۱۳۹۲ آبان ۷, سه‌شنبه

عقلاني سازي در باره كوروش بزرگ


 تیرداد بنکدار
 https://lh3.googleusercontent.com/-WfwXU0jTF8Q/Um_5f0qUaZI/AAAAAAAABGM/8lPuDCkiSro/s584/rrrrrrrrrr.png
بايسته است كه ما قايل به عقلاني سازي در باره نماد كوروش بزرگ باشيم 
امروز را روز "کورش بزرگ" نامیده اند. این که چه کسانی این کار را کردند و این که خود آن را جهانی خواندند بماند. اهمیت چندانی ندارد. همین که روزی را برای گرامیداشت یاد و نام نخستین فرمانروای باستانی که قائل به حقوقی برای مغلوبان بود، اختصاص یابد، خوب و ارزشمند است. به ویژه برای ما ایرانیانی که این فرمانروای امپراطوری پارس، برآمده از سرزمینمان بوده است. البته آنقدر از تاریخ و علوم اجتماعی می دانم که از کنار عناوینی چون "پدر ایران زمین" و از این قبیل بگذرم. "کورش" در هر صورت موقعیت نمادینی دارد که برای امروز ایران و ایرانی ارزشمند و سودمند است. من هم البته قائل به این موقعیت نمادین هستم و آن را ارج می نهم.
اما در عین حال، نکته ای هم هست که اتفاقاً به عنوان یک ملی گرا نمی توانم در قبال آن سکوت کنم. تمجید و تقدیس کورش بزرگ به طور خاص و ایران باستان به طور عام، اکنون سویه مبتذلی از رویکرد بخشهایی از ملی گرایان ایرانی شده است که آنها را پیشتر "ناسیونالیستهای افیونی" نامیده بودم. جریانی که از مفاخر ایران زمین -به ویژه کورش بزرگ- نه به مثابه یک سرمایه هویتی، بلکه به عنوان شناسنامه حیثیتی استفاده می کند. علاقه مندان این جریان اغلب در علایق تاریخی خود محدود می مانند و کمتر به حوزه های پیچیده تر و به روز تری چون سیاست نظری وارد می شوند. ورودشان به عرصه سیاست نیز البته اغلب محدود به سیاست روز است، آن هم در بسیاری از موارد با حداقل درک و شناخت کافی از اوضاع و شرایط. راهنمای عمل، اغلب دلبستگی های باستانی می شود و بر مبنای آن، جهان بینی شان شکل می گیرد. به همین جهت هم هیچگاه این بخش از ناسیونالیستهای ایرانی، نمی توانند حضور تاثیرگذاری را در عرصه سیاست داشته باشند.
اما زمانی موضوع خطرناک می شود، که این تعلقات باستانی، دستمایه کسانی قرار بگیرد که بخواهند، عملکرد ضد ملی خود را، میهن دوستانه و ملت گرایانه بنمایانند. در این هنگام باید هوشیار بود که برخی از احساسات خام و ناآگاهانه، پشتوانه ای برای "وطن فروشی" عده ای نشود.
"علی میرفطروس" نمونه ای گویا از این سواستفاده را انجام داده است. وی بنا بر خط سیاسی اش، مایل به وقوع حمله نظامی به ایران است. وی اما برخلاف بسیاری دیگر از هم مسلکانش، این شهامت را داشت که منویات قلبی خود را به صراحت بیان کند. اما در عین حال کوشید با تفکیک "حمله به رژیم" از "حمله به ملت ایران" مخاطبان و شاید هم خود را بفریبد. وی ضمن دعوت صریح از "اسرائیل" برای "حمله به ایران" از نوستالژی "کورش بزرگ" کمک می گیرد و می نویسد:
"سران ورهبران اسرائیل در"حمله به ایران" بایدبیادِ « کوروش بزرگ» ونجات قوم یهود ازاسارتِ «بُختُ النّصر»عمل کنندنه به صورت «صدام حسین»."
به این ترتیب است که "کورش بزرگ" می تواند دستمایه ضد ایرانی ترین مواضع قابل تصور هم بشود.
بنابراین بایسته است که ما قائل به "عقلانی سازی" موقعیت نمادین کورش بزرگ باشیم.
به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۲ آبان ۲, پنجشنبه

زنجیره انسانی مردم خوزستان کارون شاهرگ ایران

نابودی محیط زیست کشور  خشک شدن دریاچه ارومیه هامون  سوختن جنگل های زاگرس غارت جنگل های شمال و فجایع زیست محیطی از یک سو حاصل عوامل جغرافیایی و و از سوی دیگر نشان از بی تدبیری حکومت جمهوری اسلامی دارد
***چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است***
تجمع مردم اهواز در ساحل غربی کارون در اعتراض به انتقال آب از(کوه های بختیاری) سرچشمه های این رود کهن و خروشان.
.همه منسجم و یکپارچه با شعارها و دست نوشته هایی در این خصوص که غم سنگینی را میشد در چهره آنها دید،چرا که هم اکنون EC آب کارون چیزی نزدیک 3000 (شوری آب) میباشد و از نظر کمیت نیز تمام کشاورزان خوزستان به مشکلات عدیده ای برخوردند و سایر مشکلات زیست محیطی...انتقال یک میلیارد مکعب آب از سرچشمه ها ضربه سنگینی حتی به تولید انرژی برق آبی کشور خواهد زد. 
https://lh4.googleusercontent.com/-tXrT-vfIFlQ/UmlUBdqBqcI/AAAAAAAABFw/2TmVNv0b4n4/s576/1377203_1412400435656380_1413477031_n.jpg 
 https://lh3.googleusercontent.com/-hEXgmzA73qI/UmlT4wpeM8I/AAAAAAAABFk/j3iBPST3aOo/s576/SS%2520Screen%2520Capture%2520%25231564.png
به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۲ مهر ۱۲, جمعه

ترکان در ایران ساسانی؟

  • در زمان ساسانیان قسمتی از ترکان به فلات ایران آمدند و توطن گزیدند. در نوشته‌های خسرو اول انوشیروان که قریب 50 سال قبل به وسیله‌ی صفوی به فارسی ترجمه شده و در تهران انتشار یافت، سخن از مهاجرت اقوام ترک به آذربایجان و قفقاز به میان آمده و حتی به وفاداری آنان که قبلاً با اجازه‌ی پادشاه ایران در این سرزمین حکومت کرده بودند، اشاره شده است. (جواد هیأت، سیری در تاریخ و زبان و لهجه‌های ترکی، 1380، ص 4)
 داریوش احمدی:
نقل این گفتار بی‌اساس، آغاز رشته نوشتارهایی است که می‌خواهم در جهت برملا کردن چندین و چند باره‌ی جهالت و شرارت و فریبکاری وصف‌ناپذیر سرکردگان و مبلغان فرقه‌ی نژادپرست پان‌ترکیسم بنویسم، که با ترک‌تبار و زردپوست جلوه دادن و قلمداد کردن ایرانیان آذربایجانی می‌خواهند رؤیای لئو کاهن یهودی و آتاتورک را برای تشکیل امپراتوری یکپارچه‌ی ترک، از شرق اروپا تا آسیای مرکزی عملی کنند، رؤیایی که اینک به واسطه‌ی تهی‌دستی و درماندگی عقلی و علمی پردازندگان‌اش، به کابوسی مهیب و مخوف برای خود آنان تبدیل شده است. اما مطلب بی‌پایه و اساسی که جواد هیأت درباره‌ی حضور ترکان در ایران عصر ساسانی نقل کرده است، برداشتی است از بخشی از کتاب «تجارب الامم» ابن مسکویه، که آن را در سال 1310 علی‌اصغر رحیم‌زاده‌ی صفوی از عربی به فارسی ترجمه و منتشر نموده بود. در متن مذکور (یادداشت‌های خسرو اول انوشیروان، صص 19-16)، که شرح حال خسرو انوشیروان از زبان خود او نقل گردیده، گفته می‌شود که پنجاه و سه هزار تن از خزرهای ترک ساکن در شمال دربند (باب الابواب) قفقاز به جهت فقر و فلاکتی که دچارش بودند به پادشاه ایران پناه آورده و او نیز آنان را در اران و آذربایجان و مناطق مرزی دیگر اسکان داده بود. در وهله‌ی نخست آن چه مسلم است، این است که تعلق این متن و گفتار به شخص انوشیروان قابل اثبات نیست و هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد شاهان ساسانی و از جمله همین پادشاه اقدام به زندگی‌نامه ‌نویسی کرده و متن آن نیز بی‌کم و کاست و با وجود نبود سنت عمومی کتابت در ایران، تا سده‌ی چهارم هجری دوام آورده و باقی مانده باشد. از سوی دیگر، مهم‌ترین منابع تاریخ ساسانیان، مانند تاریخ یعقوبی، به چنین رویدادی اشاره نکرده و بلاذری نیز در کتاب خود (فتوح البلدان، ویرایش دوگویه، 1866، صص 197-194) با وجود شرح عملیات انوشیروان در قفقاز و ایران شمالی، از چنین مهاجرت و اساکنی یاد نکرده است. طبری نیز در تاریخ خود (ویرایش دوگویه، 1881، ج2، ص 895) نه به اسکان ترکان، بل که به اسکان ده هزار تن از مردمان ابخز، بنجر، بلنجر و آلانی که به مرزهای ایران تاخته بودند، در آذربایجان و سرزمین‌های پیرامون آن اشاره دارد. اما حقیقتی که بیش از همه موهوم و خیالی بودن داستان مهاجرت و اسکان خزرهای ترک «یهودی‌مذهب» (مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ویرایش کلمان هوار، 1907، جزء چهارم، ص 66) را به شمال غرب ایران برملا می‌کند و بنای هر نظریه‌ای را بر مبنای آن نقش بر آب می‌سازد این است که تاکنون از این پنجاه و سه هزار خزر ترک یهودی مورد ادعا در هیچ نقطه از شمال غرب ایران نه کاسه و کوزه‌ای، نه استخوان و سنگ قبری، نه شمشیر و نیزه‌ای، نه خانه و آلونکی، و نه هر چیز دیگری که نشان و نمودی از فرهنگ و قومیت ترکان یهودی خزر را به همراه داشته باشد، یافته و شناخته نشده است. جالب است، در حالی که به گفته‌ی جهانگرد یهودی، ربی بنیامین تودلایی (سفرنامه، ترجمه ادولف اشر، 1840، ج1، ص 117)، هفت هزار یهودی ساکن شوش دارای چهارده کنیسه بودند، از این پنجاه و سه هزار ترک یهودی مورد ادعا، حتا نیم‌دیواری از ساختمان یک کنیسه نیز در شمال غرب ایران به دست نیامده است. بدین ترتیب، آشکار است که هیچ سند و مدرکی در اثبات حضور ترکان در شمال غرب ایران روزگار ساسانی وجود ندارد و سران و مبلغان نژادپرست پان‌ترکیسم برای خلق سابقه و هویت تاریخی برای ترکانی که هیچ ارتباطی با خطه‌ی آذربایجان ندارند، به مقتضای سرشت و منش و روش خود، چاره‌ای جز دروغ‌بافی و دروغ‌پراکنی و جعل و تحریف تاریخ ندارند.
برگرفته از: http://prana.persianblog.ir/post/309/
به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed