نامه شورشیان |
این روایتی است مستند و بی طرفانه از قضیه رضاه شاه و علی مردان بختیاری
همیشه در خصوص نوشتن و اشاره به تعاملات و مشکلات بختیاری در زمان پهلوی اول دودل بودم و در کمتر گروهی وارد این بحث میشدم اما یک بار برای همیشه قصد دارم بصورت کلی به عنوان یک بختیاری و یکی از نوادگان ( علی مردان خان بختیاری ) بصورت کلی و فهرست وار ( جهت سهولت و هضم بهتر داستان ) مطالبی را در مورد اختلافات و درگیری ها بین بختیاری و رضاشاه به عرض برسانم و امید آنکه این مشکلات و ناراحتی ها اللخصوص بین همتبارانم مرتفع گردد.
1: بختیاری یکی از اقوام بزرگ ایرانیست که همواره در صحنه های سیاسی و تاریخی و اجتماعی تاثیر بسزایی در امورات کشور ایفا می کرده است.قومی وطن دوست که مفهوم وطن برای او فراتر از شهر و روستا و مرتع و چراگاه بوده و خواهد بود.
2: در زمان قدرت گرفتن رضاشاه به علت اینکه خوانین بختیاری در امتیازات نفت سهیم بودند و اراضی کشاورزی زیادی داشتند و از سویی حضور آنها در انقلاب مشروطه ، ایشان را در زمره مهمترین ایل های ایرانی قرار داده بود.
3: در ابتدا حکومت رضاشاه خوانین بزرگ بختیاری با او پیمان بسته و همکاری کردند از جمله جعفرقلی خان سوم ولی برخی خانهای کوچک تر متاسفانه با شیخ خزعل همکاری نمودند که البته به علت تعاملات خوب خوانین بزرگ این نکته سیاه باعث نشد که رضاشاه به بختیاری بدبین شود.
4: بعد از مدتی شورش بزرگی بین بختیاری رخ میده که اگر بخواهیم گذرا به عوامل اون اشاره کنیم باید به دوره قاجار برگردیم که مشکلات اقتصادی در بین این ایل بزرگ رخنه کرده بود و از سویی نارضایتی ایلی بین دو شاخه بزرگ چهارلنگ و هفت لنگ بود که یکی با دیگری بخاطر قدرت پیدا کردن در زمینه های سیاسی مشکل پیدا می کند.مورد دیگر اعتراض بختیاری به رضاشاه در مقابل اسکان عشایر و خلع سلاح آنها و کم شدن نفوذ آنها بوده است.
5: نامه و سند مهمی در بین بختیاری هست که نشان می دهد علت اصلی شورش به اختلافات قومی و قبیله ای برمی گردد و سران شورش مدعى بودند آنها سال ها براى اولاد جعفرقلى خان يعنى فرزندان حسين قلى خان ايلخانى،امام قلى خان حاج ايلخانى، و رضاقلى خان ايل بيگى كه در آن زمان جعفرقلى خان سرداراسعد سوم، نجف قلي خان صمصام السطنه، مرتضى قلى خان که ارشد آنها محسوب مى شدند، فداكارى كردند، ولى نتيجه اى عايدشان نشد. ( اصل نامه که به امضا بزرگان بابادی و بابااحمدی و سایرین رسیده در کامنت نخست آورده شده است )
6: در نهایت شورش علیه حکومت مرکزی در اوايل خرداد 1308 آغاز شد و شورشيان در (تنگ گزى) و (شوراب) در اطراف ده كرد اجتماع کردند و درگیری شدیدی بین دولت و نظامیان حکومتی و بختیاری ها درگیر گرفت و جالب اینکه در همون دوره جعفرقلی خان بختیاری وزیر جنگ بوده و بختیاری ها در تهران اینگونه نبوده که منصب و قدرتی نداشته باشند و به عبارتی علی مردان خان در مقابل یکی از خانهای بختیاری که وزیرجنگ وقت بوده یاغی گری می کند.
7: نتیجه این شورشها سرکوب آنها و شکست آنها بود و در نهایت در منطقه ( دز شاهى ) علی مردان خان شکست می خورد و مدتی متواری و بعد خود را تسلیم رضاشاه می کند و رضاشاه نیز او را عفو کرده و می بخشد.
8: با همه این تفاسیر و بعد از این شورشها بختيارى های زیادی در مناصب مهم دولتى بودند و در برقرارى امنيت در كشور در كنار ارتش با آشوبگران مى جنگيدند اما در یکی از سفرهای رضاشاه به گرگان که به همراه محمدعلى فروغى نخست وزيرو سرداراسعد سوم وزيرجنگ بود به اطلاع او می رسانند که عده ای از بختیاری ها برای کشتن او توطئه ای کرده اند اتهامى كه هنوز صحت و سقم آن ثابت نشده است هر چند حسين خان دره شورى اعتراف كرد واقعا توطئه اى در كار بود و تعدادى تفنگچى بختيارى براى ترور شاه در گردنه .چالوس كمين كرده بودند.
9: در پی این مشکل رضاشاه که خیلی از خوانین بختیاری و علی مردان خان را بعد از شورش بزرگشان، مورد عفو قرار داده بود ، به آنها بدبین شده و در مراحل مختلف اعدام کرد.
همیشه در خصوص نوشتن و اشاره به تعاملات و مشکلات بختیاری در زمان پهلوی اول دودل بودم و در کمتر گروهی وارد این بحث میشدم اما یک بار برای همیشه قصد دارم بصورت کلی به عنوان یک بختیاری و یکی از نوادگان ( علی مردان خان بختیاری ) بصورت کلی و فهرست وار ( جهت سهولت و هضم بهتر داستان ) مطالبی را در مورد اختلافات و درگیری ها بین بختیاری و رضاشاه به عرض برسانم و امید آنکه این مشکلات و ناراحتی ها اللخصوص بین همتبارانم مرتفع گردد.
1: بختیاری یکی از اقوام بزرگ ایرانیست که همواره در صحنه های سیاسی و تاریخی و اجتماعی تاثیر بسزایی در امورات کشور ایفا می کرده است.قومی وطن دوست که مفهوم وطن برای او فراتر از شهر و روستا و مرتع و چراگاه بوده و خواهد بود.
2: در زمان قدرت گرفتن رضاشاه به علت اینکه خوانین بختیاری در امتیازات نفت سهیم بودند و اراضی کشاورزی زیادی داشتند و از سویی حضور آنها در انقلاب مشروطه ، ایشان را در زمره مهمترین ایل های ایرانی قرار داده بود.
3: در ابتدا حکومت رضاشاه خوانین بزرگ بختیاری با او پیمان بسته و همکاری کردند از جمله جعفرقلی خان سوم ولی برخی خانهای کوچک تر متاسفانه با شیخ خزعل همکاری نمودند که البته به علت تعاملات خوب خوانین بزرگ این نکته سیاه باعث نشد که رضاشاه به بختیاری بدبین شود.
4: بعد از مدتی شورش بزرگی بین بختیاری رخ میده که اگر بخواهیم گذرا به عوامل اون اشاره کنیم باید به دوره قاجار برگردیم که مشکلات اقتصادی در بین این ایل بزرگ رخنه کرده بود و از سویی نارضایتی ایلی بین دو شاخه بزرگ چهارلنگ و هفت لنگ بود که یکی با دیگری بخاطر قدرت پیدا کردن در زمینه های سیاسی مشکل پیدا می کند.مورد دیگر اعتراض بختیاری به رضاشاه در مقابل اسکان عشایر و خلع سلاح آنها و کم شدن نفوذ آنها بوده است.
5: نامه و سند مهمی در بین بختیاری هست که نشان می دهد علت اصلی شورش به اختلافات قومی و قبیله ای برمی گردد و سران شورش مدعى بودند آنها سال ها براى اولاد جعفرقلى خان يعنى فرزندان حسين قلى خان ايلخانى،امام قلى خان حاج ايلخانى، و رضاقلى خان ايل بيگى كه در آن زمان جعفرقلى خان سرداراسعد سوم، نجف قلي خان صمصام السطنه، مرتضى قلى خان که ارشد آنها محسوب مى شدند، فداكارى كردند، ولى نتيجه اى عايدشان نشد. ( اصل نامه که به امضا بزرگان بابادی و بابااحمدی و سایرین رسیده در کامنت نخست آورده شده است )
6: در نهایت شورش علیه حکومت مرکزی در اوايل خرداد 1308 آغاز شد و شورشيان در (تنگ گزى) و (شوراب) در اطراف ده كرد اجتماع کردند و درگیری شدیدی بین دولت و نظامیان حکومتی و بختیاری ها درگیر گرفت و جالب اینکه در همون دوره جعفرقلی خان بختیاری وزیر جنگ بوده و بختیاری ها در تهران اینگونه نبوده که منصب و قدرتی نداشته باشند و به عبارتی علی مردان خان در مقابل یکی از خانهای بختیاری که وزیرجنگ وقت بوده یاغی گری می کند.
7: نتیجه این شورشها سرکوب آنها و شکست آنها بود و در نهایت در منطقه ( دز شاهى ) علی مردان خان شکست می خورد و مدتی متواری و بعد خود را تسلیم رضاشاه می کند و رضاشاه نیز او را عفو کرده و می بخشد.
8: با همه این تفاسیر و بعد از این شورشها بختيارى های زیادی در مناصب مهم دولتى بودند و در برقرارى امنيت در كشور در كنار ارتش با آشوبگران مى جنگيدند اما در یکی از سفرهای رضاشاه به گرگان که به همراه محمدعلى فروغى نخست وزيرو سرداراسعد سوم وزيرجنگ بود به اطلاع او می رسانند که عده ای از بختیاری ها برای کشتن او توطئه ای کرده اند اتهامى كه هنوز صحت و سقم آن ثابت نشده است هر چند حسين خان دره شورى اعتراف كرد واقعا توطئه اى در كار بود و تعدادى تفنگچى بختيارى براى ترور شاه در گردنه .چالوس كمين كرده بودند.
9: در پی این مشکل رضاشاه که خیلی از خوانین بختیاری و علی مردان خان را بعد از شورش بزرگشان، مورد عفو قرار داده بود ، به آنها بدبین شده و در مراحل مختلف اعدام کرد.
نتــــــــیجه گیری :
ایران در دوره رضاشاه در حال شکل گیری براساس یک حکومت مرکزی بود و این مهم با شرایط ملوک الطوایفی و خان و خان بازی و ایلخانی تناقض دارد و هر کسی جز رضاشاه قصد تشکیل یک حکومت ملی مقتدر را داشت به ناچار این موارد در کارنامه اش دیده میشد و از هر زاویه ای که به رفتار و کنش و واکنش های علی مردان خان نگاه کنیم متناقض با منفعت و منافع ملی بوده است هر چند که ایشان و تمام همراهانش و خوانین بختیاری هرگز تجزیه طلب نبوده و چه بسا مردمان میهن دوست ولی ساده ای بودند و تاکید کنم آنها همواره بر عنصر ایرانی بودن خود تاکید داشتند.
نکته پایانی و خیلی خیلی مهم اینست که وقتی ما در مباحث تاکید کنیم که رضاشاه به بختیاری ظلم و جور همه جانبه کرده است ، پیامد خوبی ندارد.چه بخواهیم چه نخواهیم رضاشاه هر روز بیش از دیروز طرفداران بیشماری اللخصوص بین جوانان دارد و به عبارتی نمادی از مردی ایران ساز و ناسیونالیسم است و برخی از دشمنان بزرگ ایرانی که میبینند وطن پرستی بختیاری ها تا چه حدی بالفطره و بالقوه است و از پتانسیل و قدرتشون باخبر هستند و از سویی متوجه شدند به هر شکلی نمی توان حس و روحیه وطن دوستی بختیاری ها رو مصدوم کرد و از بین برد تلاش می کنند برای کوبیدن ناسیونالیسم ایرانی که رضا شاه یکی از معمارانش بوده ، مظلوم سازی و جریانات و تحریکات قومی با ابزاری بنام علی مردان براه بندازند !!!
پینوشت : با قاطعیت تاکید می کنم که با همه این تفاسیر بختیاری از معدود اقوام ایرانیست که شما اثری از تجزیه طلب در آن نمیبینی و ته تهش به جایی جز ایران وصل نبوده و نیست ... بنده تا جایی که سوادم اجازه میدادو بدور از تعصب قومی و ملی تلاش کردم در جهت مصلحت منافع مردم و کشورم یکبار برای همیشه این موضوع را بشکافم و هر کدام از دوستان آگاه و مطلع در این راستا می توانند نظرات خودشان را متعاقبا در کامنتها درج بفرمایند.
با سپاس و پاینده ایران و زنده باد بختیاری و شاد باد روح رضاشاه
ایران در دوره رضاشاه در حال شکل گیری براساس یک حکومت مرکزی بود و این مهم با شرایط ملوک الطوایفی و خان و خان بازی و ایلخانی تناقض دارد و هر کسی جز رضاشاه قصد تشکیل یک حکومت ملی مقتدر را داشت به ناچار این موارد در کارنامه اش دیده میشد و از هر زاویه ای که به رفتار و کنش و واکنش های علی مردان خان نگاه کنیم متناقض با منفعت و منافع ملی بوده است هر چند که ایشان و تمام همراهانش و خوانین بختیاری هرگز تجزیه طلب نبوده و چه بسا مردمان میهن دوست ولی ساده ای بودند و تاکید کنم آنها همواره بر عنصر ایرانی بودن خود تاکید داشتند.
نکته پایانی و خیلی خیلی مهم اینست که وقتی ما در مباحث تاکید کنیم که رضاشاه به بختیاری ظلم و جور همه جانبه کرده است ، پیامد خوبی ندارد.چه بخواهیم چه نخواهیم رضاشاه هر روز بیش از دیروز طرفداران بیشماری اللخصوص بین جوانان دارد و به عبارتی نمادی از مردی ایران ساز و ناسیونالیسم است و برخی از دشمنان بزرگ ایرانی که میبینند وطن پرستی بختیاری ها تا چه حدی بالفطره و بالقوه است و از پتانسیل و قدرتشون باخبر هستند و از سویی متوجه شدند به هر شکلی نمی توان حس و روحیه وطن دوستی بختیاری ها رو مصدوم کرد و از بین برد تلاش می کنند برای کوبیدن ناسیونالیسم ایرانی که رضا شاه یکی از معمارانش بوده ، مظلوم سازی و جریانات و تحریکات قومی با ابزاری بنام علی مردان براه بندازند !!!
پینوشت : با قاطعیت تاکید می کنم که با همه این تفاسیر بختیاری از معدود اقوام ایرانیست که شما اثری از تجزیه طلب در آن نمیبینی و ته تهش به جایی جز ایران وصل نبوده و نیست ... بنده تا جایی که سوادم اجازه میدادو بدور از تعصب قومی و ملی تلاش کردم در جهت مصلحت منافع مردم و کشورم یکبار برای همیشه این موضوع را بشکافم و هر کدام از دوستان آگاه و مطلع در این راستا می توانند نظرات خودشان را متعاقبا در کامنتها درج بفرمایند.
با سپاس و پاینده ایران و زنده باد بختیاری و شاد باد روح رضاشاه
به اشتراک گذارید: