پرسش :جناب پزشكپور به عنوان آغاز بحث بفرماييد كه حزب پان ايرانيست
چگونه و با چه هدفي وارد مبارزات ملي بويژه مبارزات ملي كردن صنغت نفت
شد؟
محسن پزشكپور: هسته نهضتي كه بعدها نام پان ايرانيسم به خود گرفت از همان آغاز جنبشي
ضداستعماري بود.ما از سالهاي
تحصيل در مدرسه ي امير معزي اين جريان را آغاز كرديم. در آن دوران هركدام از ما به پژوهش و بازخواني تاريخ
صحيح ايران پرداختيم و به تدريج براي ما مشخص شد كه تاريخي كه در مدارس به دانش
آموزان ميآموزند يك تاريخ قلب شده است.
ما دست استعمار انگيلسي و ساير استعمار گران را در فجايع تاريخ
ايران مي ديدیم... .
اين جريان همان جرياني بود كه بعدها نهضت پان ايرانيسم و مبارزات
ضداستعماري از
آن شكل گرفت. و تا شهريور 1320 - كه
متفقين وارد تهران شدند- ادامه پيدا كرد.نخستين
مبارزه ما در سطح عملي نبرد خياباني با اشغالگران ايران در آن زمان بود
... . آن دوران براي باروري
انديشه هاي جنبش وآوردن انديشه هاي پان ايرانيستي از دل تاريخ به صحنه مبارزات
اجتماعي دوران مهمي بود. در
15 شهريور 1320 اولين نشست تشكيلاتي ما در كنار رود كرج تشكيل شد . در آن زمان نهضت ما هنوز نام پان ايرانيسم
نداشت. بلكه با نام باشگاه
"ايراندوست" مطرح مي شد كه هدفهاي آن عبارت بود از
مبارزه با استعمار، مبارزه با اشغالگران ايران ،و مطالبه ي همه حقوق از دست رفته
ملت بزرگ ايران.
ما در آغاز كوشندگي هاي گسترده يي را در سطح تئوريك
داشتيم. همانند كاركردن بر
روي شناخت حقوق و منافع ايران، كه در طي دو سده غارت و پايمال شده بود . از جمله تجزيه ايران ،غارت منابع و معادن
ايران و... كه يكي از مصاديق
آن صنعت نفت و منابع نفتي و صنايع وابسته بود.
بديهي است كه از بين بردن اين اجحافات دويست ساله مبارزات گسترده ي
ضد استعماري را مي طلبيد.
ما داستان ملي شدن صنعت نفت را از دانشگاه ها آغاز
كرديم.كه البته بعدها گروههاي
ديگري هم به اين نهضت پيوستند و آنرا به يك نهضت عام و همگاني براي مطالبه حقوق از
دست رفته ي مردم ايران و در هم شكستن نفوذ استعماري تبديل كردند. كه بعدها منجر شد به اعلام شعار
"ملي شدن صنعت نفت در سرتاسر
ايران"، از طرف مكتب پان
ايرانيسم ، مطرح گرديد.اين
مكتب پان ايرانيسم بود كه پرچم اين شعار را در دانشگاه به دوش مي كشيد.
به هر حال پان ايرانيسم در آن تاريخ وارد يك نبرد گسترده ي ضد
استعماري شد.ولي نبايد از
خاطر فراموش كرد كه ملي كردن صنعت نفت _
در نگاه پان ايرانيست ها_
تنها يكي از مبارزاتي بود كه مي بايست بر عليه استعمار و براي
احقاق حقوق پايمال شده ي ملت ايران انجام بگيرد.بنابراين نبرد ما گروههاي گوناگوني را دربر ميگرفت و
يا در برابر خود قرار مي داد و اصولا از همان آغاز نهضت ميان گروهايي چون حزب توده
كه آشكارا سر در آستان شوروي داشت و ما تقابل پيش آمد.
