آقای دکتر حسین محمد زاده صدیق (دوزگون)، پانترک ضدّ ایرانی و تجزیه طلب مشهور در حضور وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونین ایشان (وزیر فعلی) در مراسم تجدید بیعت با آرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
مدتهاست از ارتباط تنگاتنگ ج.ا و پانترکیسم اطلاع داریم ترقند کثیف جمهوری اسلامی برای ایجاد اختلافات قومی برای دوام و بقای حکومت خود براستی از خود پرسیده اید در استادیومی که تا فی خالدون ادم رو میگردن و برای وارد شدن بهش باید از هفت خوان رستم عبور کرد چه طور بنرها بزرگ تجزیه طلبانه وارد استادیوم میشه! در استادیومی که تلویزیون از جلوه ویژه استفاده میکنه تا پیراهن سبز طرفداران فوتبالی جنبش رو آبی کنه صدا قطه کنه و...اما کاری به اقدامات تجزیه طلبانه عده ای پانترک نداره!بلکه فلان خبرگزاری دولتی از این صحنه ها عکس و فیلم میگره و روی خرجی میفرسته ایجاد جو ترس که آی مردم ببینید اگه نظام سرنگون بشه اینا ایران رو تجزیه میکنن!و جلوگیری از اتحاد ایرانیان برای ضربه زدن به نظام. جمهوری اسلامی خوب میدونه اگر ایرانیان باهم متحد بشند چه فاجعه ای برای حکومت بوجود میاره
از تراکتور قبل از خریده شدن توسط سپاه اطلاع دارید؟ تیمی بی سر صدا که اکنون شده محل موج سواری پانترکیسم عجیب نیست؟ بعد از خریده شدن تراکتور توسط سپاه این اتفاقات شدت میگیرد؟ دلایل کاملن آشکاری وجود دارد که حوادث ِ پیرامون تیم تراکتور سازی، در راستای بوجود آوردن و دامن زدن به تنازعات قومی شكل گرفته است
در زیر به گوشه کوچکی از ارتباط ج.ا با گروهای تجزیه طلب اشاره میکنیم:
حسین محمد زاده صدیق از فعالان كمونيستي قبل از انقلاب است كه به همين اتهام دستگير و مدتي نيز زنداني گرديده است. پس از پيروزي انقلاب نخست نشريه يولداش «رفيق» را با تبليغ مرام كمونيستي منتشر نمود. اين نشريه يكي از سوابق مهم جريان پانتركيستي ماركيستي در ايران نيز به حساب ميآيد حسين دوزگون در تلاشهاي هويتسازي غير ايراني قارا مجموعه را به نام شيخصفيالدين اردبيلي جعل و منتشر كرد. جعلي و ساختگي بودن اين اثر كاملاً آشكار بود در حالي اين كتابسازي صورت ميگرفت كه توسط مريدان وي و حتي سفير وقت جمهوري آذربايجان در ايران اين كتاب اثري جهاني معرفي گرديد. در نقد از اين كتاب به خوبي چهره به ظاهر علمي جاعل آشكار گرديد كه براي تاريخسازي موهوم ومقاصد نژادپرستي حتي از كتابسازي به نام بزرگان نيز ابايي ندارد. مقالات و نوشتههاي حسين دوزگون مملو از تحريف تاريخ، اهانت، گستاخي و تقدس و تطهير جريان كمونيستي پيشهوري است. عليرغم ظاهرسازيهايي اين سختكوش ترك پرستي در مصاحبههايي كه گاهاً در نشريات محلي و غيره ميكند ماهيت اصلي خود را به خوبي نشان ميدهد. جوهره اصلي انديشه وي برتري نژادي و زباني تركان بر تمامي نژادها و زبانهاست و در اين راستا از جعل و تحريف در مسلمترين اصول تاريخي نيز كوتاهي نكرده است. غير تركان را همواره مورد اهانت قرار ميدهد، عناد خاصي هم با فردوسي دارد در حالي كه از سلطان محمود غزنوي ترك با عنوان سلطان محمود غازي هموارد ميستايد عقايد بيمارگونه اين نژادپرست در مصاحبهاي كه يكي از مريدانش در روزنامه عصر آزادي 4 و 5 ارديبهشت 1385 انجام داده ميتوان ديد:
1ـ دنياي بزرگ تركان از چين تا دروازههاي وين 2ـ برتر شمردن تركان بر تمامي اقوام ايراني 3ـ انكار وجود زبان آذري در آذربايجان 4ـ تركي بودن كتابهاي عربي شفا و قانون ابنسينا و ...
به عبارت ديگر وي فعالترين چهره نژادپرستي طي پانزده سال تلاش مستمر با بهرهگيري از شيوههاي جذب و تبليغ كمونيستي و درويشي توانسته است جوانان پاكدل و ساده بسياري را به نژادپرستي و زبانپرستي بكشاند با كمال تأسف با غفلت مسئولين فرهنگي و امنيتي به موفقيتهايي نيز رسيده است. با شروع جنگ تحميلي و شرايط به وجود آمده نشريات و كانونهاي حزب توده يكي پس از ديگري تعطيل شد. در اين سالها نشرياتي چون «يولداش»؛ «انقلاب يولوندا»؛ «آزادليق»؛ «يني يول» توسط اين جريان انتشار مييافت كه يكي پس از ديگري تعطيل گرديد.
احياي قوميتگرايي بعد از پايان جنگ، پس از پايان جنگ به ويژه از سالهاي 1370، 1371 همين جريان با رويكردي فرهنگي وارد دانشگاهها گرديد. وجود خلأهايي چون عدم اشراف مسئولين به مسايل قومي در سطوح مختلف و فقدان رشته زبان و ادبيات تركي در دانشگاهها بهترين فرصت را براي اين جريان به وجود آورد تا به بهانه زبان مادري فعاليتهاي خود را بسط دهند. آشنايي با فعاليتهاي يكي از فعالان اين عرضه آن هم با سوابق تودهاي ماركسيستي ميتواند گوياي بسياري از واقعيتها باشد.
شاید عجیب به نظر برسد، اما سپاه پاسداران ولی فقیه که تمامی قدرت سیاسی و اقتصادی را پس از کودتای 1388 در ایران قبضه کرده آگاهانه به تجزیه طلبها کمک می کند.شاید هنوز برای بعضی سوال باشد که چرا در روزهای پس از کودتا حتی کوچکترین شعار سیاسی در ورزشگاه های فوتبال تحمل نمی شد اما تماشاگران پانترک به راحتی در ورزشگاه ها شعارهای تجزیه طلبانه و نژادپرستانه می دادند.
مدتهاست از ارتباط تنگاتنگ ج.ا و پانترکیسم اطلاع داریم ترقند کثیف جمهوری اسلامی برای ایجاد اختلافات قومی برای دوام و بقای حکومت خود براستی از خود پرسیده اید در استادیومی که تا فی خالدون ادم رو میگردن و برای وارد شدن بهش باید از هفت خوان رستم عبور کرد چه طور بنرها بزرگ تجزیه طلبانه وارد استادیوم میشه! در استادیومی که تلویزیون از جلوه ویژه استفاده میکنه تا پیراهن سبز طرفداران فوتبالی جنبش رو آبی کنه صدا قطه کنه و...اما کاری به اقدامات تجزیه طلبانه عده ای پانترک نداره!بلکه فلان خبرگزاری دولتی از این صحنه ها عکس و فیلم میگره و روی خرجی میفرسته ایجاد جو ترس که آی مردم ببینید اگه نظام سرنگون بشه اینا ایران رو تجزیه میکنن!و جلوگیری از اتحاد ایرانیان برای ضربه زدن به نظام. جمهوری اسلامی خوب میدونه اگر ایرانیان باهم متحد بشند چه فاجعه ای برای حکومت بوجود میاره
از تراکتور قبل از خریده شدن توسط سپاه اطلاع دارید؟ تیمی بی سر صدا که اکنون شده محل موج سواری پانترکیسم عجیب نیست؟ بعد از خریده شدن تراکتور توسط سپاه این اتفاقات شدت میگیرد؟ دلایل کاملن آشکاری وجود دارد که حوادث ِ پیرامون تیم تراکتور سازی، در راستای بوجود آوردن و دامن زدن به تنازعات قومی شكل گرفته است
در زیر به گوشه کوچکی از ارتباط ج.ا با گروهای تجزیه طلب اشاره میکنیم:
حسین محمد زاده صدیق از فعالان كمونيستي قبل از انقلاب است كه به همين اتهام دستگير و مدتي نيز زنداني گرديده است. پس از پيروزي انقلاب نخست نشريه يولداش «رفيق» را با تبليغ مرام كمونيستي منتشر نمود. اين نشريه يكي از سوابق مهم جريان پانتركيستي ماركيستي در ايران نيز به حساب ميآيد حسين دوزگون در تلاشهاي هويتسازي غير ايراني قارا مجموعه را به نام شيخصفيالدين اردبيلي جعل و منتشر كرد. جعلي و ساختگي بودن اين اثر كاملاً آشكار بود در حالي اين كتابسازي صورت ميگرفت كه توسط مريدان وي و حتي سفير وقت جمهوري آذربايجان در ايران اين كتاب اثري جهاني معرفي گرديد. در نقد از اين كتاب به خوبي چهره به ظاهر علمي جاعل آشكار گرديد كه براي تاريخسازي موهوم ومقاصد نژادپرستي حتي از كتابسازي به نام بزرگان نيز ابايي ندارد. مقالات و نوشتههاي حسين دوزگون مملو از تحريف تاريخ، اهانت، گستاخي و تقدس و تطهير جريان كمونيستي پيشهوري است. عليرغم ظاهرسازيهايي اين سختكوش ترك پرستي در مصاحبههايي كه گاهاً در نشريات محلي و غيره ميكند ماهيت اصلي خود را به خوبي نشان ميدهد. جوهره اصلي انديشه وي برتري نژادي و زباني تركان بر تمامي نژادها و زبانهاست و در اين راستا از جعل و تحريف در مسلمترين اصول تاريخي نيز كوتاهي نكرده است. غير تركان را همواره مورد اهانت قرار ميدهد، عناد خاصي هم با فردوسي دارد در حالي كه از سلطان محمود غزنوي ترك با عنوان سلطان محمود غازي هموارد ميستايد عقايد بيمارگونه اين نژادپرست در مصاحبهاي كه يكي از مريدانش در روزنامه عصر آزادي 4 و 5 ارديبهشت 1385 انجام داده ميتوان ديد:
1ـ دنياي بزرگ تركان از چين تا دروازههاي وين 2ـ برتر شمردن تركان بر تمامي اقوام ايراني 3ـ انكار وجود زبان آذري در آذربايجان 4ـ تركي بودن كتابهاي عربي شفا و قانون ابنسينا و ...
به عبارت ديگر وي فعالترين چهره نژادپرستي طي پانزده سال تلاش مستمر با بهرهگيري از شيوههاي جذب و تبليغ كمونيستي و درويشي توانسته است جوانان پاكدل و ساده بسياري را به نژادپرستي و زبانپرستي بكشاند با كمال تأسف با غفلت مسئولين فرهنگي و امنيتي به موفقيتهايي نيز رسيده است. با شروع جنگ تحميلي و شرايط به وجود آمده نشريات و كانونهاي حزب توده يكي پس از ديگري تعطيل شد. در اين سالها نشرياتي چون «يولداش»؛ «انقلاب يولوندا»؛ «آزادليق»؛ «يني يول» توسط اين جريان انتشار مييافت كه يكي پس از ديگري تعطيل گرديد.
احياي قوميتگرايي بعد از پايان جنگ، پس از پايان جنگ به ويژه از سالهاي 1370، 1371 همين جريان با رويكردي فرهنگي وارد دانشگاهها گرديد. وجود خلأهايي چون عدم اشراف مسئولين به مسايل قومي در سطوح مختلف و فقدان رشته زبان و ادبيات تركي در دانشگاهها بهترين فرصت را براي اين جريان به وجود آورد تا به بهانه زبان مادري فعاليتهاي خود را بسط دهند. آشنايي با فعاليتهاي يكي از فعالان اين عرضه آن هم با سوابق تودهاي ماركسيستي ميتواند گوياي بسياري از واقعيتها باشد.
شاید عجیب به نظر برسد، اما سپاه پاسداران ولی فقیه که تمامی قدرت سیاسی و اقتصادی را پس از کودتای 1388 در ایران قبضه کرده آگاهانه به تجزیه طلبها کمک می کند.شاید هنوز برای بعضی سوال باشد که چرا در روزهای پس از کودتا حتی کوچکترین شعار سیاسی در ورزشگاه های فوتبال تحمل نمی شد اما تماشاگران پانترک به راحتی در ورزشگاه ها شعارهای تجزیه طلبانه و نژادپرستانه می دادند.
به اشتراک گذارید: