۱۳۹۱ فروردین ۷, دوشنبه

درآستانه روز طبیعت قوم گرایان پانترک خبر مخالفت جمهوری آذربایجان با انتقال آب رود مشترک ارس به دریاچه ارومیه را بایکوت کردند!

 تجزیه طلبان نژاد پرست پانترک  وابسته به سرویس های اطلاعات دیکتاتوری فامیلی علی اف و رژیم ترکیه که همیشه  مانند کفتار منتظر یک فرصت برای خودنمایی مصادره حرکات مردمی در اذربایجان هستند بعد از موج سواری بر  احساسات پاک طرفداران فوتبال در تبریز با چراغ سبز سپاه پاسداران برای ایجاد تفرقه بیشتر در بین اقوام ایرانی و محکم کردن پایه های حکومت اخوندی  پنهان شدن در پشت نقاب زبان مادری وحقوق بشر اینبار قصد دارند اعتراضات مربوط به روز 13 فروردین در رابطه با دریاچه ارومیه را به نفع خود مصادره کنند و اهداف ضد مهینی خود را  بار دیگر با استفاده از تجمعات احتمالی  مطرح کنند بعد از  کاهش سطح اب دریاچه ارومیه  بدلیل گرمایش زمین  اشتباهات انسانی سد سازی نادرست تغیر مسیر رودخانه ها منتهی به دریاچه برای مصارف کشاورزی و شهری مردم شهر های آذربایجان این افراد کانادا نشین با حمایت تلوزیون وابسته گوناز تی وی و دیگر تشکل های وابسته مانند اداپ قصد مصادره تجمعات احتمالی مردم  به نفع جریان های تجزیه طلب را دارند این جریان بارها با توهین وتمسخر شخصیت های اذریاجان مانند کسروی استاد شهریار باقر خان و... ثابت کرده است هیچ ارزشی برای آذریها ودیگر اقوام ساکن اطراف دریاچه مانند ارامنه و کردها قائل نیست  و تنها اهداف دولت های ترکیه و باکو را دنبال میکند در حالی که مسولان محلی و دولتی قصد داشتند با طرح انتقال اب  رود مشترک ارس دریاچه ارومیه را از وضعیت فعلی نجات دهند با مخالفت حکومت علی اف مبنی بر انتقال اب ارس مواجه شدند! و در کمال بیشرمی شاهد سکوت مدعیان!! حقوق مردم اذربایجان مانند!: گوناز تی وی و سایر  سایتها و تشکلها بودیم !مدعیان زبان مادری سابق ومحیط زیست فعلی! درحالی به اقدام جمهوری جعلی اذربایجان مبنی برمخالفت انتقال اب ارس به دریاچه ارومیه هیچ واکنشی نشان نداده اند بلکه کلا این خبر را بایکوت کردند همچنان شاهد سکوت مدعیان!!! حفظ محیط زیست در رابطه با فاجعه های زیست محیطی دریاچه بختگان و.... نیز هستیم تجزیه طلبان پانترک هیچ ارزشی برای مردم آذربایجان ودریاچه ارومیه و.. قائل نیستند و مانند تراکتور تنها قصد سو استفاده از دریاچه ارومیه بریا اهداف ضد میهنی را دارند اگر چنین بود باید به ممانعت رژیم باکو با انتقال اب ارس واکنش نشان میدادند این مسکوت وابستگی هرچه بشتر  این افراد را به دیکتاتوری فامیلی علی اف و حکومت فاشیسم ترکیه را نشان میدهد لازم است بار دیگر آذریها با دشمنان آذربایجان آشنا شوند و دوست ودشمن را بشناسند قابل توجه اندک برادران آذربایجانی که خیال می کنند جمهوری جعلی آذربایجان برای آنها دایه مهربانتر از مادر است. عوض اینکه قدری از سهمابه خودش را هم اهدا کند تا این دریاچه نجات پیدا کند، می گوید اگر ایران حتی از سهمابه خودش هم بخواهد برای نجات دریاچه ارومیه استفاده کند ما نمی گذاریم.!!!

 موضوع انتقال آب رودخانه مرزي ارس به درياچه اروميه در حالي مخالفت غير حقوقي و غير قانوني برخي از مقام‌هاي دولتي جمهوري آذربايجان را بر‌انگيخت كه به نظر كارشناسان، فاجعه خشك شدن اين درياچه گريبان اين كشور را نيز خواهد گرفت.در شرایطی که مقام‌های جمهوری اسلامی نهایی شدن طرح انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه را اعلام کرده‌اند یک مقام دولت جمهوری آذربایجان از مخالفت کشورش با این پروژه خبر داده است. براساس گزارش ایسنا حسینقلی باقراف، وزیر محیط زیست و منابع طبیعی جمهوری آذربایجان، گفته است که ایران برای انتقال آب از رود ارس به دریاچه ارمیه باید در ابتدا رضایت آذربایجان را جلب کند. این در شرایطی است که طبق توافق میان دو کشور در صورت بروز خشکسالی، ایران و آذربایجان امکان استفاده از ذخایر آبی رود ارس را خواهند داشت. طرح انتقال آب رود ارس به دریاچه ارومیه درپی اعتراض‌های گسترده فعالان محیط زیست به خشک شدن تدریجی این دریاچه آب شور در دولت و مجلس مطرح شده است. احمد علیرضا بیگی، استاندار آذربایجان شرقی، گفته است که طرح مطالعاتی انتقال آب رودخانه ارس به دریاچه اورمیه در دومین سفر استانی هیئت دولت تصویب شده است. به گفته او سال گذشته ۷۰۰ میلیارد ریال و امسال ۸۴۰ میلیارد ریال به این طرح اختصاص یافته و در صورت پرداخت به موقع منابع مالی مورد نیاز، این طرح مدت سه سال تکمیل خواهد شد. هم‌زمان محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس‌جمهور، گفته است که ایران بخش «حق‌آب» از رود ارس را به دشت‌های کشاورزی استان‌های آذربایجان غربی و شرقی انتقال می‌دهد و مازاد آن را دست‌کم در شش ماه از سال به دریاچه ارومیه انتقال خواهد داد. در واکنش به این اظهارات وزیر محیط زیست و منابع طبیعی جمهوری آذربایجان گفته است که براساس قرارداد دوجانیه میان ایران و آذربایجان، میزان حق استفاده طرفین از آب ارس برای کشاورزی و مسائل دیگر مشخص است. براساس پروتکل همکاری آذربایجان و ایران در زمینه استفاده مشترک از انرژی سد آبی ارسمقرر شده دو کشور از انرژی برقی و منابع آبی سد ارس به‌طور مشترک استفاده کنند. بر اساس موافقت دوجانبه، در صورت بروز خشکسالی هر دو کشور امکان استفاده از ذخایر آبی رود ارس را خواهند داشت. براساس طرح مطالعاتی انتقال آب ارس به دریاچه ارومیه قرار بود مناقصه‌ای برگزار شود و سرمایه‌گذار برنده نسبت به سرمایه‌گذاری در این پروژه اقدام کند. هنوز اجرای این مناقصه گزارش نشده است. به گفته استاندار آذربایجان شرقی حجم آب انتقالی از رود ارس به دریاچه ارومیه ۶۰۰ میلیون مترمکعب در نظر گرفته شده است.

به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۱ فروردین ۶, یکشنبه

پورپیرار 2! نقد حرفهای نادرست و غیر مستند غیاث آبادی تاریخ نویس! جمهوری اسلامی

 این نوشتار کامل با منابع مستند پاسخیست به ایران ستیزانی که تاریخ را به کام جمهوری اسلامی ونژاد پرستان پانترکیسم جعل میکنند این نوشتار توسط وبلاگ اسپهبد در وب قرار گرفته و برای آگاهی هم میهنان  دوباره در این بلاگ منتشر میشود
دوستان ایرانی باید بدانند که تاریخ ایران به طور مستند نوشته شده است و نه به طور احساساتی که هرکسی بخواهد به آن تهمت کند و ناسزا گوید. اما بدبختانه ایرانیان هنوز آگاهی نیافتند که چگونه این تاریخ مستند را درک کنند و از کجا یابند. به طور ساده:
منابعی مانند گوگل اسکالار و نوشتارهای پروفسورهای تاریخ در دانشگاه-های بزرگ جهان همواره مورد نظر محققان است. اما نوشتارهای روزنامه-ای / وبلاگی و غیره, هیچ ارزشی علمی ندارد. نوشتار کسانی که دکترا ندارند و جزو دانشگاه معتبر نیستند ..هیچ ارزش علمی در رابطه با تاریخ مستند ایران ندارد. یعنی نوشتارهای شعارگونه وبلاگی (چه بر ضد تمدن ایران چه بر سود تمدن ایران) را نمیتوان برای تز تاریخ اورد یا از آنها در مبحث آکادمیک استفاده کرد. بنابراین در اینجا تنها کوشش شده است که از منابع آکادمیک استفاده شود (یعنی منابعی که متخصصان دانشگاهی نوشتند) و قضاوت را بر عهده خوانندگان وامیگذارم:
در مورد غیاث آبادی که حتی دکترا ندارند و نویسنده هیچ متن علمی انگلیسی در مجلات معتبر جهانی نیست, همینطور است. برای نمونه پورپیرار/زهتابی/غیاث آبادی/صدیق/شاملو و غیره کسانی نیستند که در تاریخ رسمی بشر نقشی داشته باشند.
حال در مورد وبلاگ غیاث آبادی من چند نظر میدهم.
البته این گروه ها  را کسی امروز در علم تاریخ جدی نمیگرد زیرا آنها صاحب کرسی در دانشگاه نیستند و مقالات متعدد در مجلات معتبر انگلیسی جهان ندارند.  بنابراین ایرانیان باید یاد بگیرند که چگونه به مطالب علمی امروز دسترسی پیدا کنند و ژورلنهای معتبر ایرانشناسی را بخوانند.
اما پیش از بررسی ادعای او در مورد بابل یا غیره و استقبال پانترکیستها از کلام وی, جالبتر که وی یک کتابی در مورد آریاییها دارد (در رابطه با بومی بودن آنها ر ایران) در حالیکه پانترک  میگوید "آریایی" وجود ندارد...
من تنها چند نمونه از تناقضات غیاث آبادی را میاورم:
در سرزمین باستانی ایران بزرگ، اقوام و مردمان گوناگونی زندگی می‌کرده‌اند که یکی از آنان و احتمالاً نام عمومی فرهنگی همه آنان «آریـایـی» بوده است..با توجه به همه شواهدی که تا اینجا بطور خلاصه گفته شد، به نظر می‌رسد که ایرانیان یا آریاییان «به ایران» کوچ نکردند؛ بلکه «در ایران» و «از ایران» کوچ کرده‌ و به نقاط دیگر پراکنده شده‌اند.
 یا برای نمونه اینجا:

نام‌های ایران و فارس و شکل‌های پیشین آنها، همچون آریا، اَری، آرین، اَئیریَه، پَرسَه، پارسوا، پَرَشی، پِرسیس و انبوهی شمارش‌ناپذیر از دیگر نام‌های مشابه با آنها، از حدود ۴۵۰۰ سال پیش و به گونه پراکنده در منطقه‌ای از حدود غرب بین‌النهرین و آناتولیِ میانی تا شمال قفقاز، حوزه دریاچه خوارزم، سغد و دشت فرغانه تا دشت تاریم و غرب چین و تا پنجاب و رود سند برای نامیدن برخی سرزمین‌ها و مردمان ساکن در آنها رواج داشته است"
 سپس اینجا را بنگریم:

". «آریایی» اصطلاحی استعماری و بدون سابقه تاریخی در مفهوم جدید خود است که برای مقاصد نژادپرستانه و تفرقه‌افکنانه در اواخر سده نوزدهم میلادی رواج یافته است "!!
 البته سنگ نبشت بیسون و کنیشکا و متن اوستا و هردوت و غیره کنار, چطوری مورخی که خود ادعا میکد "آریایی" اصطلاحی بدون سابقه تاریخی است همواره از آن در کتاب و مقالات خود استفاده میکند!(در ضمن در مورد اصطلاح آریایی و مفهوم امروزی آن دوستان میتوانند به مقاله پروفسور گنولی در اینجا بنگرند):
There can be no doubt about the ethnic value of Old Iran. arya (
البته اگر مراد غیاث آبادی از مفهوم نادرست هیتلر از آریایی هست ..ایشان باید تذکر بدهند تا بهانه ای برای ایرانستیزان نباشند.  خلاصه چنانکه گفتم مقاله زیر مفهموم درست آریایی را شرح داده است:
و همچنین دو مقاله آریا/آریان درایرانیکا..

 غیاث آبادی در مورد اقدام داریوش هخامنشی میگوید:

"این آثار، از کوشش هخامنشیان برای سازندگی و اصلاحات اداری در مصر و نیز از روحیهٔ مدارای مذهبی آنان حکایت دارد."و سپس میگوید:"سنگ‌نبشته‌های ارجمند داریوش بزرگ هخامنشی در سوئز به همراه بیش از یکصد کتیبه دیگر هخامنشی در مصر و آثار فراوان دیگری که از آنان در مصر بجای مانده است، اسناد مهمی از حضور سازنده آنان در کشورها و سرزمین‌های دیگر است. شاید نتوان از حمله هخامنشیان به کشورهای دیگر دفاع کرد؛ اما رویکرد آنان به آبادانی و سازندگی و احترام به ادیان و باورداشت‌ها، در قیاس با تباه‌کاری‌ها و ویرانگری‌های جهان‌گشایان دیگر، ارزنده و ستایش برانگیز است"
حال به سخنان تازه غیاث آبادی نگاه کنیم:
"کورش را به راستی می‌توان «بزرگ» نامید، چرا که او نابودگر و ویران‌کننده‌‌ای بزرگ بود. او توانست در طول مدت پادشاهی خود چندین کشور و تمدن درخشان بشری را چنان برای همیشه نابود کند که جز نامی از آنان برجای نماند"و این سخن او اینجا:"اما هجوم کورش به بابل- برخلاف هجوم مغول به ایران- منجر به نابودی قطعی مشخصه‌های هویت بابلی شد. هجوم کورش نه تنها موجب شکل‌گیری سبک تازه‌ای در فرهنگ و هنر و معماری و دیگر دستاوردهای فکری یا مادی نشد، که حتی همان دستاوردهای موجود علمی و اجتماعی را که بابل به تازگی بدان‌ها دست یافته بود، به باد یغما داد"
به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه

نوروز بر تمام اقوام فلات ایران شاد باد


از شرقی ترین منطقه تا غربی ترین از شمالی ترین تا جنوبی ترین  نوروز بر تمام اقوام ایرانی درون و بیرون فلات ایران شاد باد 


به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۰ اسفند ۲۱, یکشنبه

روایت روزنامه نگاران تاجیک از ایران ستیزی حکومت جمهوری اسلامی

  
داریوش رجبیان

                                                               امید دربندی و شهرزاده سمرقندی
سر صدای ایران ستیزی حاکمان جمهوری اسلامی در انسوی مرزها نیز شنیده میشود انچه میخوانید خاطراتروزنامه نگارن پارسی گوی تاجیکی از ایران ستیزی و تلاش برای بایکوت فرهنگ ایرانی توسط حکومت اسلامی در ایران است

ایران و ایرانیت بی شک پیوند بین ایران و تاجیکستان، روی مردم تاجیک و هم‌چنین زبان و ادبیات آنها بی تاثیر نبوده است؛ حتی روی لهجه و گویش جوانان تاجیک تاثیرگذار بوده است. نسل جوان تاجیک بعد از فروپاشی دیوارهای آهنین توانستند خود را به ایران برسانند و در جمهوری اسلامی مشغول به کار و یا تدریس شوند. این سئوال وجود دارد که با تجربه‌ی زندگی در اتحاد شوروی، به آنها در ایران اسلامی چطور گذشته است؟ امید دربندی، شاعر و روزنامه‌نگار تاجیک که شش سال در مشهد به سر برده است و در طول این مدت در رادیوی محلی مشهد مشغول به کار بوده است می‌گوید: «وقتی به ایران می‌رفتم نظرم چیز دیگری بود. فکر می‌کردم به کشور آرما‌ن‌های خودم سفر می‌کنم، اما وقتی به آنجا رفتم و دیدم که مذهب بر زندگی مردم اثر منفی دارد و مردم چقدر دل‌زده هستند نگاهم عوض شد. به‌هرحال آن ایران و ایرانیتی که در جست‌وجوی آن بودم پیدا نکردم. فرهنگ شیعی بود که بر ایران حکومت می‌کرد و من دنبال آن نبودم. محیط ایران مرا کمی مأیوس کرد. من دنبال ایرانیت بودم اما در آنجا ماجرا برعکس بود. آنها بیشتر دنبال فرهنگ عربی بودند و سعی می‌کردند فرهنگ اصیل ایران را تحقیر کنند. این برای من بسیار ناخوشایند بود. وقتی ما از ایران نام می‌بریم بیش از همه به یاد فردوسی می‌افتیم و به یاد بزرگانی که در تاریخ ادبیات مشترک خود داشتیم، اما چیزی که در ایران دیدم تفاوت داشت. شاید اگر فردوسی هم در دوران ما زندگی می‌کرد، خیلی از موقعیت فعلی و از آن‌چه امروز در ایران اتفاق می‌افتد، اندوهگین می‌شدند. در سال‌هایی که من در رادیو کار می‌کردم چشمم به یک ابلاغیه افتاد که در آن نوشته شده بود: شما نه خوب نوروز را بگویید و نه بد آن را. این خیلی برای من عجیب بود که در خاستگاه نوروز، جایی که نوروز این‌قدر ارج دارد، اینگونه دستورالعمل بیاید که نه خوب نوروزرا بگویید و نه بد نوروز را. شاید آنها بیشتر از حساسیت مردم نسبت به نوروز نگران بودند، اما هیچ گاه خوبی نوروز را هم نمی گفتند. این خیلی دلم را می‌شکست.» 
مرزهای مشترک
 داریوش رجبیان، روزنامه‌نگار تاجیک نیز حدود سه سال از جوانی خود‌ را در ایران گذرانده است و مدتی هم در صداوسیمای جمهوری اسلامی کار کرده است.میگیود: «موقعی که وارد ایران شدم خیلی شباهت‌ دیدم بین وضعیت ایران با ساختار سیاسی‌ای که پشت سر گذاشته بودم. شباهت‌ها بیشتر در حوزه‌ی ایدئولوژی بود. منتهی برعکس آن تجربه‌ای بود که ما پشت سر گذاشته بودیم. در شوروی ما را مجبور می‌کردند که بگوییم خدا نیست و در ایران مجبور بودیم بگوییم که خدا هست. در این حال شعارهایی‌هایی که در اطراف به چشم می‌خوردند به شدت شبیه اتحاد شوروی بودند. این نخستین برداشت‌هایی بود که از ایران داشتم، ولی ایران در طول سال‌های بازسازی و بعد از آن، یعنی قبل از این که وارد ایران بشوم، برای ما جوانان کعبه‌ی مراد بود. فکر می‌کردیم اگر به ایران برسیم به تمام خواسته‌های‌مان می‌رسیم. تصور ما این بود که در ایران هم به ما نگاه آرمان‌آلودی دارند. ولی در گمرک به دلیل تکلم به زبان فارسی و آن هم به گویش تهرانی، مورد سوءظن شدید ماموران واقع شدم. فکر کردند که من ایرانی هستم و خود را تاجیک معرفی می‌کنم. وقتی بازرسی و بازجویی مفصل انجام شد فهمیدند که ایران را نمی‌شناسم. بعد‌ها نیز وقتی از من می‌پرسیدند که فارسی را کجا یاد گرفتم بیشتر متوجه می شدم که منظورشان چیست. دومین چیزی که در ایران آموختم، دوزیستی فرهنگی بود. هدف من این بود که به ایران بروم تا در آنجا ماندگار شوم. در آغاز تصورم این بود که حتماً روزه‌ و نماز بگیرم و این آداب را رعایت کنم. بعد از دوماه متوجه شدم که این‌طور نیست. وقتی به خانه‌های ایرانیان می‌رفتم و از نزدیک با آنها آشنا می‌شدم، می‌دیدم که خیلی هم از فرهنگ ما که در تاجیکستان داریم دور نیستند. وقتی در صدا و سیما، جایی که مدتی آنجا کار کرده بودم، در ماه‌ها و روزهای بخصوصی مثل ماه محرم و روزهای تاسوعا و عاشورا، پیراهن قرمز در تن داشتم با نگاه‌های سنگین افراد روبه‌رو می‌شدم. یادم می‌آید وقتی در ماه رمضان به رییس‌مان که آخوند بود، گفتم اجازه بدهید پس از صرف نهار فلان کار را انجام بدهم، از رفتارش فهمیدم که اشتباه کرده‌ام. هنوز فرهنگ دوگانه‌ی ایران ‌را فرانگرفته بودم. درواقع هنوز به اصل تقیه پی نبرده بودم. مهم‌ترین چیزی که از ایران آموختم جمع این آموخته‌ها بود. قبل از این که به ایران بروم، از پیشینه‌ی آن آگاهی نسبی داشتم؛ چون پیشینه ی ما هم بود؛ تاریخ ما هم بود؛ اما دیدار از ایران من را با ایران امروز آشنا کرد. به گونه‌ای که مرز‌های مصنوعی سیاسی را در ذهن خود و اطرافیانم شکستم و دوباره ایران را با آسیای میانه دارای مرزهای واحدی دیدم. با درک این موضوع که یک موضوع بدیهی است ولی خیلی‌ها نمی دانند، متوجه شدم که تاجیک یعنی ایرانی و ایرانی یعنی تاجیک.» ما همه یک ملتیم
به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۰ اسفند ۱۹, جمعه

حکومت مشغول "ایران فروشی" است و ما سرگرم خاتمی هستیم !مجتبی واحدی



آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.
آمده اند و می سوزند و می کشند و می برند و می فروشند کی کنده میشوند!

هیچ نشانه ای وجود ندارد که ثابت کند کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس، نسبت به سالهای قبل که قطعنامه های ضد ایرانی صادر می کردند در موقعیت ضعیف تری قرار داشته باشند. پس علت حذف بند مربوط به «ادعای امارات نسبت به سه جزیره ایرانی» را باید در همان
خبر غیر رسمی جویا شد گه هفته گذشته در شبکه های مجازی و رسانه های مخالف حکومت ایران منتشرشد   درچهل و هشت ساعت نخستین پس از دوازدهم اسفند ماه، در مورد حضور سیدمحمد خاتمی در نمایش انتخابات، به اندازه  کافی سخن گفته شد و می رفت که این سوژه، به بایگانی سپرده شود اما برخی افراد که ظاهراً از طرفداران رئیس جمهور پیشین ایران تلقی می شوند به بهانه توجیه و تفسیر حرکت اخیر او،  تا کنون از بسته شدن این پرونده مشکوک جلوگیری کرده اند. در ابتدا به نظر می رسید انگیزه اصلی از طرح مکرر و البته همراه با تحقیر این حضور توسط  سخن گویان جمهوری اسلامی، سر گرم سازی اپوزیسیون به این ماجرا و  غفلت از رسوایی بزرگی بود که  به دلیل تحریم گسترده انتخابات، نصیب حکومت شده است. اما  ظاهراً این هدیه غیر مترقبه، در عرصه های دیگر نیز برای حکومت، دستاوردها و نتایجی داشته است که البته، به دلیل  فاصله عمیق میان حکومت و مردم، معمولاًآنچه که سران نظام را منتفع می سازد برای ملت و کشور ایران جز خسارت، چیزی به همراه ندارد. چهار روز قبل و در حالی که بحث بر سر شرکت خاتمی در انتخابات، هم در صدر  رسانه های دروغ پرداز حکومتی قرار داشت  و هم نحله های مختلف اپوزیسیون را به خود مشغول کرده بود خبری ظاهراً کوتاه  به عنوانی خبرمحرمانه در برخی شبکه های مجازی منتشر شد. موضوع  این خبر،  عقب نشینی سران نظام جمهوری اسلامی در موضوع جزایر سه گانه برای کاهش فشار ها برخود بود. اگرچه  اغلب شبکه های مجازی، به سرعت تحت تأثیر این خبر قرار گرفتند اما آنگونه که انتظار می رفت تحلیل های  مناسب سیاسی و واکنش های همراه با آگاهی رسانی دقیق پیرامون آن، در اختیار افکار عمومی قرار نگرفت. این در حالی است که اکنون این موضوع تنها به هشدار برخی رسانه های معارض و منتقد، محدود نیست بلکه اندکی تأمل در اخبار رسمی، صحت نگرانی ها و دغدغه ها در این موضوع را آشکارمی سازد.
کسانی که اخبار مربوط به  جزایر سه گانه ایرانی را تعقیب می کنند می دانند هرگاه  سران کشورهای عضو شورای همکاری (خلیج فارس) یا وزرای خارجه این کشور ها  نشستی بر گزار کرده اند  موضوع جزایر و پشتیبانی از ادعای گزاف امارات عربی متحده نسبت به آن،از موضوعات ثابت برای ایشان بوده و در قطعنامه های  پایانی آن نشست ها نیز، همواره بند تکراری   برای حمایت از ادعاهای امارات وجود داشته است. حتی در روز دوازدهم آذر ماه سال هزار و سیصد و هشتاد وشش سال که محمود احمدی نژاد در نشست سران شورای همکاری در دوحه پایتخت قطر شرکت کرد سران عرب حاضر در جلسه، در بیانیه پایانی خویش به صورت واضح و آشکاراز ادعای مالکیت امارات بر جزایر تنب  بزرگ و کوچک و ابو موسی حمایت کردند که موجب انتقادات شدید از احمدی نژاد در داخل کشورشد. اما برای نخستین بار از سال هزار و نهصد و هشتاد و یک میلادی - زمان تشکیل شورای همکاری خلیج فارس - در نشست  چندی قبل شورا که درریاض  بر گزار شد موضوع جزایر در دستور کار قرار نگرفت. این تغییر عمده  در حالی  در محتوای قطعنامه های شورای همکاری  اتفاق  افتاد که نه  تنها از مجموع انگیزه های کشورهای عربی برای مخالفت با جمهوری اسلامی  کاسته نشده، بلکه قرار گرفتن مقامات بلند پایه  حکومت ایران در کنار حاکم سوریه، انگیزه های جدیدی در میان سران عرب  برای نشان دادن مخالفت  با نظام جمهوری اسلامی ایجاد کرده است. شاخ و شانه کشیدن  رسانه های حکومتی در برابر سران عربستان و برخی کشورهای دیگر منطقه هم در این میان مزید بر علت شده است. در عرصه بین المللی  هم   با اطمینان می توان گفت که ایران، ضعیف ترین موقعیت خود در سال های اخیر را سپری می کند. از سوی دیگر، هیچ نشانه ای وجود ندارد که ثابت کند کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس، نسبت به سالهای قبل که قطعنامه های ضد ایرانی صادر می کردند در موقعیت ضعیف تری قرار داشته باشند. پس علت حذف بند مربوط به «ادعای امارات نسبت به سه جزیره ایرانی» را باید در همان خبر غیر رسمی جویا شد گه هفته گذشته در شبکه های مجازی و رسانه های مخالف حکومت ایران  منتشرشد  و قرائن و شواهدی از آن در خبری که در روزنامه کیهان روز سیزدهم دی ماه جاری چاپ شد قابل مشاهده بود: «منابع عربي در خصوص علت مطرح نشدن قضيه جزاير سه گانه در اين بيانيه گفتند، حذف اين قضيه از بيانيه بنا به خواست مقامات اماراتي بوده است، چرا كه آنها رايزني با ايرانيها را براي دستيابي به راه حلي در اين خصوص آغاز كرده اند.»
آنچه نگرانی  ها در این مورد را افزایش می دهد سفر از پیش اعلام نشده وزیر خارجه امارات به تهران بود که  چند روز قبل انجام شد و با شادمانی زاید الوصف فرزند شیخ زاید به پایان رسید. همین شیخ، کمتر از شش ماه قبل در مجمع عمومی سازمان ملل نطقی بسیار شدید اللحن علیه ایران ایراد کردو پس از آن هم ایران را از حیث اشغالگری، بدتر از اسرائیل نامید. جدید ترین اظهار نظر وزیر خارجه امارات قبل از سفر هفته  گذشته خود به تهران، تأکید او بر «همکاری امارات و امریکا برای جلوگیری از بسته شدن تنگه هرمز توسط  ایران» بود اما در اوج انتشار اخبار غیر رسمی در خصوص «کوتاه آمدن سران جمهوری اسلامی  در موضرع جزایر» زاده شیخ زاید  ناگهان به ایران آمد و درپایان سفر چند ساعته خود در برابر خبرنگاران اظهار داشت:«اعتقاد دارم كه هرگونه پيشرفت ايران در كل منطقه تاثير خواهد داشت، چرا كه در اين كشور فرهنگ و تمدن از گذشته تاكنون ساري و جاري و متصل بوده است.».
حقیقت آنست که نه به امانت داری مقانات جمهوری اسلامی در این زمینه اعتمادی هست و نه رسانه های وابسته به حکومت، اجازه دارند حتی گوشه ای از واقعیات مربوط به آنچه هم اکنون بین مقامات جمهوری اسلامی و شیوخ امارات می گذرد را افشا کنند. رسانه هاو فعالان سیاسی منتقد هم که به شدت مشغول « سوژه خاتمی » هستند. در نتیجه، نه تنها رسوایی نظام  در انتخابات را فراموش شده  بلکه نا خودآگاه، فضای امنی برای حکومت فراهم گردیده تا در کنار آتش زدن به منابع زیر زمینی کشور از طریق انعقاد قرار دادهای خائنانه نفتی  (به منظور جلب حمایت روسیه و چین)،  در مورد جزایر سه گانه  ایرانی هم هر گونه که می  خواهند، ایران فروشی کنند.
دوستان! اقدام خاتمی نیاز به بررسی بیشتر ندارد. شاید او  در حال تشکیل جبهه ای جدید از کسانی است که ادعای جنبش سبز در خصوص «غیر قابل اعتماد بودن حکومت برای برگزاری انتخابات آزاد»  را باور ندارند. پس بهتر است او را آزاد بگذاریم که آنچه را به صلاح خویش، یارانش و نظام جمهوری اسلامی می داند انجام دهد. رها کردن این سوژه، وقت و انرژی کافی  را به کمپین کسانی که نگران «ایران فروشی های رایج» در نظام جمهوری اسلامی هستند  باز خواهد گرداند. ایا کسی تردید دارد که این موضوع، صدها برابر مهم تر از بحث شرکت خاتمی در انتخاباتی است که رسوا بودن آن برای حکومت هم آشکار است؟ 
برگرفته از:
به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۰ اسفند ۱۵, دوشنبه

"عقب نشینی بی سروصدای جمهوری اسلامی در موضوع جزایر ایرانی" آیا خیانت از این بالاتر!



نمک به ساغر می ریخت زاهد شیاد
کسی نمک به حرامی چنین ندارد یاد



خبرگزاری آذربایجان : مقامات جمهوری اسلامی در اقدامی بی سابقه و در سایه بی اطلاعی افکار عمومی، به شکل محرمانه گفت و گو با امارات متحده عربی درباره جزایر سه گانه را پذیرفته اند.به گزارش ندای سبز آزادی، علی لاریجانی، رئیس مجلس، در ملاقات اخیر خود با مسوولان اماراتی، از پیشنهاد مقامات این کشور مبنی بر تعیین نماینده عالیرتبه دو کشور جهت بررسی موضوع جزایر سه گانه ایرانی (ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک) استقبال کرده است. متعاقبا طرف اماراتی پیش نویس یادداشت تفاهم درخصوص جزایر ایرانی را به سفارت ایران در ابوظبی تسلیم کرده و ضمن معرفی شیخ منصور به عنوان نماینده امارات، خواستار معرفی نماینده عالیرتبه ایرانی شده است.





بر اساس این گزارش در مرحله کنونی و پس از هماهنگی رهبر جمهوری اسلامی، دولت و مجلس، قرار است ثمره هاشمی، چهره پرنفوذ دولت احمدی نژاد به عنوان نماینده عالیرتبه ایران در گفتگو با امارات معرفی شود.
بدون شک پذیرش یادداشت طرف اماراتی مبنی بر بحث، گفتگو و بررسی موضوع جزایر، برای اولین بار در دو دهه گذشته صورت گرفته و به عنوان اولین گام در جهت واگذاری بخشی از حاکمیت ملی و حقوق حقه ملت ایران به طرف اماراتی تلقی خواهد شد.



برگرفته از:

به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۰ اسفند ۱۳, شنبه

تبلور فرهنگ همدلی ایرانی در ترانه آذری ساری گلین کاری از استاد علیزاده ساخته ژیوان گاسپاریان ارمنی و با صدای شورانگیز


آهنگ «ساری گلين» از آلبوم «به تماشای آب ‌هایسپيد» اثر مشترک استاد «حسين عليزاده» و «ژيوان گاسپاريان» موسيقیدان ارمني است که از سوی ‏هيات داوران چهل‌ونهمين دوره مراسم سالانه اهداي جوايز گرمی به‌عنوان کانديدای دريافت جايزه بهترين آلبو م موسيقی ملل در ‏سال 2006 معرفی شد .
به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed