا هورمزد وه هیچ که س."
ترجمه پارسی
معابد ویران و آتش ها خاموش شدند بزرگ بزرگان خود را مخفی نمود
عرب ظالم ویران کردند روستای کارگرها را تا شهر "زور"
زنان و دختران را به بردگی بردند مردان دلیر در خون غلتیدند
آیین زرتشت بی سرپرست ماند دیگر اهورامزدا به هیچکس ترحم نکرد...
شناخت شهرهای کهن کردستان
در اینجا ما از تشریح سرزمینهای ایرانی کردستان ترکیه و عراق و سوریه خودداری می کنیم و تنها بخشهای کنونی ایران را توضیح می دهیم . کردستان ایران به مرکزیت شهر سنندج استانی خرم با وسعتی برابر با 28203 هزار کیلومتر مربع در غرب ایران واقع شده است و با شهرهای ایرانی کردنشین عراق و ترکیه هم مرز است . این استان که در دامنهها و دشتهای پراکنده رشته کوه های زاگرس میانی قرار گرفته است، از شمال به استانهای آذربایجان غربی و زنجان، از شرق به همدان و زنجان، از جنوب به استان کرمانشاه و از غرب به مناطق کردنشین کشور عراق محدود است . شهرستانهای این استان شامل بانه، بیجار، دیواندره، سقز، سنندج ، قروه، کامیاران، مریوان و سروآباد است . استان کردستان اکنون با مجموعه شهرها و روستاهایی که در اقصی نقاط آن پراکنده شده و استقرار یافتهاند به یکی از نواحی در حال توسعه غرب کشور تبدیل شده و از پتانسیلهای توریستی و تفرجگاهی بسیاری برخوردار میباشد .
این استان منطقهای کاملا کوهستانی است که از مریوان تا دره قزلاوزن و کوههای زنجان جنوبی گسترده شده است . ناهمواریهای این استان مشتمل بر دو بخش غربی و شرقی است، این دو قسمت از نظر شکل پستی و بلندی و جنس زمین متفاوتند، قسمت وسیعی از سنندج، مریوان و سرزمینهای اطراف آنها تا جنوب کردستان بخش کوهستانی غربی را تشکیل میدهد . در این ناحیه، یکنواختی و سستی جنس زمین ، اشکال مشابهی را به وجود آورده کهاز ویژگیهای آن کوههای گنبدی شکل با شیب یکنواخت و ملایم همراه با درههای باز است .
این یکنواختی را طبقات آهکی سخت و سنگهای درونی که بین لایههای سست ظاهر میشوند، در هم ریخته و آن را به صورت صخرههای عریان در آورده است . نوع مشخص این ناهمواریها، ناحیه کوهستانی چهل چشمه در بین مریوان و سقز است که دنباله پستی بلندیهای این ناحیه را در جنوب و مشرق، تشکیل دادهاند و دامنه غربی آن تا داخل کشور عراق کشیده شده است .
در این ناحیه شعبههای رود قزل اوزن در شرق و شمال شرقی و رود سیروان در حنوب چهره زمین را بطور کامل تغییر دادهاند، بخش کوهستانی شرقی، قسمتهای شرقی سنندج را در بر میگیرد و در حد فاصل ناحیه غربی و شرقی، یک رشته از ارتفاعات آتشفشانی شمالی جنوبی را بوجود میآورد . در شرق این رشته کوه، شهرستانهای قروه و بیجار قرار گرفتهاند که شکل زمین در آنها با پستی و بلندیهای ناحیه غربی به کلی متفاوت است . از ویژگیهای این ناحیه، وجود یک حصار کوهستانی متشکل از سنگهای دگرگونی و رسوبی است که دشتهای مرتفع هموار و تپه ماهوری را احاطه کرده است . در این ناحیه به استثنای کوههای بیجار، دشتهای نسبتا وسیعی نیز وجود دارد، این دشتها به وسیله شعبههای رود قزلاوزن قطع شده و به صورت تپه ماهور در آمدهاند . مرتفعترین دشت این ناحیه "اوباتو" خوانده میشود که با دو هزار و دویست متر ارتفاع در شمال سنندج واقع شده است، بلندترین کوههای این ناحیه، "شاهنشین" در شمال بیجار،" شیدا" در مرکز و "پنجه علی" بین قروه و سقز است .
استان کردستان بطور کلی تحت تاثیر دو جریان عمده هوای گرم و سرد قرار دارد که اقلیمهای گوناگونی را بوجود میآورد، بیشترین میزان بارش جوی در ناحیه غربی استان (شهرهای بانه و مریوان) حدود هشت صد میلیتر در سال و کمترین میزان بارندگی آن در ناحیه شرقی حدود چهارصد میلیمتر در سال است نفوذ تودههای مرطوب زمستانی و بهاری در مریوان و دریاچه زریوار تاثیر فراوانی در مرطوب و معتدل شدن هوای این ناحیه دارد . میزان رطوبت و بارش مناسب باعث ایجاد جنگلهای انبوه بلوط و گونههای مختلف درختان جنگلی شده است و پوشش گیاهی این ناحیه مناظری شگفتانگیز و باشکوه دارند . کردستان ترکیه نیز بسیار سرسبز و زیبا می باشد . کردستان عراق تقریبا نیمه خشک محسوب می شود .
جاذبهها و چشماندازهای طبیعی عبارت است از مجموعه وضعیتهایی کهانسان با چشم غیر مسلح مشاهده میکند، مهمترین عوامل طبیعی که در شکل بخشیدن به چشماندازهای طبیعی شرکت دارند ساخت اقلیمی، چگونگی منابع آب و رطوبتی ساخت توپوگرافیک، پوشش گیاهی و حیات وحش در هر منطقه است . استان کردستان از این حیث دارای غنای چشماندازها و منابع طبیعی است که هر یک به عنوان یک جاذبه مهم توریستی قلمداد میشوند .
حیات وحش و شکارگاهها زیبای کردستان
تنوع اقلیمی و آب و هوایی، شرایط خاص توپوگرافی، وجود منابع آب متعدد و پوشش گیاهی مناسب بویژه پوشش جنگلی در قلمرو استان کردستان زمینه مساعدی را برای زیست انواع پستانداران پرندگان بومی و مهاجر و همچنین انواع آبزیان فراهم کرده است و از این لحاظ، منطقه به عنوان یکی از مستعدترین نقاط شکارگاهی کشور به شمار میرود . بر اساس آمار موجود سی و چهار شکارگاه در منطقه وجود دارد که گونههای متنوعی از انواع پستانداران و پرندگان در آنها یافت میشود .
کردستان دارای پنج شکارگاه درجه یک - ده شکارگاه درجه دو - شانزده شکارگاه درجه سه و سه شکارگاه درجه چهار می باشد . منطقه حفاظت شده بیجار به دلیل قرار گرفتن در میان سلسله ارتفاعات و تحت تاثیر جریانهای رطوبتی ،از ریزشهای جوی نسبتا کافی برخوردار بوده و به همین دلیل تعداد زیادی چشمه دایمی و فصلی در این منطقه دیده میشود و از لحاظ حیات وحش غنی و گونههای مختلفی از پستانداران پرندگان و خزندگان در آن وجود دارد . گونههای اصلی پستانداران بزرگ در این منطقه قوچ و میش ارمنی است که زیستگاه آن تپه ماهورها و نقاط کم ارتفاع است، تعداد کمی آهو نیز در این منطقه زندگی میکند، علاوه بر این جانورانی مانند خرس قهوهای، گراز، گرگ، گربه پالاس، خرگوش در این منطقه وجود دارد .
در اطراف و داخل منطقه گونههای بسیاری از پرندگان بومی و مهاجر مشاهده میشود که از جمله این پرندگاه میتوان از دلیجه ، کبک ، انواع چکاوک و حواصیل خاکستری نام برد . رودخانههای قمچقا و قزلاوزن که در این منطقه قرار دارند زیستگاه برخی از ماهیان نظیر سس ماهی،سیاه ماهی ، عروس ماهی و هم چنین محل زندگی سمور آبی یا شنگ است .
شکار پرندگان بیشتر در شهرهای سنندج ،بیجار و مریوان و صید انواع ماهی ها در شهرهای مریوان و قروه حایز اهمیت است، در شهرستان مریوان ، دریاچه زریوار به عنوان یک اکوسیستم ، زیستگاه مناسبی را برای انواع پرندگان مانند کشیم کوچک ، کاکایی ، سرسیاه ، حواصل خاکستری ، اگرت و آنقوت و بویژه مرگوس پدید آورده است
دریاچه مریوان به عنوان یکی از اصلیترین زیستگاه شنگ ( سمور آبی ) در ایران است، سمور آبی دارای بدنی دراز و نسبتا باریک و دم بلندی است
طول بدن این حیوان به طول بدن این حیوان به هفتاد و پنج سانتی متر می رسد بدنش از موهای خیلی ظریف و نرم پوشیده شده است، رنگ کلی بدن این حیوان قهوهای دراچینی ، تیره و براق است .
میراث تاریخی و فرهنگی امروزه از دیدگاههای توسعه، میراث فرهنگی و تاریخی فقط به عنوان میراث ملی قلمداد نمیشوند، بلکه دارای ارزشهای اقتصادی قابل توجهی بوده که موجب افزایش درآمد ملی و منطقهای میشوند . بر اساس مطالعات تطبیقی توریسم ، هجده درصد از مجموع توریستها در جهان به منظور آشنایی و دیدار از قابلیتهای تاریخی ، آداب و رسوم و شیوههای زندگی مردم دیگر سفر میکنند .
استان کردستان از حیث برخورداری از قابلیتهای تاریخی ، فرهنگی جایگاه ممتازی دارد، غار بسیار کهن و باستانی کرفتو ، قلعه باستانی زیویه، گنجینه ی زیویه، محوطههای باستانی تاریخی جنوب استان ، روستاهای اورامان ، موسیقی و رقص و آداب و رسوم و پوشاک رایج در استان و آثار تاریخی و مذهبی و آیینهای دراویش قادریه و نقشبندیه در پهنه استان از جمله قابلیتهای با ارزش تاریخی و فرهنگی منطقه محسوب میشوند .
جاذبههای فرهنگی و آداب و رسوم
کردستان، از نظر فرهنگ و تمدن دارای سابقهای بسیار درخشان است که نظیر آن در سایر نقاط کشور بندرت دیده میشود، نشانههای فرهنگی زبان ، هنر ( شعر و موسیقی ) و آداب و رسوم به جای مانده، دلالت بر دیرینگی و قدمت فرهنگی منطقه دارند . روستاها و دهکده های شگفت انگیز کردستان یاد و خاطره دوران باستان این سرزمین را برای هر ایرانی زنده می کند . روستای پالگنگان در دهستان ژاورود در 47 کیلومتری غرب کامیاران به همراه قلعه زیبای تاریخی اش و همچنین منطقه رویایی و شگفت انگیز هورامانات در جنوب غربی کردستان و شمال کرمانشاه از برجسته ترین این مناطق دست نخورده می باشد که هنوز آداب و رسوم و زبان باستانی خود را ( مانند دیگر مناطق کردستان)حفظ نموده اند .
جستارهای وابسته :
........................................................................................................................................
زبان کردی زبان کردی شاخهای از زبانهای قدیم ایران باستان است و ساکنان کردستان نظر به سختی مکان و بر کنار بودن از سیل تهاجمات خارجی، زبان قدیم خود را حفظ کردهاند . امروزه زبان کردی به لهجههای مختلفی تقسیم میشود، گویشهای کرمانجی شمالی و کرمانجی جنوبی (سورانی) کردی و اورامی در منطقه کردستان در بین ساکنان استان رواج دارد . اهالی مریوان با گویش کردی کرمانجی جنوبی ( سورانی ) و مناطق جنوبی مریوان با لهجه اورامامی (گورانی) صحبت میکنند، لهجه اورامی تا چند دهه پیش ، زبان نوشتاری و ادبی کردی بوده است . امروزه دین مردمان منطقه اسلام است و اکثرا اهل تسنن و پیرو مذهب شافعی هستند، دو طریقت نقشبندیه و قادریه در این منطقه پیروان زیادی دارند و مراکز اصلی آنها سروآباد و خاورمیرآباد " بایره "، بوده است . قبل از اسلام چنانکه آثار و شواهد نشان میدهد، ساکنان منطقه آیینهای مختلفی داشتهاند که مهرپرستی و زرتشتی بودهاند و اکنون رگهها و ریشههای این آیینها را در آیینها و موسیقی منطقه به وضوح میتوان دید . یکی از افتخارات ملت ایران باستان این است که هر باور و ایدئولوژی در این سرزمین برای مردم مورد احترام بوده است و هیچ اجباری برای پذیرفتن ادیان یکدیگر وجود نداشته است . این امر امروزه نیاز توجه بیشتری است تا سنی بودن یا شیعه بودن یا زرتشتی یا مسیحی یا یهودی و . . . همگی همچون گذشته یکسان دیده شوند و هیچ کس اقلیت و اکثریت خوانده نشوند بلکه همگی ایرانی و انسان خوانده شویم .
الفبای کردی در خط کردی برای کم شدن فاصله ی نوشتار و گفتار تغییراتی در خط نوشتاری فارسی به وجود آمده است که به طور خلاصه بیان می کنم . البته برای یاد گرفتن کامل خط کردی می توانید به کتاب فرهنگ کردی "هه ژار" مراجعه کنید
فتحه: در خط کردی به صورت (ه) نوشته می شود مانند "به همه ن" به جای "بهمن"
ضمه: در خط کردی به صورت (و) نوشته می شود که علامتی شبیه به عدد7 فارسی در بالای آن قرار می گیرد .
او در خط کردی به صورت (وو) نوشته می شود
کسره: در نوشتار کردی به صورت (ئ) نوشته می شود که البته به جای همزه، علامتی شبیه عدد 7فارسی، در بالای آن قرار میگیرد.
تشدید : کلمات مشدد به صورت تکرار حرف نوشته می شوند مانند "مه ککه" به جای مکه
الف در خط کردی در وسط کلمه به صورت" ا" نوشته می شود ودر آغاز کلمه به صورت همزه نوشته می شود مانند "ئه حمه د" به جای" احمد" و" بار به جای" بار"
در خط کردی حروفی چون ث س ص به صورت س نوشته می شوند مانند "سه د" به جای صد
در خط کردی حروفی چون ز ذ ض ظ به صورت ز نوشته می شوند مانند "زوهر" به جای "ظهر"
در خط کردی حروفی چون ت ط به صورت ت نوشته می شوند مانند "ته ناب" به جای "طناب"
اعداد در زبان کردی تقریبا همان اعداد پارسی است زیرا هر دو ریشه ای مشترک دارند
یه ک ۱ - دوو ۲ - سئ ۳ - چوار ۴ - پینج ۵ - شه ش ۶ – هه وت ۷ - هه شت ۸ - نو ۹ - ده ۱۰ - یانزه ۱۱ - دووانزه ۱۲- سیانزه ۱۳ - چوارده ۱۴ - پانزه ۱۵ - شانزه ۱۶
هه فده ۱۷ - هه ژده ۱۸ - نوزده ۱۹ - بیس ۲۰ - سی ۳۰ - چل ۴۰ - په نجا ۵۰ - شه س ۶۰ - هه فتا ۷۰ – هه شتا ۸۰ - نه وه د ۹۰ - سه د ۱۰۰ – دوو سه د ۲۰۰ – سئ سه د ۳۰۰
چوارسه د ۴۰۰ - پانسه د ۵۰۰ - شه شسه د ۶۰۰ - هه و سه د ۷۰۰ - هه شسه د ۸۰۰ - نووسه د ۹۰۰ - هه زار ۱۰۰۰
اعضای خانواده در کردی نیز چنین است
ژن: زن
پیاو : مرد
کور : پسر
که نیشک(کیچ) : دختر
باوک : پدر
دالک(دایک) :مادر
برا : برادر
خوه یشک ( خووشک) : خواهر
باپیر : پدر بزرگ
داپیر(نه نگ) : مادربزرگ
مامه(تاتگ) : عمو
خالو :دایی
میمگ( پوورئ) : خاله و عمه
زاوا : داماد
وه وی : عروس
خه سوو : مادرزن و مادر شوهر
پیاو : مرد
کور : پسر
که نیشک(کیچ) : دختر
باوک : پدر
دالک(دایک) :مادر
برا : برادر
خوه یشک ( خووشک) : خواهر
باپیر : پدر بزرگ
داپیر(نه نگ) : مادربزرگ
مامه(تاتگ) : عمو
خالو :دایی
میمگ( پوورئ) : خاله و عمه
زاوا : داماد
وه وی : عروس
خه سوو : مادرزن و مادر شوهر
خه زووره: پدرزن و پدرشوهر
شوو : شوهر
ژن : زن و عیال
هاو زاوا : باجناق
ئاموزا : پسر عمو و دختر عمو
خالوزا : پسر دایی و دختر دایی
پوورزا(میمزا) : پسر عمه و پسر خاله و دختر عمه و دختر خاله
خالوژن : زن دایی
ماموژن(آموژن) : زن عمو
شوی میمگ : شوهر خاله و شوهر عمه
کچه زا : نوه دختری
کوره زا : نوه پسری
دش : خواهر شوهر
شوو : شوهر
ژن : زن و عیال
هاو زاوا : باجناق
ئاموزا : پسر عمو و دختر عمو
خالوزا : پسر دایی و دختر دایی
پوورزا(میمزا) : پسر عمه و پسر خاله و دختر عمه و دختر خاله
خالوژن : زن دایی
ماموژن(آموژن) : زن عمو
شوی میمگ : شوهر خاله و شوهر عمه
کچه زا : نوه دختری
کوره زا : نوه پسری
دش : خواهر شوهر
فصلهای ایرانی در کردی و پارسی نیز بسیار شبیه به یکدیگر هستند
کردی سورانی
به هار : بهار
هاوین: تابستان
پاییز : پاییز
زستان :زمستان
کوردی که لهور
وه هار : بهار
تاوسان : تابستان
سه رده وا : پاییز
زمسان :زمستان
به هار : بهار
هاوین: تابستان
پاییز : پاییز
زستان :زمستان
کوردی که لهور
وه هار : بهار
تاوسان : تابستان
سه رده وا : پاییز
زمسان :زمستان
برخی صفتهای کردی نیز به شرح زیر می باشد
گه وره: بزرگ - بووچک: کوچک - خاس : خوب - گه ن : بد - ره نین: زیبا - قیز : زشت - ته ریک: تاریک - رووشن: روشن - سه ر خوش: شاد - خه مین: غمگین
کار که ر: کوشا - ته ممه ل: تنبل – چاخ (پته و): چاق - له ر: لاغر – تنک(ناسک): نازک - پان: پهن - دریژ: دراز - کول: کوتاه - پیر: پیر - جووان: جوان - تیژ: تیز - کول: کند - به رز: مرتفع
قول: عمیق –ته ر: تر - وشک: خشک - بان: بالا - خوار: پایین - چوول: خالی - په تی: خالی - زور: زیاد - که م: کم - پوک: خالی - پر: پر - شیرین: شیرین - تال: تلخ
سوول: شور - تورش: ترش - ته نیا: تنها - هووفه ل: آدم دروغگو - درووزن: دروغگو - دروو: دروغ - راس: راست - ته میس: پاک – پیس( چلکن / چرکن): کثیف - دوله مه ن: پولدار - هه ژار: فقیر
رنگها در زبان کهن کردی به شرح زیر است
ره ش: سیاه
چه رمگ ( سپی): سفید
شین(آوی): آبی
سور: قرمز-سرخ
زه رد: زرد
سه وز: سبز
قاوه ی: قهوه ای
بوور: خاکستری
چه رمگ ( سپی): سفید
شین(آوی): آبی
سور: قرمز-سرخ
زه رد: زرد
سه وز: سبز
قاوه ی: قهوه ای
بوور: خاکستری
نمونه ای از پیوستگی زبان کردی- اوستایی و پهلوی ایران
کوردی | پهلوی | اوستایی | فارسی امروزی |
وشک | هوشک | هوشکه | خشک |
کیو | کوف | کیوفه | کوه |
وا - با | واد | واته | باد |
خور | خور | خوره | خورشید |
برگ- ورگ | ولگ | ورکه | برگ |
وفر - بفر | وفر | وفره | برف |
مزگ | مزغ | مزغه | مغز |
پوششهای زیبا و ملی در مناطق کردستان
لباس و پوشش زنان و مردان کرد
کردها طی قرون متمادی با لباس محلی خود پیوند عاطفی، عقیدتی و سنتی شدیدی برقرار کردهاند و علاقه زیادی به حفظ و نگهداری لباس سنتی خود که نشانگر هویت فرهنگی آنهاست دارند . حتی در ابتدای حکومت پهلوی، هنگام زمامداری رضاشاه که مقرر شد تمام مردم ایران لباس واحدی بپوشند، کردان در مقابل این دستور بشدت مقاومت نشان داده، لباس خود را تغییر ندادند . یکی از اشتباهات بزرگ رضا شاه منع پوشش های محلی و اصیل ایرانی بود .
در شهرهای استان بیشتر مردان با لباس محلی در شهر دیده میشوند اما متاسفانه زنان اجازه ی استفاده از لباس محلی در مکانهای عمومی را ندارند . لباس و پوشاک کردان از تنوع و غنای فوقالعادهای برخوردار است که در زینتها و رنگهای لباس به چشم میخورد، لباس کردی هرگز یک رنگ و تیرهگون نیست بلکه همیشه با ترکیب رنگهای مختلف، چشمها را به طرز مطبوعی خیره میکند و انسان به این باور میرسد که طبیعت و محیط پیرامون، مرغزارهای سرسبز، گلهای رنگارنگ ، سپیدی برفها، آسمان صاف و آبی، سیلابهای خروشان در این تنوع رنگ تاثیر مهمی داشتهاند . لباس زنها نیز از پیراهن بلندی تا روی پنجه پا که گاهی با پولکهای رنگی تزیین شده و روی آن یک نیمه تنه به اسم " سوخمه " از پارچه زری یا مخمل پوشیده و بالای سوخمه گاهی لباسی به اسم " کوا " که از پشت تا پایین پنجه پا کشیده شده و روی آن را گاهی نیمه تنه به نام < سلته > میپوشند، تشکیل میشود . پوشیدن هر یک از این لباسها بستگی به سلیقه زنان دارد، شلوار آنها گشاد و از جنس حریر است، پارچهای توری به عنوان روسری( که بسیار به ندرت پوشیده می شود) و پارچه دیگر به اسم " پشتوین" به طول سه متر تا پنج متر که روی کمر بسته میشود جزو لباس زنان کرد است . زنان و دختران منطقه اورامانات گیسوان خود را به شکل رشتههای باریک میبافند و بر گیسوان بافته خود کلاه سکه دوزی شده میگذارند .
لباس مردان کرد ساکن فلات ایران شامل چند نوع بلوز و یا در اصطلاح محلی " کوا" است که به سه دسته ی کلی تقسیم می شوند که یکی مقداری چسبان و دوتای آنها نیز مقداری گشادتر و راحتتر هستند. شلوار مردان کرد نیز گشاد و چین دار است و بلوز یا " کوا" همیشه باید داخل شلوار قرار گیرد و بر روی چین کمر شلوار، کمربندی پارچه ای بسته می شود که طول آن بین 3 تا 6 متر است. این کمربند، یادگار دوران باستان است و در دین زرتشت دارای اهمیت خاصی می باشد به گونه ای که اکنون مردم زردشتی ساکن یزد یا دیگر مناطق ایران نیز در هنگام پوشیدن لباس های مذهبی یا در مراسم خود از این کمربند استفاده می کنند. در حالت عادی از کفش های چرمی استفاده می کنند اما برای مراسم و مجالس رسمی از گیوه یا " گلاش" استفاده می کنند.در کوههای کردستان جنوبی، مردان لباس گشاد تری میپوشند که با نیاز بالا رفتن از کوه سازگارتر است . شلوار آن گشاد و کت کوتاه و از جنس نمد سپید است، یک دستار سپید و آبی با تصویر " چشم پرنده " نیز به دور سر میپیچیند و از کمر بند پارچه ای رنگارنگ نیز استفاده میکنند، همچنین لباس مردانه کردی تابع مقتضیات محیط و شیوه زندگی است و در عین حال گاهی در آن تنوعهای بسیار جالبی هم دیده میشود.برخی از لباس مردان بنا بر مقتضیات و شرایط و یا فصلها تیره رنگ است که از کت بدون یقه، شلوار ، دهانه تنگ، دستاری بر سر و شالی بر کمر تشکیل شده است ولی عموما به شاد زیستی و رنگهای روشن که همانا سنت زرتشت است باور دارند . پیراهنهای یقه دار و سپید و گاهی رنگین میپوشند که در انتهای آستین، زبانه مثلثی شکلی قرار دارد به رنگ سپید که در حالت عادی به دور مچ یا بازو پیچیده میشود و آن را " لفکه سوزنی" یا " شال سورانی" مینامند که بستن این مورد کمتر به چشم می خورد .
در صورتی که پیراهن بدون لفکه باشد، اغلب هنگام کار مچها را با پارچه نوار مانندی میبندند، اغلب مردان از دستار و شال تیره رنگ مخصوصی به نام "رشتی" استفاده میکنند، زینت مردان بیشتر ساعت جیبی با زنجیر آویزان در جلو سینه و گاهی ساعت مچی است . با توجه به زمستانهای سرد منطقه، اغلب از پالتو استفاده میشود، اما قشرهای غیرمرفه، نمد ضخیمی به نام " پستک " میپوشند و چوپانان برای جلوگیری از سرما و حفاظت از برف و باران ، قبای نمدی دراز و بدون آستین دارند که دو زبانه کوچک به عنوان آستینهای کاذب در امتداد شانههای آن قرار دارد .
موسیقی , رقص و حرکات موزون محلی کردی
یکی از جاذبههای مهم، ارزشمند و نشاط انگیز منطقه ، موسیقی ، آواز و رقص کردی است. موسیقی و رقص کردی در میان موسیقیهای محلی سرزمین ایران ، یکی از اصیلترین و قدیمیترین موسیقیها و کاملا آریایی است که با گذشت قرون متمادی هنوز اصالت خود را به شکل کامل و حتی با شدت و تعصبی بیش از پیش حفظ نموده است . رقص کردی به جز در کردستان در بسیاری دیگر از شهرهای ایران از مهم ترین رقصهای ایرانی به حساب می آید . به عبارتی این رقص در فلات پهناور ایران جایگاهی والا دارد . در تمام ریتمهای رقص کردی حالتی از همداستانی ، یگانگی و بدنسازی وجود دارد، دستهای رقصندگان در هم گره میخورد، گامها همواره در یک مسیر حرکت میکند و چنان متوازن است که به رژه میماند . رقص کردی به حدی در ایران محبوبیت دارد که بسیاری اقوام ایرانی از آن بهره می برند . در برخی دیگر از شهرهای ایران نیز به ویژه برخی شهرهای آذربایجان غربی که کرد هستند، رقص کردی در عروسی ها مورد استفاده قرار میگیرد ( چند شهر کرد که در واقع باید جزو کردستان باشند، جزو آذربایجان غربی قرار گرفته اند که اسامی آنان اینگونه است: بوکان، مهاباد، سردشت، اشنویه،پیرانشهر). پس از نواختن موسیقی کوردی در مراسمهای شادی – زن و مرد و کودک و پیر و جوان دست در دست یکدیگر ناخداگاه به اجرای رقص زیبای کردی میپردازند ( باور کنید که این آهنگ کردی به حدی نشاط آور و هیجان برانگیزه که آدم نمی تونه سر جای خودش بشینه و ناخودآگاه بدن به رقص میاد!). این رقص محلی در کردستان، " هه لپه ر کئ"( بخوانید : هَلْپَرْکِ ) نام دارد . امروزه این رقص مورد توجه بسیاری است . موسیقی کردی که به مناسبتهای مختلف و در زمینههای گوناگون حماسی، عزا، بیماری و بویژه جشنها اجرا میشود، هر بینندهای را به شور و حال و وجد میآورد و همواره بینندگان و شنوندگان را تحت تاثیر قرار میدهد . سازهای اصیلی که در موسیقی کردی مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از : دایره ، زرنا ( سرنا ) ، دونی، شمشال ، نی انبان ، سه تار، کمانچه، دف، سنتور، تبل. ( در موسیقی هایی که در غیر از عروسی نواخته می شوند بیشتر از همه از سه تار و سنتور و کمانچه و دف استفاده میشود اما در عروسی ها از جوزَلَ و تبل( طبل به زبان محلی= " تَپل") استفاده می گردد . همچنین به جای این دو از دهل و سرنا نیز استفاده می شود). موسیقی کردی در پنج زمینه اجرا میشود .
بسیاری از استادان موسیقی سنتی کردستان و ایران ، کرد هستند زیرا کمتر از موسیقی بیگانه در داخل موسیقی سنتی کردهای ایران وارد شده است . افرادی مانند استاد شهرام ناظری، استاد کیخسرو پورناظری ، استاد مظهر خالقی ،یوسف زمانی ، کامکار ها ، سید علی اصغر، تارا جاف، عدنان کریم، استاد حسن زیرک، مجتبی میرزاده ، سواره ایلخانی زاده ، محمد صدیق مفتی زاده، محمد کمانگر ، فریدون مرادی ، شکر الله بابان ، عثمان احمدی ، ابراهیم ستوده ، عابد سراج الدینی و بسیاری دیگر .
موسیقی مقامی
مقامهای موسیقی کردی عبارتند از " الاویسی " ، " هیران " و "قطار " و در این مقامها نوازنده شماری از گونههای موسیقی مقامی کهن ایران زمین را که در این خطه حفظ شده، اجرا میکند .
مقامهای موسیقی کردی از نظر پیوستگی فرهنگی کردها با سایر اقوام ایرانی و نیز دارا بودن " تمها " و جلوههای کهن موسیقی ایرانی دارای ارزش بسیار است.
موسیقی آوازی
این موسیقی در دو سبک و شیوه به نامهای " هوره " و " سیاه چمانه " اجرا میشود که در اصل موسیقی خراباتی است .
موسیقی مذهبی
این موسیقی به دو صورت اجرا میشود، موسیقی " عزا " که به ناج چمری نامیده میشود و در تمامی حوزههای غربی کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام اجرا میشود . شیوه اجرای مراسم، عظمت و شکوه آن یادآور سوگ " سیاوش " است، نوای " چمری " در این مراسم و نوای حزن و اندوهناک " سر حور " که بوسیله زنان اجرا میشود نیز شرح زندگی مستوفی و صاحبان سوگواری که فیالبداهه توسط " چمر خوانان " ماهر و چیرهدست سروده و خوانده میشود .
نوازندگان " دف " و گاهی به همراه آن، " شمشال "، با شنیدن صدای گرم زن و مرد نوای " وای وای " را مینوازند و همراه چمر نوای ویژه " چمری " را در " چمرگاه " اجرا میکنند . در فرهنگ کردها، عزاداری به هیچ وجه به معنای سینه زدن و یا هرگونه ضربات دیگری که موجب آسیب رسیدن به بدن شود، نمی باشد و در نزد آنها تنها اجرای مراسمی است که در آن به سوگواری می پردازند که همچنین سوگواری برای مرده تنها در سه روز انجام می گیرد و پس از آن در مراسمهای بزرگداشت مردگان مانند هفتم، چهلم و سالروز وفات تنها به سر مزار و آرامگاه مرده ی خویش رفته و برای او دعا می خوانند و صدقه می دهند و به هیچ وجه مراسم عزاداری برگزار نمی شود. پس همانگونه که گفته شد، عزاداری فقط سه روز به طول می انجامد.
موسیقی حماسی
این موسیقی به " هَلْپَرْکِ " یا " هَلْ پَرْیْنْْ " معروف و به معنی حمله کردن است، کردها معتقدند که " هل پرکه " بسیار کهن است و ماندگاری آن از روزگار پرستش مهر و مربوط به دوران مهر پرستی یا میترایی است . موسیقی حماسی در لرستان نیز جایگاه والایی دارد . در آن روزگار کردها و اقوام آریایی که پیوسته در پیکار با اقوام ساکی (آشور) بودند، هنگام بازگشت از جنگ و پیکار با اهریمن آیین، " هل پرکه" را در نزد الهه مهر در معابد " مهرابهها " انجام میدادند .( این معابد معمولا درون غارها و یا در دشت ها و گاهی بندرت در بالای کوه یا تپه بوده که هم اکنون نیز غار باستانی "کرفتو" آثاری از مهرپرستی و حتی پیش تر از آن را در خود جای داده است. این غار باستانی در میان یونانیان باستان به معبد هراکلس(هرکول) معروف بوده است.)
مراسم شرح زندگی، حمله و حوادثی است که بر جنگجویان گذشته که به صورت نمایش و نمادین اجرا میشود و در حقیقت علاوه بر حماسی بودن، جنبه تقدس نیز داشته و نوعی مراسم عبادتی به شمار میرود .
" دهل " ، " دف " و " سرنا " و " تبل" به عنوان سازهای اصلی اجرای این موسیقی حماسی هستند که به وسیله نوازندگان نواخته میشوند موسیقی " هل پرکه" هفت ریتم اصلی دارد که به ترتیب با ساز و همراهی اجراکنندگان انجام می گیرد و ریتم آن از کند و آرام " گریان " شروع و به ریتم " سرپا " و ریتم هیجانی " سجاد " پایان مییابد و در میان آن ریتمهای دیگر نواخته میشود .
در ریتم آرام " گْرْیان " به نظر میرسد که اجراکنندگان به " میترا " توضیح میدهند که ما آرام آرام به سوی دشمن رهسپردیم و چگونگی آن را بیان میکنند . در ریتم بعدی به نام " هَلْ گْرْدْنْ" یا " سه پا " که ریتمی تند است به بیان حمله به دشمن میپردازند، ریتم " سجاد " که بسیار تند میشود نشانه این است که راهی بسیار طی کردیم و درگیری با دشمن آغاز شد، زدند و پایمان زخمی شد . سرچوپی در این هنگام ( در حین اجرای مراسم ) خم میشود و با دست پایش را میگیرد، چنانکه زخمی شده و دیگران دور او حلقه میزنند و همچنانکه موسیقی و مراسم اجرای رقص ادامه دارد، پای او را بطور نمادین میگیرند که بر زمین نیفتد، زخمهای او را پاک میکنند و مرهم میگذارند . آنگاه سرچوپی با همان حالت که مجروح شدن او را میرساند، برخاسته و دوباره " سجاد " را انجام میدهد، که نشانگر این است که از پای نیفتادیم و پیکار با دشمن را ادامه دادیم، در این هنگام اجرای مراسم به اوج می رسد و پایان مییابد ( این مراسم، امروزه نیز در همگی عروسی های کردها به همان شکل گذشته و بدون تغییر اجرا می شود اما با یک تفاوت که این بار هدف از آن، شادی و رقص و خوشی است نه بیان وشرح حوادث) .
رقص زیبای محلی کردستان
خسرو سینا ـ کارشناس ارشد تئاتر، تهران
رقصهای محلی با موسیقی کردی پیوندی ابدی داشته و معمولاً زنان و مردان عشایر دست در دست هم ، در مراسم شادی به دور از ابتذال، دایره وار دست یکدیگر را گرفته به پایکوبی میپردازند، در اصطلاح محلی این حالت را گنم و جو (یعنی گندم و جو) مینامند (در بسیاری مناطق به آن رَشْ بَلَکْ میگویند) .
• در این رقصها معمولاً یک نفر که حرکات رقص را بهتر از دیگران میشناسد نقش رهبری گروه رقصندگان را به عهده گرفته و در ابتدای صف رقصندگان میایستد و با تکان دادن دستمالی که در دست راست دارد ریتمها را به گروه منتقل کرده و در ایجاد هماهنگی لازم، آنان را یاری میدهد. این فرد که" سر چوپی کِش" نامیده میشود با تکان دادن ماهرانه دستمال و ایجاد صدا بر هیجان رقصندگان میافزاید .
تقسیمبندی رقصهای کردی
رقصهای محلی کردی را به دو دسته میتوان تقسیم نمود:
۱- رقصهای مذهبی
۲- رقصهای محلی کردی (عشیرهای)
الف - رقصهای مذهبی:
منظور از این رقصها، حرکات پر شور در اوایش میباشد که به سماع معروف بوده و در تکایا اجرا میشود. در این نوع رقص دراویش در عالم بیخودی حرکات سر و گردن خود را با موسیقی ریتمیک هماهنگ کرده اصطلاحاً در وجد به سماع میپردازند. که در قسمتهای بالا توضیح داده شد .
ب - رقصهای محلی کردی عشیرهای:
رقصهای محلی کردی را میتوان از ریشه دارترین و کهنترین رقصها دانست. "هَل پَرین" یا رقص کوردی در گذشته صرفاً با هدف آماده سازی و تقویت نیروی جسمانی و روحی مردم مناطق کوردنشین انجام میشد چرا که مردمان این مناطق در گذشتههای نه چندان دور همواره شاهد جنگهای قبیلهای بودند و همین امر حفظ و آمادگی همیشگی را طلب میکرد لذا مردمان این مناطق در وقفههای بین جنگها و به مناسبتهای مختلف دست در دست یکدیگر آمادگی رزمیو شور و همبستگی پولادین خویش را به رخ دشمنان میکشیدند.
رقص کردی را یک رقص رزمیمیدانند که دارای صلابت و متانتی خاص بوده و یاد آور یکپارچگی و اتحاد این مردمان غیور در تمامی ادوار میباشد.
امروزه مجموع این رقصها را چوپی میگویند که معمولاً به صورت دسته جمعی اجرا میشوند.
در این هنگام دیگر افراد بدون دستمال به ردیف در کنار سر چوپی کش به گونهای قرار میگیرند که هر یکی با دست چپ، دست راست نفر بعد را میگیرد و اصطلاحاً این حالت را در آخر صف "گاوانی" می گویند.
در رقصهای کردی تمامی رقصندگان به سر گروه چشم دوخته و با ایجاد هماهنگی خاصی، وحدت و یکپارچگی یک قوم ریشه دار را به تصویر میکشند . برخی رقصهای کوردی، دارای ملودیهای خاصی بوده و توسط گروهی از زنان ومردان اجرا میشوند و در برخی از رقصها یکی از رقصندگان از دیگران اجرا شده و در وسط جمع به تنهایی به هنرنمایی میپردازند و در این حالت معمولاً رقصنده دو دستمال رنگی در دستها نگه داشته و با آنها بازی میکند که اصطلاحاً به این نوع رقص دو دستماله میگویند و بیشتر در کرمانشاه و سنندج مرسوم است.
نمایشها و رقصهای کردی را میتوان به چند قسمت اصلی ذیل تقسیم کرد:
۱- گریان ۲- پشت پا ۳- هَلْ گرتن ۴- فتاح پاشا ۵- لب لان ۶- چَپی ۷- زَزَنگی ۸- شَلایی ۹- سی جار ۱۰- خان امیری 11-سه پا
گریان :
گریان در زبان کردی به معنی گشت و گذار و راه رفتن بوده و حرکات مختص این رقص نیز معنای گشت و گذار در ذهن تداعی میکنند.
گریان دارای دو مقام بوده که یکی متعلق به مناطق روستایی و دیگری مناطق شهری میباشد. این رقص، نرم و آهسته و با لطافتی خاص شروع شده و به تدریج تندتر میشود. ملودی مربوط به این رقص با تنوع در ریتم و نوساناتی در اجرا تا پایان ادامه مییابد.
در این رقص در واقع تاثیر گشت و گذار در زندگی کردها به نمایش گذاشته میشود و تنوع ریتم در این رقص گویای تجربیاتی است که در گشت و گذار به دست میآیند و میتوان گفت این رقص زیبا تبلیغی است برای خوب نگریستن در اشیاء و طبیعت . این رقص زندگی با فراز و نشیب و زیر و بم هایش به تصویر کشده شده و بر ضرورت بینایی و کسب تجربه برای رویارویی با رودخانه پر تلاطم زندگی تاکید میشود. این رقص، رقصندگان را برای رقصهای پر تحرک تر بعدی آماده میکند.
تقریباً در کل مناطق کردنشین ملودی این رقص به شکلی یکسان نواخته میشود و در این رقص نخستین حرکت با پای چپ آغاز شد و حرکت پای دیگر همواره با سر ضربهای دهل که معمولاً باریتم دو تایی اجرا میشوند عوض میشود.
پشت پا:
پشت پا رقصی است که کمی تندتر از گریان اجرا شده و در بیشتر مناطق کردنشین مخصوص مردها میباشد رقص پشت پا همانطور که از نامش پیداست انسان را به هوشیاری و به کارگیری تجارب میخواند تا مبادا شخص در زندگی از کسی پشت پا بخورد.
هَلْگرتن :
هلگرتن در لغت به معنای بلند کردن چیزی میباشد. این رقص بسیار پر جنب و جوش و شاد اجرا میشود که با شور و جنب و جوش بسیار به سوی هدف روانه است. ریتم تند ملودی مخصوص این رقص هر گونه کسالت و خمودی را نفی کرده و بر اهمیت نشاط و هدفمندی در زندگی تاکید دارد.
فتاح پاشایی :
فتاح از نظر لغوی به معنی جنبش و پایکوبی است.
ملودی این رقص در سر تاسر کوردستان به شکلی یکنواخت و با ریتمی تند اجرا میشود و لذا این رقص بسیار پر جنب و جوش میباشد بیشتر مردم کردستان از این رقص استقبال میکنند. این رقص نشانگر انسانی است که به شکرانه کسب موفقیتها و استفاده از نعمتهای خداوندی خوشحالی خود را به نمایش گذاشته است.
لب لان :
این رقص با ریتمی نرم و آهسته پس از فتاح پاشا اجرا میشود و میتوان در آن لزوم تنوع در زندگی را مشاهده کرد. پس از اجرای رقص آرام گریان و رقصای پر جنب و جوش پشت پا، هلگرتن و فتاح پاشا به ضرورت، رقصندگان لب لان میرقصند تا کمی استراحت کرده و تجدید قوا کنند رقص لب لان در واقع انسان را از غلبه احساسات زودگذر نهی کرده، وی را پس از طی مرحله ضروری شور و مستی به قلمرو تفکر، دور اندیشی و باز نگری رهنمون میسازد در این رقص، شرکت کنندگان آرامش خاصی را احساس میکنند.
چَپی :
چپی همانطور که اسمش پیداست به معنای چپ میباشد ملودی این آهنگ با وزن دو تایی اجرا شده و در بیشتر مناطق کردنشین از جمله کرمانشاه، کوردستان، سنجابی، بسیار از آن استقبال میشود.
فلسفه این رقص قوت بخشیدن به قسمت چپ بدن میباشد چرا که معمولاً قسمت چپ بدن در انجام امور روزمره نقش کمتری داشته و به مرور زمان تنبل میشود و برای استفاده متعادل از تمامیت جسمانی همواره باید بکارگیری اعضاء سمت چپ بدن آنها را تقویت کرد.
به همین منظور در رقص چپی قسمت چپ بدن تحرک بیشتری یافته و از خمودگی خارج میگردد. در منطقه کرمانشاه بیشتر زنها از این رقص استقبال میکنند.
زَنگی یا زندی :
در این رقص رقصندگان یک قدم به جلو گذاشته و سپس یک قدم به عقب میروند و این حالت تا پایان ادامه مییابد در این رقص ضرورت احتیاط، دور اندیشی و تجزیه و تحلیل عملکرد از جانب انسان به تصویر کشیده میشود. در واقع در این رقص سنجیده گام برداشتن تبلیغ میگردد.
شَلایی :
این رقص را که با ریتم لنگ اجرا میشود میتوان یک تراژدی شکست دانست در این رقص قدمها لنگان لنگان برداشته میشوند تا شکست در برابر چشمان حضار ترسیم گردد و در ترسیم این مصیبت کسی زبان به سخن نگشاید.
سه جار :
این نوع رقص با ریتم آرام و گاه تند است که همان طور که از اسمش بر میآید به معنی سه بار (سێ در رسم الخط کوردی) است که در آن سه حرکت پا و سه حرکت به جلو وجود دارد و به گونهای یاد آور عدد مقدس ۳ در فرهنگ فلکلوریک کردهاست.( تقدس عدد سه در سایر موارد مانند سه گره در بستن کمربند محلی( پشت ونpsht wen) نیز دیده می شود و یادآور اندیشه، گفتار و کردار نیک است)
خان امیری :
این رقص نیز با ریتمی تند همراه است و در آن دستی از هم باز و در بالا قرار میگیرد و حلقهای باز تر و فراختر میسازد و بیشتر تناسبی است بین حرکت دستها و پاها .این رقص که در آن گونهای خود نمایی و غرور ِ خانی نیز دیده میشود تداعی کننده پیروزی و پرواز پرندگان را در خاطر میآورد.
سه پا:
این نوع رقص همان رقص گریان است با این تفاوت که سرعت آن بسیار زیاد است و سراسر نشاط و شادی است که البته شباهت زیادی نیز با " سه جار" دارد.
فهرست منابع و ماخذ :
۱- الیاده- میرچا: 1372رساله در تاریخ ادیان. ترجمة جلال ستاری. انتشارت سروش، تهران
۲- استاد جنیدی، فریدون: 1358 نامه فرهنگ ایران. دفتر دوم، بنیاد نیشابور، تهران
۳- یونسکو: 1374تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی. ترجمة صادق ملک شهمیرزادی. دفتر مطالعات بین الملل،
۴- ذکاء یحیی- 2537 تاریخ رقص در ایران، هنر و مردم شمارههای ۱۸۹-۱۸۸ خرداد
........................................................................................................................................
ارزش والای تنبور در کردستان
« تنبور » یکی از سازهای باستانی و عرفانی ایران زمین است که بیشتر در نواحی غرب و شرق ایران رایج است. از قرائن و شواهد تاریخی و یافته های باستان شناسی بر می آید که این ساز قدمتی 6000 ساله دارد ومهم ترین سند تاریخی در اثبات ادعای مذکور،مجسمه ای است که در حین حفاری در حوالی مقبره حضرت دانیال نبی ، واقع در شوش ، به دست آمده و این مجسمه نشانگر دو مرد نوازنده است که در دست یکی از آنها تنبور قابل تشخیص است و قدمت این اثر به پیش از زمان ظهور اشو زرتشت اسپنتمان( یعنی حدود 3 هزار سال پیش) که در نظر کارشناسان قدمت آن به 5500تا6000 می رسد. یکی دیگر از قدیمی ترین نشانه هایی که از این ساز در دست است ، سازهایی است که در تپه بنی یونس و کیون جیک واقع در حوالی شهر موصل ( شهری کردنشین در کردستان عراق) بر روی دیوار ترسیم شده اند.
هرچند نمی توان با دقت ویقین زمان اختراع این ساز را تعیین کرد ، اما به صراحت می توان گفت که ساختن و نواختن تنبور به قرن ها پیش از ظهور اسلام بر می گردد به طوری که محققین معتقدند که اکثر سازهای زهی ، از این ساز کهن مشتق شده اند و « هلم هلتز » محقق آلمانی در این زمینه می گوید: [ پرده بندی تنبور ، پایه و اساس موسیقی ایرانی بوده که در زمان ساسانیان شکل گرفته و بی سبب نیست که این ساز را پدر «تار» نامیده اند ]
تنبور در زمان اشکانیان و ساسانیان از جایگاه رفیعی بر خوردار بود. به طوری که ابن خرداد در رساله خود می نویسد :
ایرانیان معمولا بربت (عود) را با نای، و زنای را با تنبور و... می نواختند . و در فرهنگ دهخدا به نقل از کریستن سن ، سازهای زمان ساسانیان ، بربت (عود) ، نای ، تنبور ، مزمار و چنگ معرفی شده اند و مسلما در زمان خسروپرویز ، تنبور بسیار مورد توجه بوده و تصاویر حک شده بر دیوار عمرا که نوعی تنبور در آن قابل تشخیص است نیز مبین این ادعاست.
پس از پیدایش اسلام نیز ، این ساز در زمره سازهای مورد تحقیق از سوی دانشمندان اسلامی و نیز مورد توجه شاعران بزرگی چون مولوی و منوچهری دامغانی بوده است.
بانگ گردش های چرخست این که خلق می سرایندش به تنبور و به حلق
( مولوی )
( مولوی )
به یاد شهریارم نوش گردان به بانگ چنگ و موسیقال و تنبور
( منوچهری دامغانی )
( منوچهری دامغانی )
خنیاگرانت فاخته و عندلیب را بشکست نای در کف و تنبور درکنار
( منوچهری دامغانی )
( منوچهری دامغانی )
هم اکنون تنبور را در بین اقوام مختلف آسیای میانه و سرزمین های اسلامی با نام های «دومبرا» ، «چونگور» ، «تونبره» ، «تنبورا» ، «تامبور» و «تنبور» می توان یافت. این ساز در شرق و غرب ایران به وفور و در نواحی شمال عراق و شهرهای مرزی کرد نشین ترکیه و عراق در حد کمتری با نام ها و شکل های مشابهی دیده می شود.
تنبور رایج در منطقه غرب ایران و شرق عراق ، تنبور تیسفونی نامیده می شود که دارای کاسه ای گلابی شکل ، دسته ای بلند و 12 تا 14 پرده می باشد و در مناطق مختلف استان کرمانشاهان از جمله شهر کرمانشاه ، کرند غرب ، گهواره ، صحنه ، ماهیدشت ، دینور و ... و برخی روستاهای همدان و اسدآباد و نهاوند رایج است. به همین روی برجسته ترین چهره تنبور نواز و عارف وارسته ایرانی در همین نقطه از ایران چشم به جهان گشود . سید خلیل عالی نژاد با کارنامه ای شگفت انگیز در ایران در زمینه عرفان و سلوک مشهور شد و متاسفانه در جوانی به دست ناحقان در سوئد به آتش کشیده شد .
در حال حاضر تنبور در استان کرمانشاهان و مناطق کرد نشین ، ساز اساسی و برجسته ای به حساب می آید که استاد کیخسرو پورناظری به همراه گروهش( گروه شمس)، در شناساندن این ساز به مردم ایران، نقش برجسته ای ایفا کرد و برای باری دیگر، این ساز را به میان مردم آورد. از این ساز می توان در تک نوازی و هم نوازی از آن استفاده نمود و می توان ادعا کرد که بدون این ساز ، موسیقی عرفانی و روح انگیز ایرانی ،هیچ گاه معنای کاملی ندارد و همین امر چنان قداستی بدان بخشیده که در برخی مناطق شایع شده است که بدون داشتن وضو آن را نمی نوازند و نوازندگان آن از گزیدگان قوم بوده و از ارزشی معنوی در بین مردم برخوردار می باشند .
برگرفته از:
مراسم پیر شهریار
مقبره پیرشهریار در هورامان تخت
یکی از جشنهای باشکوه دیدنی و بینظیر که ریشهای عمیق در اسطورهها، اعتقادات و آیینهای قدیم مردمان این منطقه دارد، مراسم پیر شهریار در اورامانات مریوان است . این مراسم به علت ویژگیهای منحصر به فرد فرهنگی و مذهبی در صورتی که به درستی معرفی شود در پیوند با " جاذبههای طبیعی " به عنوان یکی از جاذبههای مهم فرهنگی - تاریخی و توریستی منطقه خواهد بود که همه ساله گروهی از مشتاقان را به خود جذب خواهد کرد . محل برگزاری مراسم پیر شهریار روستای اورامان تخت است، او پسر روحانی بوده از مغان زرشتی موسوم به پیر شهریار ( پیر شالیار ) که از او کتابی به نام " مارفتوپیرشهریار " باقی مانده است . معرفت پیر شهریار نزد مردم اورامان بسیار محترم است و به دست خارجی نمیسپارند، کلماتش را در موارد بسیار به جای مَثَل بکار میبرند . این کتاب مرکب از چند بند مسجع است و درسخنان پیر شهریار اشارات بسیار به حفظ آیین قدیم است و اهل محل در محبوس بودنش شکی ندارند، آرامگاه این پیر روحانی در اورامانات تخت قرار دارد . بیشتر در همین زمینه . . . .
مراسم دراویش قادریه کردستان
دراویش قادریه پیر و طریقت شیخی محیالدین ابومحمد عبدالقادر هستند، دراویش قادریه تعلمیات واعمالی اسرارآمیز و خارقالعاده به شیخ عبدالقادر نسبت میدهند و شیخ را با لقبهایی مانند " پیر " ، غوث الثقلین "، "غوث اعظم " و " شیخ مشرق " میخوانند .
در این طریقت پیروان را درویش و مشایخ را پیر میخوانند، شیخ طریقت قادریه شیخ عبدالکریم بزرنجی است، در این طریقت داوطلبان پس از پذیرش و مرید شدن با تلفیق و پذیرش این توانایی را مییابند تا دست به اعمال خارق العاده دور از ذهن و حیرت انگیزی بزنند که برای هر بینندهای، غیر قابل تصور است .
پیروان طریقت قادریه وصول به حقیقت را در قیل و قال و سماع میدانند و به همین دلیل در مجالس خود با حضور شیخ و مراد دف میزنند و با آهنگ آن و سر و گردن به رقص میپردازند . مراسم دراویش قادریه هفتهای دو بار در روزهای یکشنبه و پنجشنبه برگزار میشود . در این مراسم شیخ در میان حلقه درویشان قرار میگیرد و جمع پیروان را راهنمایی و ارشاد میکند، هر ورد با آهنگ و نوایی ویژه تکرار میشود، همواره اوراد خوانی با رقص مذهبی همراه است .
برخی از دراویش که قلبی پاکتر و ظریف دارند حالشان دگرگون میشود و به مرحله جذب نزدیک میشوند و دست به یک رشته حرکات نمایشی خارقالعاده و حیرت انگیز جسمانی میزنند، در این حال، نقش و تاثیر موسیقی ( دف ، تبل ) بسیار مهم و چشمگیر است . برخی از دراویش چانه و یا شکم خود را پاره میکنند و چنین به نظر میرسد که انگار هیچ درد ، رنج و لطمهای را احساس نمیکنند، هر درویش به یک یا چند نوع از این گونه عملیات رغبت و اشتیاق نشان میدهد .
بعضی آتش میخورند، برخی شکم خود را سوراخ و پاره میکنند و پارهای درفش در گونه و چانه خود فرو میبرند و تعدادی از آنها شیشه و میخ میبلعند حرکاتی که نشان از گم شدن در عرفان و از خود بیخودی دارد و عجیب تر آنکه هیچ آسیبی هم نمی بینند! درویشان قادری در انجام شعایر جسمانی باید از شیخ اجازه گرفته باشند و مراسم تیغ بازی و حرکات حیرت انگیز آن در جشنها و مراسم مذهبی انجام می شود .
سنگ نبشته تنگیور کامیاران
در پانصد متری شمال غرب روستای تنگیور در تنگه زینانه و در چهل و پنج کیلومتری شمال غربی شهر کامیاران در بلندترین صخره کوه بقایای کتیبه برجسته ای از سارگن دوم پادشاه آشور و در غرب آن نقش انسان برجسته ای به طول نیم متر دیده می شود . قدمت این کتیبه قاعدتا باید بیش از سه هزار سال باشد زیرا آسوری ها به دست دولت ماد در حدود 650 پیش از میلاد مسیح، منقرض گشتند.
نقش شاه به صورت نیم رخ ، با کلاهی استوانهای و شبیه باشلاق ، پای راست خود را در جلو و پای چپ را عقب قرار داده است، دست راست شاه به طرف بالا بلند شده و دست چپ در مقابل شکم قرار دارد .
این کتیبه به خط میخی و به زبان آشوری باستان است که پس از ستایش خدایان آشوری مانند خدای آشور، مردوک، نابو، سین ، شمش و ایشتار به شرح پیروزیهای خود پرداخته و در ادامه به نقاط مختلف شهرها، روستاها و مناطقی که در این جنگ تصرف و ویران نموده، اشاره دارد
تاریخ کتیبه احتمالا مربوط به اواخر هزاره دوم و اوایل هزاره اول پیش از میلاد است
قلعه تاریخی قمچقای بیجار
این قلعه در چهل و پنج کیلومتری بیجار و روی یکی از کوههای بلند منطقه قرار دارد، موقعیت جغرافیایی این قلعه به دو دلیل از هیبت و عظمت خاص برخوردار است، نخست آن که از یک سو به درهای مشرف است که در قدیم به دره شاهان شهرت داشت و تیغههای بلند و هولناک این کوه با پرتگاههای مخوف و بلند، بالا رفتن از آن و رسیدن به دژ را بسیار دشوار میکند. از سوی دیگر، از جنوب غربی، جنوب شرقی و شرق نیز به پرتگاهی دیگر مشرف است . از این رو، ایجاد استحکامات برای این قلعه لازم نبود، اما در سمت شمال که پشته از ارتفاع کم تری برخوردار است، بقایای دیواری عریض و محکم از سنگ لاشه با ملات و برجهای نیم استوانه موجود است . دروازه قلعه در این سمت قرار دارد، بقایای این حصار یادآور دیوارهای تخت سلیمان است و احتمالا به دوره ساسانی تعلق دارد . در پای پشته سنگی، حصارهای دیگری از قرون وسطی، عمود بر بستر رودخانه کشیده شده است، استحکام قلعه و نشانههای ساختاری بنا از جمله پیهای خانه- هایی که مشهود است نیز این گمان را تقویت میکند که این قلعه مربوط به دوره ساسانی باشد .
آب انباری و راهرویی که آن را هم در دل کوه حفر کردهاند، نشانههای دیگری از اهمیت ویژه این قلعه و آب انبار آن است.
سنگهای تراش خورده " قم چقای " دارای مشخصاتی نیست که بر مبنای آن بتوان زمان ساخت بنای قلعه را به دقت تعیین کرد، با این حال به احتمال قوی میتوان آن را متعلق به دورههای پیش از میلاد مسیح، مثلا دوره مانایی و ماد دانست که تا دورههای ساسانی و اسلامی نیز مورد استفاده بود . منابع ذخیره آب که توسط تونل پلهداری به پایین راه مییابد، تا حدودی به آب انباری که در زندان سلیمان وجود دارد شبیه است و نشانه دیگری از قدمت قلعه تا دوره مانایی است .
قلعه " هه لوخان " مریوان
در روزگار حکمرانی " سرخاب بیگ اردلان "، حدود سال نهصد و چهل و پنج قمری، در سه کیلومتری جنوب شرقی شهر فعلی مریوان، قلعهای روی کوه ساخته شد که به قلعه " ههلوخان" یا قلعه " ایمام " شهرت یافت . این قلعه از آجر بود و آثار پله و آب انبار آن که از سنگ تراشیده شده، به عنوان شالوده آخرین بنای قلعه، هنوز بر جا مانده است . قلعه مریوان تا روزگار " سلیمانخان اردلان" ، یکی از چهار مرکز حکمرانی خاندان اردلان در کردستان و در روزگار " سرخاب بیگ " مرکز و مقر حکومت کردستان بود، سرخاب بیگ این قلعه رفیع را دارالملک خود ساخت . این قلعه همچنان مرکز حکمرانی کردستان به شمار میرفت، تا این که " هه لوخان " به رغم تعمیر و پدید آوردن ابنیههای تازه مثل مسجد و افزودن استحکامات جدید بر قلعه، مرکز حکمرانی خود را به قلعه پالنگان منتقل کرد . سایر قلاع استان کردستان که بقایای اندکی از آنها بر جای مانده و نیاز به بررسی بیشتر دارد عبارتند از قلعه کهنه و قز قلعه در شهرستان بیجار، قلعههای سیاومه ، نمشیر بروژه ، کیوه رو ، شوی ، آرمرده درشهرستان بانه و قلعه قپلانتو در شهرستان سقز است .
گنجینه سنندج
موزه سنندج در قسمت بیرونی یکی از بناهای دوره قاجاریه دایر شده است، این بنا به منزل " سالار سعید " معروف است و مقارن با سلطنت ناصرالدینشاه قاجار در حدود صدو پنجاه سال پیش توسط یکی از علمای بنام اهل سنت " ملا لطفالله شیخالاسلام" قاضیالقضاه منطقه کردستان، در دو قسمت حیاط و ساختمان بیرونی و حیاط و ساختمان اندرونی بنا شد . عمارت بیرونی شامل یک حیاط بزرگ و ساختمان دو طبقه با تالار تشریفات مزین و همچنین زیرزمین و حوض خانه زیبا و انبار است که قبلا در تملک عبدالمجید خان سنندجی معروف به (سالار سعید) بود . ابن بنا در سال پنجاه و چهار به موزه سنندج تبدیل شد که از دو بخش مجزا تشکیل شده است .
بخش تاریخ و باستان شناسی
این بخش در طبقات اول و دوم قرار دارد، طبقه اول شامل تالار شاهنشین با گچبریهای زیبا و اروسی هفت لنگه و آیینهکاری هنرمندانه و با شکوه است و اتاقهای کنار آن، به نمایش آثار تاریخی ایران از پیش از تاریخ تا اواخر دوره ساسانی اختصاص دارد. این آثار شامل آثار سه هزار سال پیش، دوره ماد و مانایی و دوران تاریخی پیش از اسلام است . شاخصترین آثار این بخش، اشیای مربوط به نقاط مختلف استان بویژه آثار سفالی، مفرغی، عاج و استخوانهای یافته شده از تپه زیویه و غار کرفتو است که در سالهای اخیر در حفاریهای علمی به دست آمده است .
سایر آثاری که در این بخش به نمایش درآمده است، در برگیرنده آثاری از دورههای اشکانی و ساسانی و هزاره اول پیش از میلاد است، این اشیا از سفالینه و آبگینه و همچنین سکههای مختلف دوران تاریخی تشکیل شده است .
طبقه دوم که شامل اتاقهای بزرگ و ایوان مزین عمارت است، به آثار دورههای مختلف پس از اسلام از اوایل آن تا دوره قاجاریه اختصاص یافته است .
زیباترین آثار این بخش سفالینههای مختلف از قرون شش و هفت اسلامی است که از نقاط مختلف ایران مثل کردستان، ری و نیشابور و... کشف شدهاند
در این بخش علاوه بر سفالینهها، آثار دیگری مانند اشیای مفرغی، مس و نقره و همچنین سکهها و مهرههای دوره اسلامی در معرض دید قرار دارد. بخش مردمشناسی این قسمت از موزه در زیر زمین و حوضخانه زیبای بنا دایر است . این بخش از نظر معماری بسیار زیباست و دارای سقف گنبدی و گچبری و آیینهکاری درخشانی است، در بخش مردمشناسی کلیه اشیا، ابزار و وسایلی که از دیرباز مورد استفاده مردم منطقه بوده، به نمایش درآمده و از این طریق میتوان با بسیاری از اشیا و با زندگی فرهنگی مردم مواجه شد .
عمارت خسروآباد سنندج
در سالهای هزار و دویست و بیست و دو این عمارت توسط اماناللهخان اردلان حکمران مقتدر کردستان برای پسرش خسروخان بنا گردید و علاوه بر دو بخش ساختمان اصلی ( قصر سلطنتی با ورودی ستوندار در بخش غربی و ساختمان شرقی با غلام گردشها و ایوان ستوندار مشرف بر صحن عمارت و فضای بیرونی بنا) دارای فضاهای دیگری همچون حمام، اطاق قاپچیان و خدمتکاران و... میباشد . تزیینات معماری شامل گچبری، آجرکاری اروسیهای زیبا (پنجرههای رنگی ) و حوض صلیبی شکل داخل حیاط ساخته شده از سنگ است، عمارت خسروآباد مقر حکومت اماناللهخان اردلان بوده است .
عمارت آصف موزه ی خانه ی کرد
احداث بنای اصلی عمارت آصف که شامل تالار تشریفات است به دوران صفویه باز میگردد و در دورههای بعدی بویژه در دوران قاجاریه و پهلوی بتدریج بخشهایی به آن افزوده شده است . سردر ورودی بنا با نمای آجری که به شکل نیم هشتی است براساس سبک باروک ایرانی ساخته شده است تالار تشریفات آن ایوان ستوندار با اروسی پرکار آن ازبخشهای بسیار زیبای بنا محسوب میشود عمارت دارای یک رشته قنات است که اکنون آب آبنمای مقابل تالار ازآن تامین میشود . بنا شامل تزئینات معماری همانند گچبری، آینه کاری و کار چوب است درضلع جنوب غربی عمارت حمام مخصوص با سبک و اسلوب معماری گرمابه های ایرانی ساخته شده است که دارای نقشهای آهکبری میباشد . مرمت این بنا از سال هفتاد و هفت با عملیات حفاظتی شروع شد و تا سال هشتاد و یک ادامه داشت . تزیینات آن و قسمتهای آسیب دیده بازسازی شد . آهکبریهای حمام خصوصی و سیستم آبرسانی آن نیز که ازبین رفته بود دوباره احیا شده است .
در قسمت جنوبی و درابتدای ورود به عمارت ومسیر دالان منتهی به حیاط مرکزی دری به سمت راست باز میشود که در گذشته حیاط مستخدمین بوده و با توجه به اینکه بخشهای مختلف این قسمت به کلی تخریب شده و هیچ آثار و شواهدی از گذشته به جای نمانده بود، با مسقف نمودن بخش عمدهای از این فضا به وسیله گنبدهای آجری و احیا نمودن حوض اصلی و ساخت رواق دراطراف آن، بخشی ازاین قسمت به نگارخانه وبخش دیگر آن تبدیل به چایخانه سنتی میشود .
با توجه به اتمام عملیات مرمتی در این بنا و با توجه به ارزش تاریخی، بنا به موزه مردم شناسی غرب کشور ( خانه کرد) تبدیل شده است که در آن مجموعهای از شیوههای کار و زندگی مناطق کردنشین به معرض نمایش گذاشته شده است .
صنایع دستی استان کردستان
دست ساختههای مردم کردستان که از قدمتی به درازای تاریخ منطقه برخوردار است را میتوان یکی دیگر از جاذبههای گردشگری استان کردستان دانست که در سالهای اخیر بشدت مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی قرار گرفته است. صنایع دستی در استان کردستان تهیه و تولید انواع فرآوردههای دستی از دیرباز مرسوم بوده است .
سفالگری و سرامیکسازی
هنر سفالگری از زمانهای بس کهن در کردستان رایج بوده و ظرفهای سفالین متعددی در زیر زمین کشف شده و نشان میدهد که این هنر در دوره پیش از تاریخ در کردستان مورد توجه فوقالعاده مردم بوده و تعدادی از آنها را در گورهای مردگان پیدا کردهاند . زیرا مردم آن زمان اعتقاد داشتند که پس از مرگ مجددا زنده میشوند و به این ظروف احتیاج خواهند داشت و از این رو در هنگام به خاک سپردن مردگان مایحتاج زندگی را هم با آنان دفن میکردند .
در دوره ساسانیان جنس لعاب تکامل یافت و کردستانیها ظروف لعابدار بسیار زیبایی میساختند که تعدادی از این ظروف از زیر خاک بیرون آمده است . هنر سفالسازی از آن تاریخ ( ساسانیان)به بعد در ایران رونق بیشتری پیدا کرد و ظروف لعابدار با گل معمولی ساخته میشد و آن از خاک رس بدون ماسه و شن و مواد آهکی بود و این نوع ظروف در کردستان به وفور پیدا میشود .
کاشی کاری
صنعت کاشی کاری نیز در کردستان رونق بسیاری دارد و این صنعت از قرن سیزدهم هجری قمری به بعد رو به پیشرفت گذاشت و داخل مسجد دارالاحسان و مسجد دارالامان و خانههای قدیمی شهر سنندج از کاشیهای معرق پوشیده است و هنر ساختن کاشیهای معرق در زمان امان اللهخان اول اردلان ساخته شد و به حد کمال رسید و صنعت کاشیسازی در این زمان رو به تکامل گذاشت .
قالیبافی
قالی بافی در کردستان بسیار رایج است و نام کردستان همیشه مترادف با مهمترین قالیهای دستباف بوده که با کمال ذوق و سلیقه پدید آمده است و قالی افشار و سنندج و بیجار و بوکان امروز شهرت جهانی دارد و به تحقیق یکی از پرارزشترین فرشهای ایران است . بیشتر طرحهای مورد استفاده قالیبافان در کردستان طرحهای شکسته بوده و بندرت از طرحهای دیگر استفاده میشود، از میان این طرحها میتوان به طرح ماهی درهم (هراتی)، ریزماهی نقش بتهای، گل وکیلی، گلمیرزاعلی، گل مینا و شاخ گوزن و میناخانی اشاره کرد .
گلیم
مبدا مشهورترین گلیمهای کردستان، "سنه" است که در حال حاضر شامل سنندج و اطراف آن میشود، این منطقه از مراکز مهم تولید قالی و گلیمهای کردستان به شمار میآمده است . سنه از زمان سلطنت صفویان پایتخت کردستان بوده است و تاثیر صفویان در گلیمهای به جای مانده از قرون هجدهم، نوزدهم و اوایل قرن بیستم به وضوح دیده میشود. گلیمهای قبایل سنجابی و جاف تحت تاثیر آویزهای زربافت و قلاب دوزی شده صفوی است، گلیمهای سنندج چه از نظر فنی و چه از لحاظ زیبایی شناسی با دیگر گلیمهایی که توسط قبایل و چادرنشینان کرد بافته شده، تفاوت دارد . در بافت آنها نوعی ذوق هنری دیده میشود و بیش از گلیمهای دیگر به فرش- های گرهدار ایرانی شبیه است .
منبت کاری
منبت کاری چوب در کردستان از قدیم رواج داشته و درهای چوبی در کردستان و برخی از روستاهای آن که به جای مانده، متعلق به دوران صفوی بوده که دارای کنده کاریهای دقیق و به صورت گل و کتیبههای گوناگون است . منبت کاریهایی که بر در امامزادهها و مشایخ انجام شده بسیار با ارزش است و امروز هم منبت کاران کرد در کردستان به کار خود ادامه میدهند و منبت کاری رواج کامل دارد . اکنون در سنندج معروفترین و زبردستترین منبت کاران در کارگاههای خود مشغول به کارند همراه با سبکهای جدید، که در آن ابداع و ابتکار خود را محفوظ داشتهاند .
نازک کاری
چوب ساخت فرآوردههای چوبی و نازک کاری در سنندج سابقه طولانی دارد و محصولات چوبی این شهر از روزگاران گذشته خواستاران فراوانی داشته، بویژه تخته شطرنج های سنندج از مرغوبیت خاصی برخوردار است و در کارگاههای نازک کاری علاوه بر تهیه تخته شطرنج محصولهای دیگری از قبیل قوطی سیگار و شیرینی خوری و کیف زنانه و جعبه و لوازم آرایش و سینی و بشقاب و غیره تولید میشود و امروز کارگاههای خراطی کردستان بیشتر به تهیه قلیان و پیپ چپق و عصا و چوب دستی و چوب سیگاری میپردازند .
موج بافی
یکی دیگر از صنایع دستباف کردستان موج بافی است، کردها از موج برای نگهداری رختخواب و وسایل اضافی بهره مب یرند و در ضمن به عنوان پشتی هم از آن استفاده مینمایند و زیبایی خاصی به محل زندگی میدهد . تهیه موج که مانند پارچه نازک و لطیف است در اغلب شهرها از جمله سنندج، سقز، بانه و مریوان رواج دارد .
شالبافی شال یک نوع پارچهاست که برای تهیه لباس کردی مورد استفاده واقع میشود دستبافان شال این مناطق، با استفاده از پشم بز که در اصطلاح محلی به آن "مرز" میگویند شال را تولید میکنند .
جستارهای وابسته :
پژوهش و گردآوری از ارشام پارسی , ( دایره المعارف سرزمینها و اقوام ایرانی استاد عبدالحسین سعیدیان ). تکمیل و تصحیح توسط سینا ز.ک.
___________
منابع برگرفته
jhilamo.persianblog.ir
darberu.com/fa/?p=54
به اشتراک گذارید: