سرزمین بلوچستان با مساحتی در حدود 175000 كیلومتر مربع در جنوب شرقی ایران واقع و بین دو عرض جغرافیایی 25 الی 32 درجه عرض شمالی و 58 الی 70 درجه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ گسترده شده است. از شمال به سیستان و افغانستان، از شرق به پاكستان، از جنوب به دریای عمان و از غرب به كرمان محدود است. برای بیان ملموس تر وسعت بلوچستان، قابل ذكر است كه فاصله شهر زاهدان در شمال آن تا چابهار در جنوب 705 كیلومتر و عرض آن از كوهك تا افق های شرقی جازموریان 590 كیلومتر است. شامل شهرستان های زاهدان، خاش، سراوان، ایرانشهر، سرباز، نیك شهر و چابهار است.
علیرغم وجود تفاوت هایی در جغرافیای طبیعی بلوچستان به طور كلی سرزمینی خشك و لم یزرع است، سرزمینی گرم و درجه حرارت متوسط آن 40 درجه سانتیگراد است. میزان بارش در آن كم و تنها منابع آب آن قنات ها و كاریزهایی هستند كه از آب زیرزمینی تغذیه می شوند و در نتیجه این شرایط طبیعی میزان پراكندگی جمعیت در آن بالا ومناطق مسكونی در فاصله های طولانی از یكدیگر قرار دارند. به لحاظ آب و هوای گرمسیری بیشتر درختان آن خرما و مركباتند وچون آب و هوای این منطقه شباهتی بسیار نزدیك به آب و هوای هندوستان دارد و درختانی چون انبه، نارگیل، موز، انجیر و تمبر هندی، خربزه درختی و... در بلوچستان پرورش می یابند و استعداد طبیعی خاص این منطقه به آن هندوستان كوچك می گویند.
سابقه تاریخی این سرزمین بسیار زیاد است و قدمت آن را بین 8000 تا 10000 هزار سال می دانند و بر پایه كتیبه ها و كتب قدیمی، بلوچ و بلوچستان پیش از اسلام وجود داشته است به گونه ای كه در كتاب دینی یهودیان - تورات - از بلوس پسر كوس نام برده شده است، محققان نیز بلوچ را فارسی شده كلمه بلوس می دانند. به نقل از كتاب تاریخ ماد، بلوچستان درعهد مادها زمان سلطنت آستیاك «اشتوویگو» سال های 549 تا 584 یا 550 تا 585 قبل ازمیلاد مسیح یكی از ساتراپی ها «والی نشین یا استان» شرقی دولت به نام سرزمین پاركانیان یاد شده است. در كتیبه های میخی داریوش بزرگ در بیستون و تخت جمشید سرزمینی كه امروز بلوچستان نام دارد به اسم ماكا یا مكه یاد شده و استان چهار دهم بوده است. به این سرزمین در زمان ساسانیان كوسون می گفتند.
هردوت نیز آن را مكیا یا میكیان خوانده است. در كتیبه های ماگان جزو شهربانی هفدهم داریوش بوده است. مورخ اسكندر مقدونی بلوچستان را «ژدرزیا» ثبت كرده است. ماركوپولو نیز از بلوچستان با عنوان «كسمكوران» یاد می كند. اما قرن ها سرزمین كنونی بلوچستان «مكران» نامیده می شده و جهانگردان عرب نیز از آن به نام مكران یاد كردهاند. در مورد نژاد بلوچ نیز آنچه مورد توافق اكثر نویسندگان و جامعه شناسان است، نژاد آریایی مردم بلوچ است و به سبب موقعیت جغرافیایی منطقه، قوم بلوچ نژاد خود را به خوبی حفظ كرده است. كمیسیون ملی یونسكو درباره نژاد بلوچ می گوید : «بدون شك قوم بلوچ از همین اقوام آریایی جدا شده و پس از گذشتن از مناطق شمالی به جنوب آمده اند و قرابت زبان بلوچی با زبان باستانی موید این تصور است». دكتر ایرج افشار در بلوچستان وتمدن دیرینه آن می نویسد: «قوم بلوچ ایرانی نژاد و همانند كرد، تاجیك و سیستانی شعبه ای از نژاد آریایی هستند». پروفسور سرهانری راولینسون در تحقیقات خود بلوچ راتیره ای از اقوام آریایی دانسته است.
اكثر پژوهشگران ایرانی و خارجی معتقدند كه نژاد ایرانی خاصه نژاد بلوچ از زیباترین نژادهاست وبه قول اوژن او بن فرانسوی در سلسله جبال غربی و جنوبی كردها، لرها و بلوچ ها از نژاد خالص ایرانی می باشند كه كاملاً دست نخورده مانده اند. كلنل دیمز از طریق علمی عنوان می كند كه دانشمندان جمجمه بلوچ را از نوع پهن سران ایرانی می دانند، حال آنكه جمجمه عرب و هندی از نوع دراز سران است، او ادامه می دهد اگر خصوصیات مغزی و جسمی بلوچ را در نظر بگیریم بایداو را ایرانی نژاد و مانند تاجیكان و دیگر مردمان فلات ایران بدانیم. عطاء الله مینگل از رهبران سیاسی بلوچستان پاكستان می گوید : «ما همانند كردها آریایی هستیم ! ما سامی نیستیم! اگر از زبان بلوچی چنانكه آنها ( اعراب ) می خواهند دست بكشیم، چگونه می توانیم خود را بلوچ بنامیم؟! ما نمی توانیم زبان و هویت خود را رها كنیم» .
در مورد اخلاق و عادات بلوچ ها نیز سعید نیكبختی می نویسد: «بلوچ ها مردمی هستند رشید، غیرتمند، شجاع، درستكار، امانتدار، نترس، خوش قول، مهمان نواز، ناموس دار، جنگجو، بامهارت در جنگ، انتقام جو و كینه به دل به نحوی كه اگر با بلوچ با صداقت رفتار شود، صادق است و اگر به او نارو زده شود، تا جبران مافات هرگز دست بردار نیست» . دكتر افشار می نویسد : «بلوچ انسانی آزاده، میهمان نواز، راستگوی، ناموس پرست، دلیر، سخت كوش، و جنگجو است» . دكتر حسین برهانی می نویسد: «بلوچ مردمی اصیل، مهمان نواز، پرتلاش، پرتحمل، سخت كوش، ساده دل، صادق و پرمحبت است». قاضی عبدالصمد سربازی معتقد است : «بلوچ ها علاوه بر شجاعت دارای خصائل ممتاز اخلاقی دیگری نیز هستند كه به بركت اسلام در وجود آنها تبلور یافته است. این خصائل عبارتند از:
1- وفای به عهد و در این كار بسیار پایبندند
2- صداقت و یكرنگی
3- وفاداری
4- غریب نوازی و یتیم پروری
5- حفاظت از پناهنده و در خطر انداختن خویش برای پاسداری از وی
6- به آب و آتش زدن خویش برای حفظ ناموس و غیرت».
درمعجم البلدان آمده است : «مردم این ناحیت قومی ایرانی، صحرا نشین، دلیر و ساكن بلوچستان كه طوایف خارجی كمتر در آن ناحیه نفوذ كرده اند و ایشان همیشه در برابر بیگانگان مقاومت نموده اند، آنان دارای لهجه ای خاص كه به بلوچی معروف است هستند». ابن حوقل درصوره الارض نوشته است : «بلوص ها مكنتشان بیشتر از مردمان كوه قفص است و آدابشان نیز بهتر می باشد، در زیر چادر می نشینند وچادرهایشان از پشم ( موی ) بز است، مثل همسایه های خود عادت به نهب و غارت ندارند و هرگز با همسایگان خود در عالم جنگ و كارزار نیستند، بلوص معرب بلوچ است و بلوچ ساكن بلوچستان است». در حدودالعالم نیز آمده است : «بلوچ ها طایفه ای باشند چون اكراد و آنان را بلادی و سیع میان فارس و كرمان در سفح جبال قفص و آنان را شوكت و قوّت و عدد بسیار است. قوم قفص كه طایفه ای دیگرند با همه قوت از هیچكس جز بلوچ بیم ندارند و بلوچ ها صاحبان نعمت و چادرهای مؤیین باشند و مردمان از بلوچ ایمنند، راه نزنند و مردم نكشند و اذیت آنان به كس نرسد و بر خلاف قفص». در عهد كیانیان و سلطنت كیخسرو فردوسی در شاهنامه مردان بلوچ را به شجاعت و جنگجویی ستوده است.
سپاهی ز گردان كوچ و بلوچ كه كس در جهان پشت ایشان ندید سپهدارشان بود رزم آزمای درفشی برآورده پیكر پلنگ همی از درفشش بیازید جنگ سگالیده جنگ مانند قوچ برهنه یك انگشت ایشان ندید كزو بود گاه و نكویی بجای همی از درفشش بیازید جنگ همی از درفشش بیازید جنگ
در مورد زبان بلوچی باید گفت كه ریشه زبان بلوچی همانند كردی محل اختلاف نیست و تحت عنوان شاخه ای از شعبه فارسی گروه ایرانی خانواده زبان های هند و اروپایی طبقه بندی شده است. جان محمد نویسنده بلوچ پاكستانی، بلوچی را شاخه ای فرعی از شاخه فارسی زبان های ایرانی میداند. با این حال بلوچی با فارسی كهن پیش از اسلام ( پهلوی، اوستایی، مادی) رایج در دوران مادها، هخامنشیان و ساسانیان نزدیكی بیشتری دارد، به همین دلیل در زبان بلوچی می توان واژه های فارسی كهن بیشتری پیدا كرد تا در زبان فارسی كنونی. امیر توكل كامبوزیا محقق كرد تبار ایرانی نوشته است: «اگر شما فرهنگ زبان پهلوی را در مقابل یك فرد بلوچ بگشایید و لغاتی از هر صفحه آن پیدا كرده و به او بگویید، او خواهد گفت: آقا زبان پهلوی یعنی زبان بلوچی». بلوچی گویش هایی مختلف دارد كه زبان شناسان دو گویش مهم آن یعنی بلوچی شرقی و بلوچی غربی را پذیرفته اند. گویش شرقی در بخش شرقی پاكستان و گویش غربی در پاكستان غربی، ایران، تركمنستان و شیخ نشین های عرب خلیج فارس رایج است. بلوچی غربی با واژه های فارسی بسیار آمیخته است و بنابراین تا حدی با گویش شرقی مناطق كوهستانی شرق بلوچستان تفاوت دارد. گویش شرقی به گفته محمد سردارخان به گویش فارسی كهن عصر هخامنشی بسیار شباهت دارد.
به هر حال بلوچی ادبیات گسترده مكتوبی ندارد و در واقع تا پیش از اواخر قرن نوزدهم میلادی زبانی غیر مكتوب و محاوره ای بود، بلوچ ها معمولاً به فارسی می نوشتند و میراث ادب بلوچی چه شعر و چه نثر غالباً به زبان فارسی است و مشهورترین شعرای بلوچ به ویژه قبل از قرن بیستم نظیر غلام محمد، سید محمد تقی شاه، میرزااحمدعلی، ملامحمد صادق ومهم تر از همه گل محمد مگسی به زبان فارسی شعر می سرودند.
دكتر حسین بر می نویسد: «زبان بلوچی تا قرن نوزدهم ویژگی های خاص خود را به صورت زبان گفتاری حفظ كرد، دراین دوران افسران و دانشمندان حكومت استعماری انگلیس برای اولین بار دستور زبان بلوچی را تدوین ویك فرهنگ لغت ومجموعه ای از ادبیات و فرهنگ عامه را گرد آوری كردند. آثار موكلر، دیمز، گیلبرستون، پیرس، لیچ ودیگران اولین مطالعات سیستماتیك درباره زبان وادبیات بلوچی بود.
قبل از آن فقط برخی از نخبگان كتاب هایی به نام دبتر شعر ( دفتر شعر ) داشتند كه در آن ها اشعار مورد علاقه خود را به زبان فارسی ثبت میكردند». دكتر افشار نیز می نویسد : «مهمترین لهجه جنوب شرق ایران، لهجه بلوچی است كه آن را از جهت هیأت قدیمی بسیاری از لغات، بایداز لهجات مهم ایرانی شمرد، لهجه بلوچی با زبان و تلفظ پهلوی اشكانی و پهلوی اوایل ساسانی نزدیك است. همانطور كه قبلاً بیان شد، قوم بلوچ و كوچ اصلاً از شمال ایران به جنوب مهاجرت كرده و در سرزمین هایی كه امروز بلوچستان می نامند اقامت گزیدند، به همین دلیل زبان و گویش قدیم بلوچی علاو ه بر بلوچستان در پاره ای از نواحی تركمنستان و همچنین گویش براهویی كه از شعب دراویدی می باشد، درمیان اقوام بلوچ رایج است. گویش بلوچی در ایران به دو شعبه بلوچی شمالی ( سرحدی ) وبلوچی جنوبی ( مكرانی ) تقسیم میشود كه گویش بلوچی شمالی شامل نواحی زاهدان، خاش، سیستان و گویش بلوچی جنوبی شامل نواحی ایرانشهر، سراوان و چابهار و نیك شهر و سرباز می باشد كه از نظر تلفظ بیشتر لغات با هم متفاوتند، اما هر دو گویش برای طرفین قابل تشخیص است. با این كه گویش های مختلف بلوچی از زبان واحدی سرچشمه گرفته اند ولی به علت وسعت خاك و عدم ارتباط ساكنان قسمتهای پراكنده، وضع چنان شده كه گویش نقطه ای با نقطه دیگر متفاوت است».
به اشتراک گذارید: