چگونه تراکتور قربانی شد ، پانترکیسم روایتی از یک سو استفاده بازی با ورق تراکتور سازی

1چرا تجزیه طلبان پانترک قصد دارند از تراکتور سازی سو استفاده کنند؟ 
تراکتورسازی تبریز یکی از تیمهای محبوب ایران است که به ویژه در قلب مردم تبریز وچه بسا همه آذربایجانی ها جایگاه ویژه ای دارد . تراکتور تیمی استخواندار وقدیمی است که یک بار در سال 1371 تا مقام سوم ایران را کسب کرد و بازیکنانی بزرگ هم چون : کریم باقری . حسین و رسول خطیبی واسماعیل هلالی وناصر فرشباف را به فوتبال ایران تقدیم کرد . سقوط تراکتور به دسته دوم و دور بودن این تیم محبوب برای ده سال از سطح اول فوتبال ایران .عطش فوتبال دوستان تبریزی را بیشتر کرد . از این رو به دنبال بازگشت تراکتور به لیگ برتر ایران شوق همراهی با این تیم محبوب وریشه دار بیش از پیش نمایان شد . جریانهای فاشیسم قومی وتجزیه طلب از ابتدای بازگشت تراکتور به لیگ برتر به تلاش برای سواستفاده از محبوبیت تراکتور سازی پرداختند و تلاش کردند حضور انبوه تماشاگران در ورزشگاه سهند تبریز را نشانی ازاقبال عمومی به جریان تجزیه طلبی نشان دهند . این تیم برای عناصر تجزیه طلب که امیدی به فعالیت در جامعه و اقبال از سوی مردم آذربایجان نداشتند، به مثابه یک مائده آسمانی بود که امکان مناسبی برای تالیف بسیج قومی فراهم می آورد. به نظر می رسد امروز ترکیبی از سیاست های فاجعه بار داخلی و خارجی ”بازی تراکتور سازی“ را جهت نیل به اهدافی ”متفاوت“ اما با نتایج خسران بار پیش می برد فلسفه های سیاسی یا اجتماعی که از سوی فیلسوفان سیاسی یا روشنفکران و نخبگان ایجاد و پردازش می شوند معمولاً در سطح توده به سختی رواج پیدا می یابند. یکی از علل آن ادبیات تخصصی و غلیظ این دیدگاه است که دریافت و درک درست آن نیازمند پیش زمینه های مطالعاتی و فکری است از طرف دیگر نخبگان نمی توانند بدون همراهی توده جریان خود را پیش ببرند و در جامعه جا بیاندازند. از همین رو نیازمند ارائه ی روایتی ساده سازی شده از اندیشه های خود هستند. در غرب برای پیش بردن این منظور از زمینه هایی استفاده می شود که مورد علاقه توده مردم باشد و مردم بتوانند راحت با آن ارتباط برقرار سازند. برای مثال فلسفه ساتانیسم به همراه نوع خاصی از موسیقی ارائه می شود و به راحتی با اقبال میلیونی روبرو می گردد. موسیقی، ورزش، سینما و امثال آن آسان و زودتر فاصله را در می نوردند و با همه گروه های سنی ارتباط برقرار می کنند. در کاتالان استفاده گروه‌های جدایی‌خواه از تیم فوتبال بارسلون باعث می‌شود تا میلیون ها هوادار با همان تعصبی که از تیم خود دفاع می‌کنند از ایده کاتالان مستقل نیز به دفاع برخیزند + همین تجربه در یوگسلاوی‌سابق نیز در میان تیم های کرواتی و صربی دیده شد.+ به نظر می رسد در سه سال گذشته کشور ما در حال پیمودن مراحل اولیه چنین تجربه ای است. عصبیت های قومی معدودی که قبلاً در میان عده ای تجزیه طلب طرفدار پان ترکیسم دیده می شد، امروز در قالب فوتبال و بحث تراکتورسازی در تیراژ بیشتری بازتولید می شود. هر چند برخی معتقدند که این موضوع هیجانی، آنی زودگذر و موقتی است ولی اراده کسانی هم که بر اساس قومیت گرایی چنین برنامه ای را پیش می برند و یا برای اهداف سیاسی به پیشبرد آن کمک می کنند در این خصوص تاثیرگذار است. درگیری طرفداران ستاره سرخ بلگراد و طرفداران دینامو زاگرب سال ها روی سکو جریان داشت و دوربین های تلویزیونی بارها آن را به صورت زنده پخش کرده بودند. نشریه رد استار ریوویو در 1992 طی گزارشی در مورد جنگ صرب ها و کروات ها نوشت :“ شجاعان ستاره سرخی پرچم هایشان را روی سکوها گذاشته , تفنگ هایشان را برداشتند و به جبهه رفتند. کروات های طرفدار دینامو زاگراب نیز جوخه های مقاومتی سامان بخشیدند تا در خیابان و میادین شهرهای کرواسی برابر حملات صرب ها مقاومت کنند. طرفداران دیناموزاگرب در زمره اولین کسانی بودند که خود را به مراکز نظامی معرفی کردند, لباس ارتشی پوشیدند و اسلحه به کمر بستند. کشش های دیرپای ناسیونالیستی قوم های مختلف یوگسلاوی که تا دیروز فقط در میادین فوتبال ابراز می شد, زبانه های جنگ را شعله ورتر ساخت و حداقل در ابتدای جنگ بسیار تعیین کننده بود. فوتبال دلیل جنگ نبود اما پیش درآمدی برای کینه توزی بعدی به شمار می رفت. پیشتر هم فوتبال تضاد بین قوم های مختلف در یوگسلاوی را عیان می ساخت فقط کسی آن را جدی نگرفته بود. بازی‌های تراکتورسازی امن‌ترین و بهترین مأمن برای فعالیت جدی نیروهای واگراست. در این بازی‌ها گروه‌های قوم‌‌گرا با جمعیتی نزدیک به 70 هزار نفر روبرو هستند. گروه‌های قوم‌گرا با حضور در لابه‌لای این جمعیت به‌صورت ناشناس فرصت بی‌سابقه‌ای کسب می‌نمایند تا بتوانند گفتمان‌ها، شعارها و اهداف خود را در قالب شعارهای موزون به مردم تزریق نمایند +  +  + و ”ذهن ناخودآگاه“ آنان را زیر تسلط برند. اکثریت قریب به اتفاق این شعارها، نه تنها شعارهای ورزشی (در قالب گزاره های احساسی) در راستای روحیه‌‌دهی به تیم خودی نیست بلکه شعارهایی توام با ”بار معرفتی“ است که اگر در ذهن گوینده به ”باورداشت“ تبدیل گردد و یا دنبال شود از او یک شخص قوم‌گرا خواهد ساخت
  گروه های جدایی طلب که برش کمتری در میان توده دارند و همین امر مانع تبدیل حرکت قومی شان به جنبش یا نهضت است سعی می کنند از طریق حضور در جمعیت انبوهی از مردم گفتار سیاسی خود را به شکل ساده تر این بار در ساحت ورزش و بحث های حاشیه ی آن بازتولید نمایند. گویی هر توپی که وارد دروازه می شود به مثابه تیری است که در قلب ”دشمن“ غایب الوجود و لامکانی به نام شونیسم وارد می شود و هر باخت، ستمی است که از سوی آن بار دیگر تحمیل می شود و تحقیر و سرکوب را تمثیل می کند. ادعای عدم بی طرفی داور در این فضا به همان میزان اعتبار دارد که ادعاهای بی مثال افسانه گون ”ستمدیدگی ملی“  +(ظلم به  ترک زبانان؟! پاسخی به دروغگویان) صحنه گردانان این بخش از ”بازی تراکتوری سازی“ تجربه های مهمی از اسپانیا را در اختیار دارند
تغییر اولویت ها و دغدغه ها،استفاده های پوپولیستی از آرای توده های طرفدار این تیم در زمان انتخابات، پیشبرد واگرایی قومی از طریق ورزش، برداشتن فاصله های عالم کسل کننده سیاست برای توده با واسطه ای پدیده ی هیجان انگیز به نام فوتبال و... از فواید این بازی است که هر نهاد داخلی و خارجی و هر طیف سیاسی ممکن است فراخور نیازهای خود بدان متوسل شود. نباید فراموش کرد، هنگامی که در بخشی از جامعه تحصیل نکرده یا شناور هیجان فوتبال با روان گردان پان ترکیسم آمیخته شود افت شدید بینش و آگاهی فردی و سیاسی را باعث می شود، طبیعتاً حکومت کردن و اعمال سیاست های مختلف بر چنین دسته آماری آسان تر خواهد بود.+( تراکتورسازی تبریز - منافع مشترک پان ترک ها و سرداران سپاه)

البته روح این یادداشت سعی دارد از ذهنیت توطئه انگارانه و طرحی از پیش تعیین شده دوری کند ولی نمی توان انکار کرد که وضعیتی که توصیف شد دستکم پس از شکل گیری برای یک سیستم بسته فریبنده و مطلوب است.

به پرانتز باز شده زیر توجه فرمایید!

(سپاه پاسداران که تمامی قدرت سیاسی و اقتصادی را پس از1388 در ایران قبضه کرده آگاهانه به تجزیه طلبها کمک می کند.شاید هنوز برای بعضی سوال باشد که چرا در روزهای پس ازاعتراضات88 حتی کوچکترین شعار سیاسی در ورزشگاه های فوتبال تحمل نمی شد +  +  اما تماشاگران پانترک به راحتی در ورزشگاه ها شعارهای تجزیه طلبانه و نژادپرستانه می دادند +.+
سپاه پاسداران که اکنون تمام فدرت سیاسی و اقتصادی این کشور را در اختیار دارد چرا باید به دنبال تجزیه ایران و از دست دادن این لقمه چرب باشد؟ حقیقت این است که سپاه به دنبال تجزیه ایران نیست.اما آنها به خوبی دریافته اند که بدنه جنبش سبز وطن پرست و ملی گرا است و به شدت دربرابر تجزیه طلبان می ایستد.پس آنها به دنبال این هستند که از انرژی تجزیه طلبی در برخی مناطق ایران (مثل خوزستان یا آذربایجان) استفاده کرده و آنها را در برابر معترضین قرار دهند تا آن را تضعیف کنند.این سیاست در بعضی موارد جواب هم داد، مثلا درروزهای اوج تظاهرات سال 88 به دلیل حضور فعال پانترکها که نامحسوس از سوی سپاه حمایت می شدند، آذربایجان غایب بزرگ تظاهرات ضد کودتا بود. اما این بازی خطرناک سپاه عواقب غیرقابل پیش بینی به همراه خواهد داشت مانند بیشتر برنامه های استراتژیک سپاه، چه در جریان جنگ، چه در روی کار آوردن احمدی نژاد و چه دنبال کردن اهداف تروریستی در کشورهای مختلف چون عراق و افغانستان و لبنان ( به قصد امتیاز گیری از امریکا)، این نقشه سپاه هم احتمالا شکست می خورد اما نتیجه آن ممکن است برخلاف پیش بینی آنها، نه تضعیف جنبش سبز که جدایی بخشی از خاک ایران باشد. اما افسوس که انها که امروز بر مسند قدرت این سرزمین نشسته اند نه به آینده این سرزمین و نه به منافع ملی، که فقط به حفظ قدرت نامشروع خویش فکر میکنند ما هم از قدرتمند شدن تیم تراکتور خوشحال می شویم اما نباید مقاصد سیاسی ضد ایرانی پشت این داستان مورد غفلت بماند. البته گفته می شود برخی جریانات سیاسی ضد ایرانی از این تیم برای مقاصد سیاسی و ضد احساسات ملی گرایانه سوء استفاده می کنند.این که برخی سران سیاسی به طور مخفیانه از جریانات پان ترک و شعارهای ضد ایرانی عناصر تجزیه طلب حمایت می کنند رییس جمهور دستور داده 8 میلیارد تومان به این باشگاه بدهند!+ او گفت: آسیایی شدن تراکتورسازی خواسته رئیس جمهور از ما بود. تلاش فراوانی انجام دادیم تا با تامین منابع لازم و رفع مشکلات و موانع، این تیم بتواند به موفقیت دست یابد.»پورجمشیدیان در بخش دیگری از سخنان خود گفته است: «کسانی که عالمانه و عامدانه مشکلاتی را به تراکتور نسبت می‌دهند تا موفقیت‌های تیم و عملکرد خوب مدیریتی را زیر سئوال ببرند، یقیناً خودشان دارای مشکل هستند.»او همچنین از دولت و رئیس جمهور درخواست کرد به تراکتورسازی نیز مثل تیم‌های پرسپولیس و استقلال توجه شود. این در حالی است که اکثر تیم‌های فوتبال ایران، به دو بخش نظامی یا دولتی تقسیم می‌شوند و هیچ تیمی از حمایت مالی یکسان هر دو نهاد یادشده برخوردار نیست.سپاه، حتی تیم‌های ارگانی خودش مانند فجرسپاسی شیراز یا پیش از آن تیم‌هایی مثل فتح، فجر و نصر تهران را نیز با چنین صراحتی، پشتیبانی نکرده بود مسئولین باشگاه‌هایی مثل ملوان بندرانزلی که تحت حمایت نیروی دریایی ارتش  بود، یا فجر سپاسی شیراز که تیم ارگانی سپاه است، همواره نسبت به جذب بازیکنان سرباز از سوی تیم تراکتورسازی گله‌مند بودند.آنها می‌گفتند این تیم چنانچه از نامش پیداست، صنعتی است و مطابق مقررات فقط تیم‌های نظامی مثل فجر سپاسی شیراز، ملوان بندرانزلی یا نیروی زمینی تهران حق جذب بازیکنان مشمول را دارند.اما تراکتورسازی با استناد به حضور سپاه پاسداران در جمع مالکین باشگاه، موفق شد ستاره‌های لیگ بر‌تر مانند احسان حاج صفی و قاسم حدادی فر از ذوب آهن اصفهان یا میلاد فخرالدینی از مس کرمان را به خدمت بگیرد.محمد حسین جعفری مدیرعامل فعلی و ناصر شفق مدیرعامل سابق باشگاه نیز از کادر سپاه پاسداران هستند.بر همین اساس، فرمانده سپاه عاشورا خطاب به هواداران باشگاه تراکتورسازی گفته است: «سردار محمدعلی جعفری فرمانده سپاه پاسداران به من دستور دادند تا سلام ایشان را به هواداران تراکتورسازی ابلاغ کنم. ما امسال کمک‌های نقدی و غیر نقدی به باشگاه را تا سقف ۸ میلیارد تومان اختصاص خواهیم داد و تیم را تنها نخواهیم گذاشت.»تداوم حمایت سپاه از تراکتورسازیپورجمشیدیان در حضور استاندار آذربایجان شرقی با بیان اینکه همواره از حامیان تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز است، گفت: من اعلام می‌کنم که حمایت سپاه از تیم تراکتورسازی ادامه خواهد داشت و این را هم می‌گویم که سردار جعفری، اعضای کادرفنی و بازیکنان تیم را هرگز تنها نخواهم گذاشت.فرمانده سپاه عاشورا یادآور شد: «در کنار حمایت‌های سپاه، موسسه جوانان خیر نیز که ۳۰ درصد از سهام باشگاه تراکتورسازی را دارد حتماً از تیم فوتبال این باشگاه حمایت مالی خواهد داشت.گفته می شود این تیم متعلق به سپاه عاشورا و بنیاد تعاون سپاه است..اظهارات فرمانده سپاه عاشورا و اعلام حمایت علنی از یک تیم خاص در جشن باشگاه تراکتورسازی تبریز، بازتاب چشمگیری در سایت‌ها و رسانه‌های ورزشی پیدا کرده. این در حالی بود که هوادارن تیم تراکتور قبلا دولت را متهم می کردند که مایل به بالا آمدن این تیم نیست. در حالیکه سپاه و دولت مخفیانه در حال حمایت از تیم آنها بودند. و به هیچ تیم دیگر در کشور چنین کمکی تا حالا نشده است.غیر از هشت میلیارد تومان اهدایی از طرف سپاه، موسسه‌ای که گرداننده تراکتورسازی است نیز حامی این تیم خواهد بود.در وب سایت موسسه‌ قرض‌الحسنه جوانان خیّر، بدون اشاره به منابع مالی یا نحوه ارتباط این موسسه با سپاه پاسداران، در بخش معرفی آمده است این موسسه علاوه بر انجام امور سازمانی خود، «تقویت بنیه‌ اقتصاد خانواده‌ها و دستگیری از نیازمندان را در دستور کار خود قرار داده تا سنت حسنه رسول اکرم را در جامعه جاری سازد.»غیر از اداره باشگاه تراکتورسازی یا مشارکت در برنامه‌های قرآنی، عزاداری یا احسان عاشورا، فعالیت‌های دیگری نیز در سوابق این موسسه مذهبی وجود دارد که صد‌ها میلیون تومان هزینه در بر داشته و نمونه‌هایی از آن در ادامه آمده است.احداث و بازسازی حوزه‌های علمیه* ساخت و تجهیز مساجد و مصلی‌ها*یک میلیارد تومان وام بدون بهره به مصلی امام در تبریز* خرید ساختمان برای مجمع طلاب آذربایجانیاین موسسه همچنین در بخش تاریخچه، تاکید می‌کند که در قم، سابقه برطرف کردن بحران مالی موسسه جوانان پیرو ولایت را دارد.بازپرداخت بدهی‌های هنگفت موسسه مالی – اعتباری ورشکسته «مولی الموحدین» هم از سوابق مالکان باشگاه تراکتورسازی تبریز است.)
  ناسیونالیسم قومی متضمن نوعی از احساسات و طبیعتاً دور شدن از منطق است. در چنین فضای ذهنی، خردورزی به کناری گذاشته خواهد شد و احساسات و عواطف کور جای آن را خواهد گرفت. در حال حاضر ”بازی تراکتور سازی“ تلاش می کند به منافع فروملی خصلتی حیاتی، ملی و سرنوشت ساز ببخشد که انتخاب گزینه ای جز آن مستوجب سرزنش است و تا حد خیانت بالا برده می شود. برای نمونه علی دایی و کریم باقری دو فوتبالیست محبوب آذری صرفاً به خاطر این که ترجیحی (ویدیو سخنان علی دایی)جز آن پانترکان دارند شایسته بدترین توهین و تحقیرها هستند.+   +  + در این فضای ذهنی مفهوم ترک بودن به منزله امر قدسی ارائه می شود که در هر انتخابی حتی فوتبال باید رعایت شود. با چنین دریافتی از موضوع است که می توان فهمید چرا تعلقات هزاران ساله با جامعه ایران برای طرفداران افراطی تیم پانترکیست ها می تواند رنگ ببازد و تبدیل به تمایز شود. هنگامی که ”ترک بودن“ یا ”تصور ترک بودن“ تبدیل به امری قدسی گردد، در این صورت حتی آذربایجان و دلبستگی به آن نیز در اولویت نیست، بلکه منافع و ارزش های یک جامعه خیالیِ تجربه نشده و ذهنی، به نام جهان ترک در اولویت است. پس یک پان ترکیست که مدعی دفاع از آذربایجان نیز هست، می تواند به سادگی کشتارهای وسیع ترکان عثمانی در تبریز +، ماکو و خوی + را به فراموشی سپرده و آن را نه به عنوان ستمی تاریخی بر آذربایجان از سوی ترکان، بلکه حادثه ای که نباید از آن سخن گفت بفهمد
  براساس این فرآیند ناخودآگاه است که حمل پرچم ترکیه در ورزشگاه به سادگی از سوی مدعیان آذربایجان امکان پذیر می شود و بروز فاجعه و ستم نه به ترکان بلکه به هم میهنان و یا دست‌کم پدیده ای به نام شونیسم نسبت داده می شود. قومیت گرایی پان ترکی در صدد ادغام خود در جهان ترک و نمودار تمام عیارش یعنی ترکیه است. آذربایجان گرایی (اعم از منافع ناحیه ای، ارزش ها و فرهنگهای محلی، زبان آذربایجانی، رویدادها و ستم ها و ناسزاها) تنها تا جایی اهمیت دارد که بتواند نقش غیریت سازانه در برابر هویت ایرانی ایفاء کند. جز این از نظر پان ترکیسم آذربایجان می‌بایست در ترکیه و جامعه آن حل و روند ادغام  و حتی آسمیلاسیون را طی نماید. مصدر هویت‌یابی که این نظرگاه‌ها پیش رو قرار می‌دهند به همان اندازه که نامتعارف و غیر مردمی است مخرب توسعه و دموکراسی خواهی هم محسوب می شود. دستکاری در احساس تعلق و وفاداری افراد نسبت به دولت-ملتی که با آن پیوند عمیق تاریخی و فرهنگی دارند و دعوت به سرنوشتی نامعلوم که انجامی جز حس ”آوارگی“ ندارد، سبب تلاشی ِ پیوندهای معقول و همبستگی سازی می‌شود که یک جامعه رو به رشد نیازمند آن است.
 بهره سخن: بسیار ساده‌انگارانه است اگر بپنداریم حادثه ای که در بطن یک تیم ورزشی رخ می دهد بنابر صورت آن غیر سیاسی است و شایسته جدی گرفته شدن نیست. در فضای موجود سیاسی، زمینه ای بهتر از یک تیم ورزشی پر طرفدار برای کسانی که برش و نفوذی در جو سیاسی ندارند نمی توان تصور کرد. به ویژه اگر تجربه هایی چون بارسلون و کاتالان را داشته باشیم که بسیاری از جنبه های ظرفیت انتقال و تقلید را دارد. ایجاد یک پیاده نظام تابع، که در فرصت مقتضی برخی از آن ها می توانند به عنوان سربازان خط آتش در خیابان ها ایفای نقش کنند و هم چنین بازتولید فاشیسم قومی در قالب گزاره های احساسی ورزشی- قومی فرصت مناسبی برای دست اندرکاران و صحنه گردانان چنین بازی هایی است. اما در تحلیل کلی توانایی فروش این ”محصول“ در میان مدت به جامعه،که طبق الگوی جهانی اش مقرر است ”ملت“ نامیده شود و از افسانه اجداد مشترک و تاریخ مستقل پیروی می کند، تابع متغییرهای دیگر است. مسائلی همچون دموکراسی داخلی و میزان امید به آینده، روند توسعه اقتصادی و سیاسی، نقش نهادهای مدنی در حفظ و تقویت هویت ملی، نقش نهاد دولت به عنوان یک کیان سیاسی که ”وظیفه“ حفظ همبستگی برایش مفروض دانسته می شود، نقش آفرینی نخبگان و مهم تر از همه حس میهن دوستی مردم آذربایجان از اهم این متغییرها است. دراین جا تاکید بر حس ملی مردم آذری بر اساس یک تجربه تاریخی است. آذربایجان در طول تاریخ معاصر کانون ناسیونالیسم ایران بود و بخش زیادی از ناسیونالیست های تاثیرگذار از این مردم بوده اند. ریچارد کاتم در مقاله ای می نویسد: « در ایران از بدو آغاز فرایند دگرگونی‌های سریع، آذربایجانی‌ها یعنی بزرگترین و مهم‌ترین جماعت قومی اقلیت کشور، تعلق شدیدی نسبت به جامعة ملی ایران نشان داده‌اند. با روی آوردن بخش روزافزونی از اهالی ترک زبان کشور به صحنة سیاسی، این گروه نیز تقریباً همانند هموطنان فارسی زبان خود رفتار کردند. روی آوردن بخش روزافزونی از اهالی ترک زبان کشور به صحنة سیاسی، این گروه نیز تقریباً همانند هموطنان فارسی زبان خود رفتار کردند. تبریز که بعد از تهران مقام دوم را داشت، به کانون ناسیونالیسم ایرانی تبدیل شد». در تحلیلی مشابه تورج اتابکی در نتیجه گیری از کوشش های ملی ایرانیان آذری مقیم قفقاز در دفاع از منافع ملی ایران در قبال تلاش های عثمانی می نویسد: ”نکته مهم آن بود که در یک جامعه چند قومی مانند ایران یک اقلیت آذربایجانی که در خارج از ایران ولی در حوزه قلمرو زبانی اش می زیست، پیش از آن که به ناسیونالیسم قومی خودش بپردازد به ایجاد یک میهن پرستی دولتمدارانه و ناسیونالیسم قلمرویی [سرزمینی/مدنی] میدان می دهد و بدین گونه وفاداری سیاسی و حس تعلق شان به یک هموندی سیاسی ایجاد شده را بر هر گونه اشکال دیگر وفاداری - بالاخص وفاداری قومی آن ها- پیشی می‌گیرد.
2 رسوایی بزرگ پانترکیسم شکست طرح تبیلغاتی  
در این میان در هربازی معدود تجزیه طلبان از هرگوشه ای به بیرون می خزیدند و نمادی تجزیه طلبانه را برای ثانیه ای به نمایش می آوردند از آن عکس وفیلم تهیه می کردند و در سطحی وسیع با حمایت دستگاههای تبلیغاتی اجنبی  ساخته پخش می کردند + این تحرکات با بی اعتنایی مردم تبریز مواجه بود . این مردم نه با اسم ورسم ونمادهای تجزیه طلبان آشنایی داشتند ونه به رسانه های آنان اقبالی . پس تجزیه طلبان در دنیای درونی خود به تحرکات می پرداختند و مردم تبریز بی اعتنا به آنان به تشویق تیم محبوبشان تراکتور می پرداختند . تا این که در روز 8 اسفند بنری تجزیه طلبانه با شعاری مشخص وقابل فهم برای همه مردم به نمایش درآمد واکنش به این بنر دلسرد شدن مردم از تیم شان بود . تبریزی ها می دیدند که تیم محبوب آنان به آلت دست تجزیه طلبان تبدیل شده است .بنابراین به تدریج حضور تماشاگران افت چشم گیری پیدا کرد . در بازی با سپاهان که بازی تعیین کننده برای قهرمانی بود وبازی الشباب تعداد تماشاگران افت محسوسی پیدا کرد . و در بازی الشباب مردم با واکنشی خودجوش از نمادهای گوناگون ملی استفاده کردند وپرچم ایران در هر گوشه از ورزشگاه به اهتزاز در آمد .
  2-1 تکاپوهای کورکورانه جبران آبروی از دست رفته  رو اوری به جعل وپخش اخبار دروغ
پس از این بازی . جریان فاشیسم قومی دچار سکته شدیدی شد و به تکاپوهای کورکورانه برای جبران آبروی از دست رفته پرداخت . جعل وفتوشاپ وخبرسازی ها چندان کارساز نشدند
( جعل خبر ضرب شتم کسانی که پرچم سه رنگ ایران را در استادیوم بر افراشتند توسط پانترکها)
https://imageshack.us/scaled/landing/441/53434453900170947256862.jpg

اوج استیصال و سردرگمی جریان مجازی تجزیه طلب پان تورکیستی از حرکت دیروز آذریهای وطن دوست با انتشار ویدئوهای گنگ! و نامشخص تحت نام کتک خوردن و پاره کردن پرچم ایران! و انتشار تصویر آن و همچنین برش و فتوشاب عکس‌های متعلق به سالهای قبل و حتی کشورهای دیگر!!!
نام این شخص که صفحه‌های پان تورکیستی به دروغ محمد اصفهانی ذکر کرده اند (دقت به انتخاب نام اصفهانی!!!) أحمد دومة است که سعی‌ در به آتش کشیدن مقرات اخوان المسلمین مصر داشته
http://www.alnaharegypt.com/t113767
نکته ی جالب توجه این است بعد از این گاف , صفحات مجازی پانترکی شروع به پاک کردن نوشته‌های خود کرده اند

.بنابراین با یک خودکشی رسانه ای از طرفداران خود خواستند تا حضوری 100 هزار نفری در ورزشگاه برای بازی تراختور آذربایجان با فولاد خوزستان داشته باشند . در بیانیه ای به عنوان بیانیه شماره 41 هواداران تراختور آذربایجان . از طرفداران تجزیه طلبان خواستند تا در بازیهای آینده حضوری 100 هزار نفری داشته باشند .
در این بیانیه آمده است:
حال به مسائل تیم تراختور آذربایجان ج ب ی می پردازیم تیمی که در این روزها حال و روز خوشی ندارد.آن هم دلیلی دارد دلیل این همه ضعف و عدم نتیجه گیری دست اندازی های شما و مهره های دست نشانده ی شما (مافیای جعفری) است.حاشیه ی هایی که دستورش از سپاه و سرداران سپاهی شما می آید.همه می دانیم که دیگر تراختور آن تیم ساده نیست و تریبون مردم آذربایجان است.ترس شما هم از همین تریبون است.تریبونی برای رسیدن به خواسته هایمان . تریبومی برای رساندن صدای خود به گوش جهانیان.همان صدای حقی که شما نژاد پرستان در هر برهه ی زمانی آن را به سکوت واداشته اید.اما از یاد مبرید جامعه ی ما و آذربایجان ج ن وب ی مثل بادکنکی است هر چه قدر هم بخواهید جلوی بزرگ شدن آن را بگیرید بازهم از لای انگشتان شما بیرون خواهد زد اما وای به زمانی که منفجر شود!خواست شما کاملا برای ما آشکار است عدم نتیجه گیری تیم در بازی های آتی و عدم کسب سهمیه ی آسیا در سال آینده.اگر در بازی فولاد خوزستان و تراختور آذربایجان به همین منوال پیش برود شعارهای ما هواداران شما (سپاه و سرداران خائن به ملت) را هدف قرار خواهد داد!
جوانان و هوادارن ، تراختور در این برهه ی حساس بیش از همه زمانها به شما نیاز دارد تراختور نمادی از آنا وطن آذربایجان است.خاکی که در هیچ زمانی از تاریخ غرور آفرین خود این همه دست درازی و دشمنی نژاد پرستان را ندیده بود.فرزندان قهرمان آتا بابک وطن شما را می خواند.وطنی که دارد به تاراج می رود.وطنی که فرزندانش حق تحصیل به زبان مادری خود را ندارند.وطنی که ثروتش به جیب نژادپرستان می رود و فقرش از آن ما است.وطنی که عروسش را دارند خشک می کنند.وطنی که فرزندانش در زندانهای نژادپرستان به سر می برند.فرزندان قهرمان آذربایجان ج ن وب ی در میدان نبرد سربازی که سلاح خود را از دست دهد دو راه بیشتر ندارد یا اسارت و یا شهادت.تراختور سلاح ما است مگذارید به این آسانی سلاح شما را از دستهایتان بگیرند.وظیفه ی ما حضور صد هزار نفری در هر بازی است.تزریق انرژی به رگهای تیم.پس با حضور حد اکثری در هر بازی و با فریادهای یاشاسین آذربایجان خود این انرژی را به تیم تزریق کنید.

بله تجزیه طلبان رسما طرفداران خود را به حضور صد هزار نفری در ورزشگاه دعوت کردند و گفتند:
وظیفه ی ما حضور صد هزار نفری در هر بازی است.
  4 قربانی شدن تراکتور
نتیجه چه شد؟
https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhkCU_MVnbynMuC8zy3IWBK22vjGqbwNfIp5lWOiwE2TLF2Vyo5sfyjqFkPY1Np5xYPpZSID8ml5FB3ud76fQ1NxMBdtN1qn7qCE0O315jrMPelvr9U5wPgVZDezxN8if_DOsnTXjAYIA0/s1600/turaktor.jpg
بازی فولاد -تراکتور

در حساس ترین بازی تراکتور که حکم اخذ سهمیه آسیا برای این تیم را داشت یعنی بازی تراکتور وفولادخوزستان . تنها دو هزار نفر به ورزشگاه امدند . آن دوهزار نفر هم بیشتر لیدرها و تی تی ها و طرفداران متعصب تراکتور هستند که بر سر تمرین آن هم حضور می یابند یعنی در میان این دوهزار نفر هم خبری از تجزیه طلبان نبود . بر آورد بازی تراکتور وفولاد تاییدی دیگر بر آن چه بود که در بازی تراکتور والشباب رخ داد .تیم تراکتورسازی ایران یکی از ریشه دار ترین تیم ها در تبریز بوده و مردم اهمیت و احترام خاصی برای تاریخ و گذشته این تیم قائل هستند. در این میان متاسفانه عده ای از ورشکسته های سیاسی معروف به پان ترکیست سعی دارند با نفوذ در میان تماشاگران، این تیم را تبدیل به پوششی جهت ایفای نقش سیاسی نمایند. از سوی دیگر سرداران سپاه و مسئولین تیم که مدیریت باشگاه را بر عهده دارند، نه تنها تدبیری در خصوص جلوگیری از سوء استفاده باند پان ترکیسم از این تیم نمی کنند بلکه گاه خود نیز با گفتاری غیرمسئولانه به این مسئله دامن می زنند.اما با توجه به ناکامی های پی در پی تراکتورسازی بعد از بازی الجزیره به نظر می رسد،طرفداران این تیم از رفتار عده ای از خرابکاران پان ترکیست سرخورده شده و دیگر تمایل کمتری به حضور در ورزشگاه دارند. در بازی الشباب نیز تماشاگران تراکتورسازی به نصف تقلیل پیدا کرده بود. بازیکنان تراکتورسازی نیز که اکثرا غیر آذری هستند از فحاشی های پان ترکیست ها به قومیت آنان خسته شده و دیگر روحیه بازی ندارند.


پان ترکان از مردم خواسته بودند به نفع تیم عربی شعار بدهند در آخرین مورد سایت هایی مانند آزوش و گوناز تی وی از هواداران تراکتورسازی خواسته بود که به نفع تیم الشباب و عرب ها شعار بدهند. +   + پانترکان به ده ها ایدی یدکی و جعلی حتی به پیچ و وبسیات باشگاه الشاب رفته از این باشگاه خواستند از شعارهای انها فلیم وعکس تهیه کند!
https://imageshack.us/scaled/landing/534/67254833.png
هنگامی که ”ترک بودن“ یا ”تصور ترک بودن“ تبدیل به امری قدسی گردد، در این صورت حتی آذربایجان و دلبستگی به آن نیز در اولویت نیست، بلکه منافع و ارزش های یک جامعه خیالیِ تجربه نشده و ذهنی، به نام جهان ترک در اولویت است. پس یک پان ترکیست که مدعی دفاع از آذربایجان نیز هست، می تواند به سادگی سلاخی و شهادت بابک خرمدین در مقابل اعراب اشغال گر را پنهان و ماست مالی کند! و با آنان دست دوستی بدهد! العربیه از رسانه های مهم مبلغ سلفی گری و وهابیت،اخبار پان ترکی را پوشش می دهد.مردم شیعه مذهب آذری به اندازه کافی از تروریسم و وهابی ها خون شیعیان را حلال می دانند نفرت دارند،اکنون پان ترکیسم با قرارگرفتن در زیر مجموعه وهابیت تراکتورسازی را قربانی خدمت به عربستان نمود. به نظر می رسد باند پان ترکیسم در صدد دریافت کمک مالی از جریان سلفی و وهابی به ویژه در عربستان بوده  و در این مسیر تیم تراکتورسازی قربانی شده است. هر چند مردم آذربایجان به این مسائل بی توجه بوده و حتی این بار شعارهایی به زبان فارسی سر می دادند، اما چنین تبلیغاتی هم روحیه بازیکنان و هم انگیزه مردم برای حضور در ورزشگاه را کاهش می دهد.طبیعی است که وقتی یک بازیکن تراکتورسازی سری به صفحات فیس بوکی طرفدار تراکتور (که برخی از آن ها در اختیار نفرت پراکنان قومی است) بزند و مسائل مطرح شده در این صفحات را ملاحظه نماید، روحیه تیمی خود را از دست خواهد داد. در حالی که مزدوران باکو مستمرا در این صفحات و سایت ها مشغول فحاشی به فارسی زبان ها هستند، آیا انتظاری جز این بازی سرد و بی انگیزه از فوتبالیست های تراکتور می رود؟
وقتی یک فوتبالیست یا هوادار ائتلاف وهابی ها و پان ترکیست ها را مشاهده کنند محصولی جز سرخوردگی و دلسردی در پی نخواهد داشت.
باید پرسید تبلیغ شعار خلیج ع ر ب ی در مصاف با یک تیم عرستانی متعصب و هماهنگی با رسانه وهابی العربیه برای پوشش خبری آن از چه چیزی می تواند حکایت داشته باشد؟ مردم تبریز که بزرگ ترین راه پیمایی دفاع از خلیج فارس در 14 اردیهشت 1387 را با جمعیت دویست هزار نفر ترتیب داده است به این اقدامات چگونه می نگرد؟
شبکه گوناز و باند پان ترکیست با به انحراف کشاندن مسائل ورزشی به تیم تراکتورسازی ضربه زده و مسئول مستقیم ناکامی های این تیم در ماه گذشته محسوب می شوند. نگاهی به نتایج حاصله از بازی های تراکتور بعد از نمایش پلاکارد آذربایجان ایران نیست، نشانگر این واقعیت است.

_________
برچسب:تراکتور, تراختور, تجزیه طلب, دلائل ناکامی تراکتور, پانترکیسم, سو استفاده, قربانی, سپاه پاسداران, قرمیز, اخبار ینی گاموح, ساوالان سسی, گوناز تیوی, آذربایجان, تورک, ترک, ترک زبان, تراختور, تیراختور,  ناکامی,  پان ترک پان عرب,  وهابی,

به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱ نظر:

Paeez.e.88 گفت...

درود و سپاس از مقاله‌ی بسیار خوب و کامل..
بی‌شک مزدوران پانترک دشمنان قسم خورده‌ی ایران و ایرانیند و بر تمامی وطن‌دوستان و مخصوصا وطن‌دوستان آذربایجانی‌ست که با این تو‌طئه‌ی کثیف که هدفی جز ایجاد جنگ داخلی و برادرکشی میان ایرانیان ندارد با قدرت به مقابله برخیزند و اجازه‌ی رذالت بیشتر به این بی‌شرمان و یاوه‌گویان ندهند..
بی‌وطنانِ بی‌هویت تجزیه‌چی نیز بدانند که بسیار کوچکتر و حقیرتر از آنند که خود تصور می‌کنند و دیر نخواهد بود که تودهنی سختی از ایرانیان نوش‌جان نمایند که درس عبرتی گردد برای دیگر وطنفروشان و برگی زرین باشد, تاریخ سرفرازی ایرانیان را..