پرسش: حزب پان ايرانيست در سالهاي 1329 تا 1332 چه سياست
هاي را در برابرساير گروهاي مخالف نهضت ملي درپيش گرفت؟
محسن پزشكپور: به موازات مبارزات
ما ، دو گروه مخالفِ نيرومندي ملت ايران سريعا در كنار هم قرار گرفتند. در نتيجه هنگامي كه مبارزات ما به
دانشگاه كشانيده شد، در برابر مبارزان ملي و ضداستعمار دو حركت ضدايراني با هم بيعت
كردند. يكي حركت وابسته به
انگليسي ها و ديگري سازمانهاي چپ آن زمان و توده يي ها .بنابراين دربرابر حركت ميهن پرستان ايران ( كه پرچم آن در دانشگاه بدست پان ايرانيست
ها بود)سازمان استعماري وسيعي
به نام توده- نفتي ها بوجود
آمد .
توده- نفتي
عبارت بود از سازمانهايي كه بوسيله ي عناصر ديرين سياست استعماري انگليس و حزب توده
،گروههاي فراماسوني و احزابي مانند حزب همرهان سوسياليست ( كه توسط فلاح، عامل استعماري تشكيل شده بود
) براي مقابله با مليون
سازماندهي شده بود.بار ديگر
بيان مي كنم كه اگر ما در آن زمان فرياد مي زديم، احقاق همه حقوق از دست رفته ملت
ايران ، اين مبارزه تنها ناظر به مسيله نفت نبود.
پس مسيله نفت تنها يكي از موارد مبارزات ما به شمار مي
رفت.
پرسش :آيا حزب پان ايرانيست در راستاي ادامه كوشندگي هاي ميهني خود
وارد جبهه موسوم به ملي شد؟
محسن پزشكپور: نه .هرگز.چون جبهه ملي تنها در يك محدوده تلاش
ميكرد. ولي پان ايرانيسم اگر
در مبارزات ملي شركت داشت ،بر اساس يك آرمان كلي و يك هدف و برنامه وسيعي
بود.اين برنامه گسترده تنها
به مورد نفت مربوط و محدود نمي شد،.بلكه شامل همه ي حقوق ملت ايران و جامعه بزرگ ايراني در تمامي عرصه ها
ميشد. افزون بر اين ما يك
مبارزه ضداستعماري را از همان آغاز دنبال مي كرديم و اين مبارزه نمي توانست همگام
با دستگاه فرماسونري باشد. اين مبارزه نمي توانست در ائتلاف با حزب توده باشد. اين مبارزه نمي توانست در همكاري با شركت سابق نفت
باشد.اين مبارزه نمي توانست
حركتهاي متجاوز به ملت ايران را ( كه در طي 150 سال
گذشته صورت گرفته بود) در
ميان خود ببيند.در واقع نبرد
ما با همه اينها بود و ملي كردن صنعت نفت فقط يكي از آنها.
از سويي هم در دستگاههاي مربوط به جبهه ملي ، فرماسونها به شدت نفوذ
داشتند.از همين روي بود كه
شركت در اين جبهه زياد مورد تاييد ما نبود.
براي نمونه "دكتر بيات" نخستين
مدير عامل شركت ِنفتِ ملي شده از افراد ماسوني به شمار ميرفت.ويا "مهندس ايرج زاده"
كه رابط حزب توده با دولت مصدق بود ( اين فرد نيز فرماسون بود.).نفوذ اين افراد در دولت مورد اعتراض ما
بود. همچنين ما در دستگاه
جبهه ملي يك حركت راديكال مي ديديم كه هدف آن براندازي ِ نظام وقت بود.در حاليكه ما به تصحيح و اصلاح اعتقاد
داشتيم نه براندازي... . پس
ما مي بايست در اتحادي قرار مي گرفتيم كه علاوه بر ملي كردن نفت در سرتاسر ايران
برنامه هاي ملي ديگري را نيز دنبال كند.
پرسش: جهت گيري شما در آن زمان در مورد شخص دكتر مصدق چه
بود؟
محسن پزشكپور: به هرحال شادروان
مصدق يك فرد ميهن خواه به شمار مي رفت.ولي اينجا بحث دوتاست.يكي آنكه ما كسي را آنقدر تائيد مي كنيم كه منتهي بشود
به كيش فرد پرستي و اينكه هر حركتي را بخواهيم زير لوا و نام وي انجام دهيم و به
اصطلاح همواره زير عكس او باشيم. و ديگر آنكه بخواهيم حالت ميانه را رعايت كنيم. پان ايرانيست ها لازم نمي ديدند كه براي هركاري
همواره زير عكس فرد مشخصي بروند.از سوي ديگر ما چنين كاري را در مورد شاه نيز نمي پذيرفتيم. چنانكه عكس ايشان را نيز هيچگاه در دفاتر
حزبي و نشست هاي رسمي نداشتيم.نه به سبب نفي وي بلكه بدين جهت كه حركاتي اين چنيني را به نفع مصالح ملي
كشورمان نمي دانستيم .
پرسش: جناب پزشكپور در 28 امرداد ماه چه گذشت و اساسا چرا نهضت
ملي مي بايست به چنين سرانجامي دچار مي شد؟
محسن پزشكپور: در مورد جريان
28 امرداد بايد بگويم كه
بيهوده برخي تاكيد مي كنند كه اين كودتا بود.
نه. 28 امرداد مسبب از پاي درانداختن و در هم شكستن نهضت ملي شدن صنعت نفت
نبود. بلكه مظهر و تجلي ِشكست
نهضت ملي شدن صنعت نفت بود . بدين معني كه حادثه 28 امرداد سبب نبود ، و نهضت چون قبلا شكست خورده بود 28 مرداد توانست رخ دهد. وآن زائيده ي ِ عواملي بود كه ما ابتدا به آن اشاره
مي كرديم. آن عوامل موجبات در
هم شكسته شدن نهضت ملي شد. يكي ازآن عوامل نفوذ فراماسونري مي بود، همانطور كه قبلا بيان
كرديم. ولي برخي نمي خواهند
بپذيرند .همانطور كه مسوليت
تجزيه سرزمين هاي ايراني از همديگر بر عهده فراماسونها بوده و است ، بخشي از
مسيوليت شكست نهضت ملي
نيز باز مي گردد به اين گروه.به هر حال شعار و عقيده ي ما در آن زمان همواره يك چيز
بوده است، و آن اينكه ما ميبايست سازمانهاي ملي را از نفوذ فراماسونري و حزب توده
پاك نگهداريم.عامل ديگر به
وقوع پيوستن 28 امرداد اين
بود كه اتحاد و يگانگي سران نهضت ملي در هم شكسته شد.در حادثه 30
تير ،جبهه مخالف دولت دكتر مصدق از وي قوي تر بود،ولي چون مردم
و سران نهضت يگانگي لازم را داشتند به حمايت از دكتر مصدق بيرون آمدند و در
خيابانها حضور پيدا كردند. در
نتيجه فرداي 30 تير به تقاضاي
مجلس فرمان نخست وزيري دوباره به نام دكتر مصدق صادر شد.ولي در 28
امرداد اين تكيه گاهها و پايگاه ها از هم گسست.چون اعتماد و علاقه جامعه مبارز تبديل شده
بود به يك روحيه ي سرد و خاموش.يكي از عوامل اين خاموشي نيز كاركرد سران راديكال دولت بود.مثل تغيير نام خيابانها پس از روز
25 امرداد ويا پائين كشيدن
مجسمه ها توسط عوامل توده يي و حذف نام شاه از دعاي سحرگاهي ِ يگانهاي ِ ارتش كه در
آن زمان مساوي شد با خيزش همگاني مردم عليه دولت
پرسش: درسهاي تاريخي كه از آن رويدادهاي تلخ ميتوان گرفت از نظر
حضرت عالي چيست؟
محسن پزشكپور: ديدگاه ما نسبت به
منافع ملي ايران نبايستي ديد مقطعي ،محدود و سودجويانه باشد.در بررسي حقوق و منافع ملي بايد، منافع
غصب شده ملت ايران در دويست سال گذشته را هم مد نظر داشته باشيم. حزب پان ايرانيست حزبي است كه نه به صورت
محدود بلكه بشكلي گسترده به تامين منافع ملت ايران در سرتاسر جامعه بزرگ ايراني
انديشيده و مي انديشد. بنابراين فعالان و كوشندگان سياسي بويژه جوانان بايد همواره منافع همه ي
تيره هاي ايراني را در منطقه اعم ازتاجيك، آذري ، كرد، ارمني و ساير وابستگان
فرهنگي ايرانزمين را مد نظر داشته باشند.
و در نهايت هدف ما بايستي تامين اقتدار ملت بزرگ ايران در
منطقه باشد.
امرداد 1385
خورشیدی
به اشتراک گذارید:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر