۱۳۹۷ اسفند ۱۱, شنبه

«اسناد سرّی» ویکیلیکس درباره ارتباط سران جریان پانترکیست داخل کشور با ماموران آمریکایی در ترکیه

علی حامد ایمان
«اسناد سرّی» درباره ارتباط سران جریان پانترکیست در داخل کشور با ماموران آمریکایی در ترکیه، درخواست کمک مالی از آنها برای انتشار نشریه و وب سایت پانترکی و هم چنین حمایت افراد ذی نفوذ داخلی از این جریان.
تصیویر اصلی درسایز بزرگ کلیککنید

 علی حامد ایمان. او مدیرمسئول نشریه و کانال تلگرامی انجمن است. در سایت یول_پرس مینویسد. خود را هویت طلب و خواهان آموزش زبان مادری معرفی میکند. از مقام  رهبری میگوید. حالا سند سرّی ویکی لیکس را درباره رابطه این فرد با مامور آمریکایی بخوانیم.
 این سند یک سند «سرّی» طبقه بندی شده است. گفتگوی علی حامد ایمان با مامور/ماموران آمریکایی در تاریخ دوم دسامبر سال 2008 در استانبول انجام شده. متن گفتگو به وزارت خارجه آمریکا فرستاده شده است. حجم خیانتی که ایمان در این گفتگو نشان میدهد،برای بسیاری از افراد شوکه کننده خواهد بود.












به گفته سند، مامور آمریکایی با احتیاط بسیار در حاشیه کنفرانس حقوق بشر در استانبول با علی حامد ایمان، یک روزنامه نگار و فعال آذری دیدار کرده. سند می گوید ایمان درخواست کرده که همراه با یک واسطه با مامور آمریکایی دیدار کند. او در تبریز زندگی و مجله آذرتُرک را منتشر میکند.

تصویر در اندازه بزرگتر
 به گفته سند، ایمان قصد دارد یک سازمان گردشگری تاسیس کند که از طریق آن بتواند آذریها را برای دیدارهای خانوادگی و فرهنگی به رفتن به شمالغرب کشور تشویق کند و همچنین آگاهی بین المللی از فرهنگ آذری را افزایش دهد
 سند میگوید ایمان به خاطر دیدار با ما مضطرب بود اما توضیح داد که به ریسکش می ارزد چرا که او را قادر ساخته تا چالشهایی را که جنبش آذری با آن روبرو است، به حکومت ایالات متحده انتقال دهد و دیدگاه حکومت آمریکا درباره فعالیت های قومی آذریها را بشنود
تصویر در اندازه بزرگتر
  وی سپس از جریان دستگیری اش پس از قضیه کاریکاتور روزنامه ایران در 1385 میگوید. به گفته ایمان، زمانی که او دستگیر شد،پلیس او را به وزارت اطلاعات تحویل داد چرا که «آنها نمی خواستند دست سپاه به من برسد و مرا بکشد» او سپاه پاسداران را خشن ترین سازمان اطلاعاتی ایران ارزیابی میکند به گفته ایمان، وزارت اطلاعات در برابر فشار شدید از بالا برای تحویل او به سپاه مقاومت کرد. ایمان معتقد است وزارت اطلاعات او را از شکنجه سپاه محافظت کرد. البته وزارت اطلاعات خط قرمزهایی را برای او مشخص کرد که اگر او از آنها رد بشود، به بازداشت دوباره اش می انجامد. ایمان می گوید: «هر زمان که از سفری بازمیگردم، اطلاعات از او میخواهد «در هتلی در تبریز با آنها دیدار کنم و بگویم چه کردم». تا زمانی که در کنفرانسهای آکادمیک یا موضوعات مربوط به مجله شرکت کند، مشکلی نیست و بازداشت نمی شود.
تصویر در اندازه بزرگتر
  ایمان به مامور آمریکایی میگوید در جنبش قومی [پانترکی] اجماع وجود دارد که فعلاً روی مسائل فرهنگی تمرکز شود چرا که اینگونه مسائل حاشیه امنیت دارند و فضای بیشتری را برای فعالان قومی فراهم میکنند. او سپس می گوید که «اهداف سیاسی» را به بلندمدت موکول کرده اند.ایمان میگویدتا زمانی که اهداف جنبش معتدل و مسالمت آمیزند،جنبش قومی قادر خواهد بود تا به«حمایت بی سروصدای دوستان داخل حکومت ایران» تکیه کند. در این میان،تلاشهای او در انتشار نشریه ها و وبسایتهای فرهنگی به ایجاد یک سازمان مردمی و درنهایت میتواند یک «جنبش سیاسی» کارآمد تبدیل شود
  از نظر ایمان، جنبش قومی آذری به دلیل ساختار انعطاف پذیر و اهداف محاسبه شده اش، موفق ترین جنبش قومی ایران است. به گفت او جنبش قومی عربهای خوزستان تماس با جنبش قومی آذری را آغاز کرده تا از الگوی آنها پیروی کند.

https://lh4.googleusercontent.com/-nRgTaOFQw0k/U38XxrmuftI/AAAAAAAABdc/ZynesUK_zcU/s576/4545.png
منبع تصویر
  ایمان به حکومت آمریکا هشدار میدهد که از جنبش قومی آذری به عنوان اهرم مذاکره استفاده نکند. او میگوید که اگر آمریکا با ایران توافقی انجام دهد که در آن حقوق قومی آذریها را به روشنی حمایت نکند، رژیم خیال خواهد کرد که دستش برای در هم کوبیدن ما باز است ایمان گله میکند که «حکومت آمریکا توجه کافی به وضعیت بد آذریهای ایران ندارد.» او عاجزانه درخواست کرد که حکومت آمریکا باید توجه واقعی به حقوق قومی در ایران داشته باشد.
سایز اصلی سند
  در عین حال به مامور آمریکایی هشدار میدهد که بیانیه های حمایتی آمریکا باید در عبارت پردازی دقت کنند و اینکه «اینگونه بیانیه ها نباید به مساله هسته ای یا تغییر رژیم پیوندی داشته باشند و فقط بر حقوق قومی تمرکز کند و گرنه رژیم ما را به عنوان عوامل بیگانه تصویرسازی خواهد کرد» به گفته سند، ایمان به مامور آمریکایی میگوید «ما از هرگونه بیانیه های بیشتر حمایتی از سوی آمریکا که حقوق فرهنگی، زبانی و خودمختاری فرهنگی ما را پشتیبانی کند، استقبال میکنیم. اما سیاسی هیچ چیز؛ هیچ چیزی که برای تهران خیلی حساسیت زا باشد»
ایمان در ادامه میگوید حمایت حکومت آمریکا از اهداف ما مساله بسیار حساسی است و ریسک دارد اما «این چیزی است که ما میخواهیم» و «میخواهیم در بلندمدت توسعه دهیم.»  
 ایمان سپس درباره صندوق دموکراسی ایران متعلق به حکومت آمریکا [که از گروههای مخالف حمایت مالی میکند] و اینکه آیا یک انجمن قومی یا سازمان مردم نهاد میتواند دریافت کننده این کمک های مالی از طریق یک سازمان سوم باشد، پرسید.
 پرسش او درباره کمک مالی برای به حداکثر رساندن تیراژ مجله اش یا ساختن وب سایت گردشگری یا ایجاد کادر برای وب سایت یا مجله اش برای روزنامه نگاری اینترنتی بود.
 در نهایت مامور یا ماموران آمریکایی گزارش میدهد/ میدهند که ما به او قول دادیم که درباره صندوق دموکراسی ایران [حمایت مالی] از طریق واسطه ای که این دیدار را فراهم کرد، اطلاعات بفرستیم. مامور آمریکایی در پایان گزارشش می گوید: مگر اینکه دستورالعمل به گونه ای دیگر باشد، ما اطلاعات درباره صندوق دموکراسی ایران 2088 و برنامه «کمک هزینه های کوچک» ایران را به واسطه/ همکار ایمان می فرستیم که او هم آنها را به ایمان ارسال کند
 https://blogger.googleusercontent.com/img/b/R29vZ2xl/AVvXsEhgipfxEYct1I_5T3E-WVdqx1nWSpQsE9zyNf7eeZbVo992a78lsXQfZbGtMO7wtngGWPzmtuEsiKoiVnZB1hOg1Ph8o3JWu5iO6scMJkvieIBlSWZCvTlxzYIMe7lezSEkxMqHPva63i8/s640/14907180_1756318011287397_8249744525853373803_n.jpg
به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۷ تیر ۱۹, سه‌شنبه

تحرکات ضد ایرانی آمدنیوز با نام رمز #جریان_سوم

در این روزهای حساس که سرنوشت آینده ایران در حال رقم‌‌خوردن است، گروه‌ها و دسته‌های سیاسی گوناگون سعی در پریدن روی واگن انقلاب و زدن سکه به نام خود دارند. آمدنیوز هم بیکار ننشسته و در حال برندسازی است.


:آمد نیوز"صدای مردم"
جریان سوم با رسمیت شناختن تنوع زبانی فرهنگی انتیکی مردم ایران و درک ضرورت حاکمیت غیر متمرکز وتوزیع متوازن قدرت در همه مناطق کشور و تساوی حقوق شهروندی برای همه ایرانیان مبارزه می کند این جریان هم در برابر شخص پرستی 
می ایستد وهم برای حفظ تمامیت ارضی ایران و توسعه همگون راهکار ارائه می دهد

#جریان_سوم
 که یک گروه مارکسیستی مانند مجاهدین خلق است از سه نفر زیر تشکیل شده است
.
 سیدمهدی جلالی تهرانی، امین قضایی و کاوه آهنگری. 
این گروه مانند حزب توده، فداییان خلق و مجاهدین خلق مبلغ اندیشه‌های مارکسیستی است.معنای جریان سوم: این گروه مارکسیستی جریان اول را سلطنت و جریان دوم را روحانیت می‌داند و معتقد است می‌توان با عبور از این دو جریان، جریان کمونیستی-مارکسیستی جدیدی به نام جریان سوم را به عنوان نظام سیاسی ایران اجرا کرد.پرونده تجزیه‌طلبی و ارتباط سیدمهدی جلالی تهرانی فرزند آیت‌الله جلالی تهرانی و همچنین کاوه آهنگری، تجزیه‌طلب مارکسیست، با جمهوری اسلامی در اینترنت و ویدئوهای گذشته این افراد قابل دستیابی است. اما امین قضایی کیست؟
امین قضایی فعال مارکسیست، وبلاگی روی بلاگفا داشت و در آن مطالبی در دفاع از نظریات مارکسیستی و البته بی‌ربط به سیاست‌های جمهوری اسلامی می‌نوشت. این شخص یک بار توسط وزارت اطلاعات به جرم تبلیغ برای گروهک‌های مارکسیستی در وبلاگش دستگیر شد و سپس سعی کرد از مرز کردستان از کشور بگریزد.
در اندیشه امین قضایی، مانند مجاهدین خلق، مبارزه مارکسیستی هدفی است که وسیله را توجیه می‌کند. وی که در خانه کولبری کرد در کردستان برای عبور از مرز پناه گرفته بود، شب هنگام با سرقت پول‌ها و طلای موجود در خانه این کولبر از ایران گریخت و حتی به کسی که به او کمک کرده بود نیز رحم نکرد.
امین قضایی در هنگام دزدی و سرقت از خانه کولبری که به او پناه داده بود از نظریات الگوی ایرانی خود، تروریست-مارکسیست «مراد فرهادپور» برای توجیه دزدی خودش استفاده کرده بود که در تصویر زیر می‌توانید بخوانید. فرهادپور دزدی از مغازه های بقالی را به رفقای مارکسیست توصیه می‌کند.
کاوه آهنگری، تجزیه‌طلب کرد ادعا می‌کند استبداد پهلوی و روحانیت اجازه نداد کردستان را به عنوان یک دینامیزم اجتماعی وارد اجتماع کنند و راه چاره را یک «نظام تمرکززدایی شده» می‌داند. خوب به این کلمه کلیدی «تمرکززدایی» در ترمینولوژی این گروهک مارکسیست-تجزیه‌طلب دقت کنید.
کاوه آهنگری که باید به او لقب «تجزیه‌طلب خجالتی» داد، عنوان می‌کند که نباید یک نفر در تهران قادر باشد برای کل کشور تصمیم‌گیری کند بنابراین ما نیاز به یک «نظام سیاسی غیرمتمرکز» داریم. او گروهک‌های تجزیه‌طلب ترک، کرد، بلوچ و عرب را بلوک‌های سازنده این نظام غیرمتمرکز عنوان می‌کند!مارکسیست-تروریست «امین قضایی» در ویدیو که توسط روح‌الله زم در آمدنیوز منتشر شده می‌گوید:« هیچ دلیلی ندارد که ما در داخل مرزهای سیاسی-اقتصادی یک دولت-ملت، حکومت‌های متعدد نداشته باشیم.» یعنی رسما و در روز روشن دارند تبلیغ تجزیه طلبی می‌کنند.نام این گروهک مارکسیستی-تجزیه طلب یعنی #جریان_سوم یادآور گروهک کمونیستی «نیروی سوم» است. حزب نیروی سوم به رهبری خلیل ملکی و توسط گروهی از روشنفکران حزب توده در سال ۱۳۲۶، تشکیل شد. نیروی سوم می‌گفت نیروی اول و دوم انگلیس و روسیه است و ما نیروی سوم هستیم. شباهت‌ها اتفاقی نیستند.
هدف اصلی این گروهک، تبلیغ علیه #شاهزاده_رضا_پهلوی و تبلیغ فدرالیسم است. نظرسنجی روح‌الله زم در کانال آمدنیوز نشان داد بیش از 85 درصد شرکت‌کنندگان، طرفدار رضا پهلوی هستند با این حال وی در همایش اخیر عباس فخرآور در کنگره ملی آمریکا از عنوان کردن این موضوع خودداری کرد.
اعضای مارکسیست گروهک #جریان_سوم ادعا می‌کنند تظاهرات‌های اخیر در ایران رهبران شناخته‌شده محلی داشته و در ایران اجماع روی یک شخص وجود ندارد در حالی که در اکثر ویدیوهای منتشر شده مردم شعار در طرفداری از #شاهزاده_رضا_پهلوی و رضاشاه بزرگ می‌دهند.در پایان باید یاداوری کرد روح‌الله زم در آخرین قسمت برنامه «آخر هفته» به مدت 25 دقیقه از هاشمی رفسنجانی تعریف کرد و در مصاحبه با امین فردین نیز اذعان کرد در ستاد هاشمی فعال بوده و 
تخصصش «شایعه» است. نباید در این لحظات حساس چشم از این گروهک‌های مارکسیست-تروریست برداشت

امین قضایی, کاوه اهنگری, سید مهدی جلالی تهرانی, #جریان_سوم, #مامردم, شاهزاده رضا پهلوی, فدرالیسم, انتیکی انتیک, قوم گرایی, تجزیه طلبی, آمد نیوز, صدای مردم, sedaiemardom, amadnews.official, .


به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۷ تیر ۹, شنبه

تجزیه طلبی زیر عبای اصلاح طلبی



به برکت چهل سال حکومت جمهوری السلامی و شرایط فاجعه بار کشور  مزدوران وابسته  نیز برای دریدن گربه دندان تیز کرده اند پیش تر با جماعت قوم گرای پانترک در فضا مجازی که که مستقیما توسط اتاق فکر هایی در باکو ترکیه و.. هدایت میشوند آشنا شده اید 
   اما قصد داریم گونه ای جدید از این وطن فروشان را برای شما افشا کنیم همه چیز بر میگردد به چندین دوره قدرت   اصلا طلبان در ایران  بخصوص در دو دوره خاتمی و روحانی   اصلاح طلبان با سوار شدن بر هیجان های  قومی چهره هایی را وارد امور کشوری کرده اند که دارای سابقه ایران سیتزی بوده که در چند سال پیش به صورت زیر پوستی در خوزستان وآذربایجان مروج شعارهای  قوم گرایانه خطرناکی بوده اند  که ایران را به یک دریای ازخون همانند یوگوسلاوی ختم کنند  امروز این  مزدوران آشکارا  ایران ستیزی میکنند
یکی از این افراد مسعود پزشکیان است  شخصی که  سال پیش با طرح ایجاد فراکسیون قومی زبانی در مجلس عملا اولین گام های تجزیه طلبی برای ماهیی گری از فضای گل آلود سیاست کشور که بدست یک مشت آخوند بی سواد ابله  اداره می شود برداشته است او اکنون گام دوم را با مطرح  کردن  طرحی  شوم که ایران را به دوران قاجار دوران خان قبیله عشیره ولایت باز میگرداند طرحی خطر ناک که پیش زمینه ایجاد فدرالیسم و درنهایت تجزیه کشور خواهد بود
پانترکهای که زیر عبای اصلاح طلبی برای فردای بعد از فروپاشی نظام آخوندی برنامه ریزی میکنند بسیار خطر ناک تر از چند 
 پان فحاش در فضای مجازی هستند

 :نوشتار زیر آگاهی بیشتری به شما خواد داد
رسانه‌های ترکیه خوشحال از تشکیل فراکسیونی قومی/قبیله‌ای در مجلس ایران!

ترویج قوم گرایی به بهانه فدرالیسم

نویسنده:مهرشاد ایمانی

مسعود پزشکیان، نایب‌رییس مجلس شورای اسلامی چندروز پیش از ضرورت اداره کشور به شیوه ایالتی و ولایتی سخن گفت

آنچه از دو واژه ایالتی و ولایتی به‌دست می‌آید، همان شیوه حکمرانی فدرالیسم است

فدرالیسم اگر بر اساس نژاد باشد، زمینه جدایی‌طلبی را ایجاد می‌کند

در شرایطی که در ایران یک ملت به نام ایراني وجود دارد، استناد به حق تعیین سرنوشت ملت‌ها صحیح نیست

تبدیل هر قومیت به یک ملت، سیاستی چپ‌گرایانه است

تغییر سیستم تمرکزگرایی به فدرالیسم، مستلزم تغییر قانون اساسی است

توسعه نامتوازن در کشور، یکی از مهم‌ترین مشکلات کشور ایران است اما راه‌حل رفع این بحران، دامن زدن به بحث‌های قومیتی و فدرالیسم قومی نیست

شرایط این روزهای ایران را جنگی قلمدادکردن بر بحران‌های موجود می‌افزاید و از نایب‌رییس مجلس ایجاد این بحران روانی بعید است

قومیت‌های خواستار جدایی با بهانه تشکیل یک فدراسیون، زمینه ایجاد یک دولت خودمختار یا یک کشور جداگانه را فراهم می‌کنند

دولت‌های فدرال قومی تفاوت‌های قومی و زبانی را به رسمیت می‌شناسند و ایدئولوژی قومی خود را حاکم می‌کنند

مسعود پزشکیان، نایب‌رییس مجلس شورای اسلامی چندروز پیش از ضرورت اداره کشور به شیوه ایالتی و ولایتی سخن گفت و تاکید کرد که این شیوه علاوه بر آنکه در کشورهای مدرن کنونی اجرا می‌شود، همخوانی با دین اسلام نیز دارد. آنچه از دو واژه ایالتی و ولایتی به‌دست می‌آید، همان شیوه حکمرانی فدرالیسم است؛ شیوه‌ای که تعدادی از کشورهای جهان از آن پیروی می‌کنند. سخن گفتن از فدرالیسم گرچه به معنای تغییر نظام فعلی نیست و به ظاهر حکایت از دگرگونی شیوه مدیریت اجرایی کشور دارد اما خالی از ایراد نیز نیست. نایب رییس مجلس شورای اسلامی بهتر بود که در کنار طرح چنین پیشنهادی، نقایص چنین شیوه حکمرانی را برای مردم برمی‌شمرد تا سخنانش خالی از سلیقه‌گرایی و قوم‌گرایی به‌نظر برسد. پزشکیان که در بزنگاه‌های مختلف بر بعضی از نشانه‌های قوم‌گرایی دامن زده است، این‌بار با طرح این موضوع، خود را مدافع پدیده‌ای می‌داند که در بسیاری از کشورها باعث ایجاد تنش‌های سخت یا حتی خونین قومی شده است. هرچند به‌نظر می‌رسد که این نماینده مجلس برای رفع بحران‌های اقتصادی چنین مساله‌ای را عنوان کرده و هدف تشدید مناقشات قومی را نداشته است اما باید دانست که فدرالیسم اگر بر اساس نژاد باشد، زمینه جدایی‌طلبی را ایجاد می‌کند. از سوی دیگر پزشکیان پیش از آنکه نماینده مجلس باشد، یک پزشک متخصص در حوزه قلب است و اظهارنظر سیاسی، آن هم در این ابعاد از یک پزشک بعید است زیرا همان‌طور که یک متخصص علم سیاست، جغرافیا یا جغرافیای سیاسی نمی‌تواند در خصوص جراحی قلب سخن بگوید، یک پزشک نیز بهتر است در زمینه خاصی چون تایید یا رد شیوه فدرالیسم ابراز عقیده نکند. شاید گفته شود که وی رسالت نمایندگی خود را انجام داده اما چنین گزاره‌ای نیز دارای اشکال است زیرا در وهله نخست، وظیفه نمایندگی اقتضا می‌کند که یک‌نماینده، قوانین متناسب و منطبق بر قانون اساسی وضع کند و در وهله دوم اظهارنظر او در راستای منافع شهرش باشد. ابراز چنین موضوعی علاوه بر آنکه منحصر به یک منطقه یا استان نیست بلكه با قانون اساسی نیز مغایرت دارد. شیوه فدرالسیم یا همان انجمن‌های ایالتی و ولایتی در قانون اساسی مشروطه وجود داشت و با انقلاب سال57، تثبیت نظام جمهوریت و تدوین قانون اساسی جدید آن، اين شیوه حکمرانی از میان رفت؛ به‌نحوی که وجود چنين انجمن‌هایی در هیچ‌ جای قانون اساسی سال58 و سپس اصلاحیه آن در سال68 دیده نمی‌شود. البته این نماینده مجلس پیشتر نیز خوانشی نادرست از یک اصل واضح قانون اساسی ارائه داده بود. او در تاریخ 10اسفند1394 در صحن علنی مجلس گفته بود: «قانون اساسی به همه قومیت‌ها و ملت‌ها اجازه داده است که به زبان خود حرف بزنند و در مدرسه برای آن‌ها امکاناتی در نظر بگیرند اما ۳۸سال است که نمی‌توانیم درمدارس به زبان خودمان حرف بزنیم و بنویسیم؛ زبان فارسی زبان اصلی ماست اما باید کسی که ترک یا کرد است، بتواند درمدرسه به زبان خود حرف بزند و بنویسد». آقای پزشکیان در آن مقطع نیز در لباس یک حقوقدان ظاهر شد و دست به تفسیر قانون اساسی زد. نوشتن به زبان مادری در مدارس به‌معنای «آموزش به زبان مادری» است، در صورتی که نص اصل15 قانون اساسی تنها تدریسِ ادبیات زبان‌های محلی و قومی را جایز دانسته است. از سوی دیگر این قانون برای کشور ایران تنها یک ملت، یعنی ملت ایران را شناسایی کرده است؛ به‌نحوی که تمام اقوام تحت این‌عنوان شناخته می‌شوند. بنابراین واژه «ملت‌ها» آگاهانه یا ناآگاهانه نباید عنوان می‌شد. با ذکر چنین مثالی می‌توان دریافت که اظهارنظرهای مسعود پزشکیان، نایب‌رییس مجلس شورای اسلامی گاهی به بحث‌ها و اختلافات دامن می‌زند؛ روزی در قالب خوانش غلط از تدریسِ ادبیات زبان‌های محلی و روز دیگر با طرح موضوع فدرالیسم یا همان اداره کشور به شیوه ایالتی و ولایتی.

ایجاد زمینه‌های جدایی‌طلبی با فدرالیسم قومی

فدرالیسم به یک ‌سیستم حکومتی اطلاق می‌شود که در آن حق حاکمیت، مطابق قانون اساسی میان حکومت مرکزی و واحدهای سیاسی تشکیل‌دهنده آن مانند ایالت‌ها، استان‌ها یا حتی کشورها تقسیم شده‌ است. در این سیستم حکومتی ایالت‌ها بر مبنای قانون اساسی از حکومت مرکزی تبعیت می‌کنند اما هر ایالت دارای اختیارات داخلی است و حتی گاهي می‌تواند قوانین داخلی خود را وضع کند. نکته جالب در بازخوانی تاریخچه کشورهای فدرال این است که معمولا آن‌ها یا طی شکل‌گیری و بنیان‌گذاری مانند آلمان یا ایالات متحده آمریکا چنین روشی را برگزیده‌اند یا در پی جنگ و فروپاشی مانند عراق و روسیه به چنین شیوه‌ای دست یافته‌اند و تا به حال هیچ‌کشور یکپارچه و دارای تاریخ منسجم و طولانی، روش اداره خود را به ساختار فدرال برنگردانده است. علاوه بر این تقسیم‌بندی تاریخی، می‌توان انواع حکومت‌های فدرال را به دو دسته بزرگ تقسیم کرد. دسته نخست حکومت‌های فدرالی هستند که مبنای آن‌ها تقسیم جغرافیایی است و تقسیمات قومی-زبانی را در نظر نمی‌گیرند. بسیاری از دولت‌های فدرال قدیمی‌ مانند آمریکا، استرالیا و آلمان جزو این دسته هستند. به این گروه از دولت‌های فدرال، دولت‌های فدرال ملی گفته می‌شود. دسته دوم نه‌تنها تفاوت‌های قومی و زبانی را به رسمیت می‌شناسند، بلکه این تفاوت‌ها را در ایدئولوژی و مبانی خود لحاظ می‌کنند. این‌گونه دولت‌های فدرال را دولت‌های فدرال قومی می‌نامند که دولت‌های فدرال اتیوپی و عراق نمونه‌هایی از این دولت‌ها هستند. فدرالیسم در کشورهایی که دارای اقوام متعدد هستند، معمولا در دسته دوم می‌گنجد زیرا شاخصه قومیت و نه جغرافیا و اقتصاد زمینه‌های ایجاد حکومت‌های محلی را ایجاد می‌کند. یکی از مشکلات این شیوه در کشورهای دارای اقوام متعدد، ایجاد زمینه‌های جدایی‌طلبی است. شاید کشوری چون عراق نمونه کاملی برای اثبات این مدعا باشد. در چنین کشورهایی قومیت‌های خواستار جدایی در گام نخست با بهانه تشکیل یک فدراسیون یا همان ایالت، خود را تا حد زیادی از قوانین موضوعه و منسجم کشور جدا می‌کنند و در گام بعدی زمینه‌های تشکیل یک دولت خودمختار و اگر بتوانند یک کشور جداگانه را ایجاد می‌کنند. علت سوق به چنین حالتی حکومت ایدئولوژی، نژاد و قومیت بر یک ایالت است؛ هرچند با آنکه در ذات فدرالیسم جغرافیایی بحث قوم‌گرایی حاکم نیست، اما به‌ناچار در پاره‌ای از موارد به سمت مناقشات اقتصادی می‌روند؛ چنانکه همواره یکی از ایالت‌های جنوبی آمریکا به نام تنسی از امکانات بسیار کمتری نسبت به ایالت‌های شرقی مانند نیویورک بهره‌مند است یا آنکه فقر در ایالت‌های شرقی آلمان به یک بحران تبدیل شده است.

چنین مشکلاتی در نظام‌های فدرال جغرافیایی در حالی است که در آن‌ها معضلات قومی و نژادی وجود ندارد و اگر بر این مشکلات اختلاف‌های قومیتی را نیز بیفزاییم، در مقام عمل با جدایی‌طلبی قریب‌الوقوع مواجه می‌شویم. پزشکیان که موضوع اداره ایران به شیوه ایالتی و ولایتی را مطرح می‌کند، باید به طور دقیق تبیین کند که منظورش از این شیوه حکومتی کدام یک از موارد ذکرشده است؟ اگر مقصود او فدرالیسم جغرافیایی است که از اساس راه را به بی‌راهه رفته است زیرا جغرافیای ایران منفک از قومیت‌ها نیست و در هر منطقه یک قوم خاص زندگی می‌کند اما اگر منظور او فدرالیسم نژادی است، باید بداند که این شیوه نخستین سنگ بنای جدایی‌طلبی است و بهتر آن بود که این نماینده مجلس برای تشریح صحبت‌های خود از کشورهای توسعه‌یافته مثال نمی‌زد زیرا مصداق حرف او کشورهایی مانند عراق است.

تبدیل هر قومیت به ملت، سیاستی چپ‌گرایانه

نکته دیگری که اشاره به آن خالی از لطف نیست، تقابل دو مفهوم سیاسی- حقوقی، یعنی حق حاکمیت دولت‌ها و اصل حق تعیین سرنوشت ملت‌هاست. گزاره دوم یعنی تعیین حق سرنوشت ملت‌ها در شرایطی قابل استناد است که ملت‌های مختلفی وجود داشته باشند. این درحالی است که در ایران به استناد قانون اساسی یک ملت یعنی ملت ایران وجود دارد و تبدیل هر قومیت به یک ملت، سیاستی چپ‌گرایانه است. همان‌طور که گفته شد آقای پزشکیان در سخنان روز 10اسفند سال94 نیز از واژه «ملت‌ها» استفاده کرده بود که این موضوعی نادرست و به‌شدت قوم‌گرایانه است. بنابراین هنگامی که تمام اقوام موجود در ایران ذیل یک ملت شناخته می‌شوند، باید حق تعیین سرنوشت آن‌ها را جمعی دانست و نباید منحصر به یک محدوده جغرافیایی با نشانه‌ مانند قومیت دانست. در شرایطی که یک ملت در یک‌جغرافیای واحد زندگی می‌کنند، باید به اصل حاکمیت دولت‌ استناد کرد؛ البته دولتی که برآمده از یک ساختار دموکراتیک و به خواست عمومی باشد. دیگر آنکه تغییر سیستم تمرکزگرایی به فدرالیسم، مستلزم تغییر قانون اساسی است و طرفداران چنین شیوه‌ای باید بدون لکنت و تعارف خواست اصلی خود یعنی تغییر قانون اساسی را اعلام کنند و اگر چنین خواستی را دنبال نمی‌کنند نباید سخن از شیوه فدرال شدن کشور ایران را مطرح کنند.

وجود یک ملت واحد در ایران

قبول داریم که توسعه نامتوازن در کشور یکی از مهم‌ترین مشکلات کشور ایران است که انتقادهای بسیار مهمی را نسبت به حاکمیت مطرح کرده است اما راه حل رفع چنین بحرانی، دامن زدن به بحث‌های قومیتی و فدرالیسم قومی نیست. در حقیقت شکاف طبقاتی در شهرهای ایران به دلیل فقدان فدرالیسم به وجود نیامده است که اکنون با پیروی از چنین شیوه‌ای حل شود. شکاف طبقاتی به علت انباشت سرمایه در دست یک‌عده و در یک منطقه به‌وجود می‌آید که به سیاست‌های نادرست اقتصادی حاکمیت سیاسی بازمی‌گردد. از سوی دیگر اگر به طبقات مختلف کشور ایران نگاه کنیم، درمی‌یابیم که فقر عمومی، دامنگیر عموم مردم شده است و تنها شکل آن در شهرهای مختلف تفاوت دارد و شاید توسعه متوازن در ایران وجود نداشته باشد اما شاید بتوان گفت که فقر متوازن به خصوص در سال‌های اخیر ایجاد شده است.

از سوی دیگر شرایط این روزهای ایران را جنگی قلمدادکردن بر بحران‌های موجود می‌افزاید و از یک نماینده مجلس که از قضا بر کرسی نایب رییسی نیز تکیه زده است، ایجاد بحران روانی در جامعه بعید به نظر می‌رسد! سخنان اخیر پزشکیان بهانه به دست دشمنان خارجی می‌دهد، کسانی که مترصد تشویش اذهان عمومی و ناامن جلوده دادن ایران هستند و اگر او ناآگانه در این دام افتاده است باید به صراحت موضع خود را اعلام کند تا سکوت وی به منزله تایید منش بدخواهان ایران نباشد. در پایان باید گفت که قوم‌گرایی افراطی در ایران یکی از موضوعات مهم امنیتی است و دامن‌زدن به این موضوع با بهانه‌هایی مانند فدرالیسم می‌تواند تبدیل به بحران‌‌های مهمی شود؛ از این‌رو باید مسئولان و نمایندگان در رفتار و گفتار خود تمام وجوه امنیتی موضوع را لحاظ کنند.
به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۶ دی ۳۰, شنبه

جمهوری اسلامی از عقب مانده ترین نظام های موجود در دنیاست


مردم گشنه و مال باخته و عاصی و رنج دیده ریخته اند خیابان و مظلومیت و رنج خود را فریاد می زنند؛آقایان این فریاد تظلم را به کشورهای ریز و درشت وصل کرده و بعد فرماندهان نظامی می گویند فتنه 96 را خاموش کردیم!یعنی با کمک نیروهای نظامی و انتظامی مردم را زدیم و نگذاشتیم خیابان باشند ؛و این یعنی فتنه خوابید که نخوابید
قطعا وقتی حادثه و اعتراض و اغتشاشی در کشور ایجاد می شود دشمنان و رقبا و حتا دوستان به دنبال منافع خود دستشان را به سمت حادثه دراز می کنند تا منافعی برای خود دست و پا کنند اما اینکه مردم قهدریجان که از سر بیچارگی به بیرون ریخته اند به دشمن منتسب شوند؛عین حماقت است و احمقانه تر این است که بجای یافتن پاسخ مناسب به دردها و رنجهایشان با باتوم و گلوله با آنها صحبت شود و حذف انها از خیابان را کنترل فتنه فهمید.

اگر این وضعیت درست شده و اگر مردم ریخته اند خیابان و اینکه هر آن ممکن است هر اتفاق خوش و ناخوشی رخ دهد در همه اینها مقصر شخص"جمهوری اسلامی" است و فتنه از "نظام" خیزیده نی ز "دشمن".حالا چون نمی توانند خود را در آیینه بحران ببینند و نقش خود را در این بحران بشناسند چونان جن زدگان همه را مقصر می خوانند و های و هوی راه انداخته اند تا "تقصیر" خود را پنهان کنند اما بحران با نشان دادن جلوه ها خشن خود به این مقصران، به صورتِ خود- فریبشان سیلی می کوبد و می گوید درست نگاه کنید تا شاید بتوانید درست بفهمید و شاید بتوانید یکبار محض رضای خدا که نه بخاطر خودتان و مصلحت های کوچک و حقیرتان راه حل را تشخیص دهید.
همانطور که مردم قهدریجان ایذه و... را سیاسیون بیرون نکشیده اند بلکه واقعیاتی از زندگی بیرون کشیده که تابشان را طاق کرده به همان شدت وئ بیشتر کنترل این مردم با راه های خشن و خطابه های بی مغز سیاسی را همان ضرورت ها به طاق می کوبد.
منطق اصلاح طلبان و منطق نظام!
اگر به روحانی رای ندهیم خطر جنگ هست؛اگر توافق هسته ای نکنیم خطر جنگ است و هم ایران سوریه ای می شود و دوباره اگر به روحانی رای ندهیم وضع کشور بهم می ریزد؛اقتصاد خراب می شود و ایران سوریه ای می شود و اکنون می گویند ما کاری نمی توانیم بکنیم؛دندتان نرم با فقر و بدبختی بسازید به تکرار ما تکرار کنید ؛هر کس بیاید بیرون اراذل است و باید سرکوب شود و الا ایران سوریه ای می شود؛به هر حال اگر نتمرگید و ما در قدرت نباشیم ایران سوریه ای می شود و مقصر شمایید!در هر حالی ما مقصر نیستیم یا ملت مقصر است یا رقیب!
این منطق چیزی جز فلج مغزی نیست و نمی فهمد که دیگر در محاسبه سود و زیان جامعه وضع فعلی را به درستی یا به غلط بدتر از هر وضعی می داند؛امیدش را از دست داده و عصبانی است؛این جامعه را عاصی کرده اید! اکنون همه هیات حاکمه از سپاه و تلویزیون و رادیو و ایمه جمعه و دولت و سخنگو و مجلس در حال دمیدن بر اتش غضب عمومیند؛با این وضعیت انتظار دارند جامعه عصبانی و عاصی آرام بگیرد؟ منطقی که بر انها حاکم است باید فاش و افشا شود تا نتوانند پشت منطقی مبهم و کلی گویانه سنگر بگیرند.
هنوز این مسولان نخواسته اند بگویند که این عصبانیت نتیجه بلایی است که ما بر سر جامعه آورده ایم و اکنون باید چه کنیم و چه شود؟!
بحث کلی نظام این است که پسر صدام و بارزانی دست به یکی کردند و از آن سوی سلطنت طلبان تا کشور را بهم بریزند و ما فتنه را خاموش کردیم(قال محسن رضایی،انیشتن زمان)حالا نهایتا بر سر اینکه چه کسی دخالت داشته اختلاف دارند یکی می گوید عربستان و دیگری می گوید بارزانی!
عامل هر وضعیتی هیات حاکمه ای است که هیچ راه عقلانی پیش پای جامعه برای گذار به وضع بهتر نمی گشاید.
دوستانی که مدام از سر دلسوزی خطر سوریه ای شدن را به مردم متذکر می شوند باید مخاطب خود را تغییر دهند؛نگرانی انها صحیح است و می شود علی رغم اینکه با این نظر مخالف بود؛اما سویه های نگرانی را درک کرد؛اما مساله این نیست که ایران سوریه ای می شود یا نه که با این هیات حاکمه و با این مشی ایران هر چیزی می تواند بشود؛بلکه بحث این است که عزیزان وطن پرست مخاطب شما نباید مردم باشد بلکه باید به نظام اعتراض کنید تا تغییری در وضعیت ایجاد کند و الا مردم قهدریجان در صفحات مجازی ما تشریف ندارند؛درد و بدبختی آنها واقعی و منضم به زندگی روزمره اشان است؛ با تحلیل فلسفی و جامعه شناختی و اینده پژوهانه ما کاری ندارند؛نصیب آنها تمام عوارض منفی حاصل از نظام کارآمد است؛باید قدرت و هیات حاکمه را خطاب قرار داد و پرسید ؛به کجا می روید و چرا با این برنامه می خواهید ایران را به بلا دچار کنید؟
دوستان وطن پرست برای نجات ایران و ساختن فردای بهتر یقیه نظام و حکومت را بگیرید و دست از ترساندن مردم بردارید
به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۶ مهر ۱۶, یکشنبه

اقلیم کردستان


واکنش‌های ما در برابر بحران عراق، که خود را به صورت ‌همه‌پرسی برای استقلال در منطقه کردستان نمایاند، نشان داد این حوادث هستند که به سمت ما ‌می‌آیند و ما در طراحی آینده و محیط مطلوب و همراستا با منافعمان در پیرامون خود سخت ناتوانیم واین خود به ما ‌می‌گوید که حاکمان ایران فاقد دید استراتژیک و برنامه‌ای جامع برای حضور در جهان ایرانی و 
ایرانِ بیرونی هستند و به این خاطر ما به جای داشتن مدل‌هایی از نظم ایرانی در پیرامون با آشوب یا نظم‌هایی خلاف منافعمان مواجه هستیم.
ایران به عنوان مرکز جهان ایرانی و در حالی که باید مرکز معنا و قدرت باشد؛ به عناصر این جهان معنا و نظم ‌نمی‌بخشد و از این جهت این عناصر ‌می‌توانند در خدمت طرح‌ها و نظم‌هایی قرار بگیرند که نسبتی با حرکت در مسیر اعتلای ایرانزمین ندارد.
از زمان سقوط صدام تا کنون ما فرصت داشتیم عراق را، که از زیر ماشین سرکوب و تعریبِ حزب نژادپرست بعث نجات یافته بود، بر پایه هویت ایرانی و در راستای تمدن ایران بازسازی کنیم یا گام‌های جدی در راه بازسازی آن برداریم. 
نمی‌توان بر سریر ایران تکیه زد و نسبتی با تاریخ زمامداری در ایران نداشت و از آن تختگاه تا فرات را به عنوان بخشی از ایران بیرونی و از مهم‌ترین بخش‌های ایرانشهر نفهمید.

در حال حاضر سرزمینهای این سوی فرات که باید در دیدگاه نظام حاکم و از دریچه مقولات تاریخ ایران، معنای ایرانی داشته باشند صرفا به عنوان بخشی از ژئوپلتیک نابودی اسراییل فهمیده ‌می‌شود و اگر به شیعیان توجهی شده است و برنامه‌هایی در ارتباط با گروه‌های شیعی دنبال ‌می‌شود صرفا چونان بسیج نیرو و استخراج توان در این ژئوپلتیک جنگ بوده و نه چیزی بیشتر!
از عوارض بد دیدن است که عده‌ای در آستانه حمله آمریکا به عراق، که بعثی‌ها بر آن حکمرانی ‌می‌کردند، در سودای کمک به «خالد بن ولید» ‌می‌سوختند. اگر چه صدام خالد نبود و این قیاس آیتی بود از ذهن متشنج که از بد روزگار در تهران بر اداره امور تکیه زده بود، اما نشان ‌می‌داد که آن ایرانی نفهمیده است که اگر صدام خالد بن ولید هم باشد منِ ایرانی نمی‌توانم به یاری او برخیزم! اقتضائات ایرانی بودن من حکم ‌می‌کند که خالد از همسایگی ما رفع شود؛ حالا چه ایران زرتشتی باشد و چه شیعه نمی‌تواند با خالد جمع شود.
در همان حال که عده‌ای رویای یاری به خالد را داشتند، عده‌ای دیگر عراق سقوط کرده را به عنوان باتلاق آمریکا ‌می‌دیدند. این باتلاق دیدن هم چیزی نبود الا قیاس وضع عراق با ویتنام! این توهم برای تحلیلگران نظا‌می ‌و امنیتی وجود داشت که ‌می‌شود با کمک بمب‌های کنار جاده‌ای و شکار سرباز، عراق را به باتلاقی تبدیل کرد تا آمریکا شکست خورده و دچار بحران شود! 
همه این ارزیابی‌ها امروز نشان ‌می‌دهد که سردمداران، ماهیت جنگی را که برای شروع آن اشتیاق داشتند، نمی‌شناختند؛ حتا نمی‌دانستند که جنگ، اقتصادِجنگ ‌می‌خواهد و اگر بدون توجه به آن درگیر جنگی بزرگ با طرفی قدرتمند شدی آن هنگام که ستون مقاومت به لرزه افتاد؛ قطعا عوارض اسفناک آن با احاله به شعار «اقتصاد مقاومتی» رفع نخواهد شد.
مصادف با سقوط صدام ما فارغ از توهماتی که وصفش گذشت؛ طرحی داشتیم به نام «طرح توسعه تیسفون»؛ بحث ما این بود که با برافتادن صدام و از آنجا که سازمان ملل، عراق را به عنوان متجاوز شناخته و غرامتی مد نظر قرار داده است بهتر است ما از دولت مرکزی عراق خسارت جنگ خود را بگیریم و از آن بانکی به نام «توسعه تیسفون» ایجاد کنیم. بانکی که معادل آن را زمان نظام سابق با نام بانک توسعه و صنعت ایجاد کرده بودند و نتایج درخشانی داشت.
وظیفه بانک توسعه تیسفون ‌می‌توانست این باشد که بخشی از پول غرامت را خرج آبادی کرانه‌های خلیج فارس تا دریای عمان کند که ما از آن به عنوان «کرانه زرین» نام ‌می‌بریم. بنادری پیش رفته در کرانه زرین با توجه به اصول صحیح شهرسازی و نیاز ایران به آمایش جمعیت و منابع آب برپا شود؛ بخش دیگری از این مبلغ خرج گسترش زبان فارسی تا رود فرات شود و رسانه در خدمت آن قرار گیرد؛ انجمن‌های فرهنگی وابسته ایجاد و در حوزه علمیه نجف زبان فارسی به زبان حوزه اضافه گردد؛ رسانه‌های قدرتمندی برای گسترش آگاهی به آن سوی ایجاد شود و از سوی دیگر طرح‌های اقتصادی تهیه شود که در آن بخش خصوصی اقلیم و شیعه‌نشین، که تا فرات مرز تاریخی ما را شامل می‌شود، با مشارکت 50 درصدی بانک توسعه تیسفون برنامه رشد اقتصادی را در آن منطقه بصورت مکمل و وابسته به ایران طراحی کند و از سوی دیگر بازارهای مشترک تعریف شود.
در فقدان چنین طرح جامعی نظام صرفا توانست روابط نظا‌می ‌مهم و قدرتمندی با دولت عراق ایجاد کند. در نبود طرح‌های استراتژیک بود که خطوط لوله اقلیم از طریق بندر جیهان ترکیه راهی آشکلون شد.
نگاه ما به عراق نمی‌تواند صرفا از دریچه «کردها» باشد بلکه گستره‌ای که تا رود فرات امتداد دارد یعنی با مسامحه دل ایرانشهر دارای تنوع جمعیتی است و همه آنها بخشی از آن سرزمین هستند و البته در آنجا کردان ایرانی حضور مهمی‌ دارند. 
در فقدان نگاه معنا بخش و وحدت آفرین که منبعش ایران باشد جمعیت موجود در آن خطه راه پراکندگی و اختلاف پیمودند.
در نتیجه‌ی نبود اقتدار موثر مرکزی عراق داعش توانست به سرعت از بخش‌های آن سوی فرات و موصل به سمت مناطق شیعه‌نشین و کردستان بسط یابد. 
صد افسوس که در گسترش و تامین منابع اقتصادی داعش زیاده‌خواهی شخصی و طایفه‌ای بارزانی نقش داشت. بارزانی ترجیح داد از یک سو با ترکیه و از سوی دیگر با داعش روابط نفتی برقرار کند و پشت دولت مرکزی را خالی کرد که نتیجه آن فاجعه شنگال وکشتار و اسارت و بردگی ایزدیان بود. 

در حالی که دولت مرکزی در نبرد با داعش بود، بارزانی در مرزهای خود به حالت صلح با داعش به سر ‌می‌برد و روابط اقتصادی را هم فرصت طلبانه غنیمت ‌می‌شمرد. وقتی داعش به اربیل نزدیک شد بارزانی و دولت اقلیم دفاع از ایزدیان را به امری ثانویه تبدیل کردند. اقدام بارزانی نشان داد که آنها منافع خود را بر «کردها» ترجیح ‌می‌دهند.
اکنون بعد از فروکش کردن داعش که با دلاوری سربازان ایرانی میسر شد‌؛ بارزانی در پی منافع خانواده خود و سوءاستفاده از خواست‌ها و رویاهای برخی از کردها قصد دارد با اعلام استقلال، قلمرویی خانوادگی تشکیل دهد.
این قلمرو اگر چه شعارهایی در راستای استقلال «کردها» دارد اما نسبتی با استقلال به معنای درست کلمه ندارد. آنچه «دولت جدید» ‌می‌خواهد بر پایه آن بایستد؛ نه پایه‌های واقعی و تاریخی و بلکه پایه‌هایی جعلی است؛ استقلال یعنی بر پایه‌های حقیقی خود ایستادن.
«دولت اقلیم» زمانی ‌می‌تواند در مسیر استقلال باشد که بر پایه‌هایی درست بایستد. پایه‌های درست نمی‌تواند در ضدیت با «ایران» و «ملت ایران» باشد و ‌نمی‌تواند چنان بیگانه از خود باشد که ایران را در غیریت قرار دهد و چشم طمع به بخش‌هایی از ایران بدوزد؛ بلکه باید خود را به عنوان بخشی از ایران بفهمد و بکوشد در امتداد وحدتی که زمانه اجازه ‌می‌دهد خود را قرار دهد
با توجه به اقدامات بارزانی و آنچه پایه حرکت در مسیر استقلال قرار گرفته باید گفت:
۱- آنچه به نام استقلال منطقه کردستان در عراق و تبدیل آن به دولتی مستقل مطرح شده است چیزی جز ابداع یک ملت برخلاف واقعیت‌های آن مردم نیست. این حرکت چنان در خلاف جهت موجودیت آن مردم و آن منطقه است که خود، عین از خود بیگانگی و جنگیدن با خود است، تا چه برسد به اینکه بتوان استقلالش نامید.
سابقه دعواهای حزبی میان کردها نشان ‌می‌دهد که منافع مردم قربانی زیاده خواهی‌ها و جاه‌طلبی‌های روسای احزاب که بیشتر حالت طایفه‌ای و قبیله‌ای دارند شده است.

۲- به نظر ‌می‌رسد بارزانی قصد دارد موجودیت جدیدی ساخته و با آن سودا کند. او ‌می‌خواهد این موجودیت را در جنگ با ایران به دیگران بفروشد. در تلویزیون‌های اقلیم، با شیطنت در بخش اخبار هواشناسی ایلام و کرمانشاه در داخل نقشه کذایی کردستان بزرگ
نشان داده ‌می‌شود؛ این عمل او و سایر قرائن حاکی از سوءنیت و شیطنت‌های سران این حزب است که باید با قدرت و جدیت به آنها اخطار داده شود.
۴- نباید اجازه داد بخشی دیگر از ایرانی‌تباران با حیله و فریب برخی سیاسیون تبدیل به موجودیتی علیه ایران شوند یعنی همان سرنوشتی که جمهوری موسوم به آذربایجان به آن دچار شد؛ دولتی با چنان تعریفی از خود و این مقدار از جعل، دولتی نامشروع است.
۵- نگاه ایران به منطقه عراق تا رود فرات نمی‌تواند صرفا بر پایه کردها باشد بلکه سیاست درست، نگاه به آن بخش از ایرانشهر و یافتن راه حل‌هایی است که منافع باشندگان آنجا تامین شود. نگاه مادرانه به منطقه نمی‌تواند در ذیل نگاه قو‌می ‌منعکس شود بلکه ایران به عنوان مادر به کلیت پهنه‌ای از عراق خواهد نگریست که بخشی از ایرانشهر است.

۶- باید میان کردها و احزاب کردی تمایز قائل شد. عمده تحرکات سیاسی میان کردها مربوط به احزاب کردی است. در میان کردها دو جریان خطرناک وجود دارد‌؛ حرکت وحدت اسلا‌می ‌در معنای خلافت و دو دیگر جریان‌های باقی مانده از چپ. هر دو ذهن و نگاه‌ها را آلوده ‌می‌کنند؛ باید کوشید جریان قدرتمند ایرانگرا در میان کردها را پرورش و تقویت کرد.
۶- حکومت مستقر در ایران باید در زمینه کاهش تنش در عراق و یافتن فرمول‌هایی که سعادت آن خطه تامین شود کوشش‌های بیشتری به عمل آورد. وزارت خارجه منفعل، بی‌تحرک و اساسا جاهل به مبانی بحث و رخدادها، نقش مهم و تاریخی ایران را به خطر ‌می‌اندازد. برای فعال بودن در منطقه به دستگاهی توانمند و چابک و هوشمند نیاز است و این دستگاه باید طنین صدای ملت تاریخی ایران باشد.
۷- مقامات جمهوری اسلا‌می ‌نباید صدا، لحن و محتوای کلام و نگاهشان همانند مقامات ترکیه باشد. ترکیه نگاهش به کردها خصمانه است. ملیت ترک بر مبنای حذف و انکار هویت کردی، ابداع و جعل شده است. جریان کردی در منطقه و مخصوصا بازتاب تحولات در آناتولی موجودیت دولت جعلی ترکیه را به خطر ‌می‌اندازد در حالی که نگاه ایران به کردها نگاه مادر به فرزند است و اختلاف بر سر امور عارضی است.
مهرماه ۱۳۹۶ خورشیدی 
بیانیه تحلیلی حزب پان ایرانیست پیرمون حوادث عراق
به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed

۱۳۹۵ آبان ۱۴, جمعه

گامی دیگر از سوی تیم اصلاح واعتدال جهت ایجاد شکاف قومی در ایران

👆
جمهوری اسلامی بیاری نفرت پراکنان قومی، نخستین گام رسمی برای تجزیه ایران را برداشت
مسئولان بجای قبیله گرایی، بدنبال رفع محرومیت ها، بیکاری، فقر و تقویت وحدت ملی در کشور باشند!
مسئولين يا بهتر بگوييم مشغولين در حال نابودي وحدت ملي هستند 
از روزی که محسن مهرعلیزاده ( نامزد دوم خردادی در انتخابات ریاست جمهوری 1384 ) در سخنرانی های انتخاباتی اش با به کارگیری سیاست « تهییج احساسات تیره های ایرانی » کوشید برای خود رای بیشتری جمع کند ، تا به امروز 11 سال می گذرد . با کمال شگفتی ، این رفتار در سه دوره ی انتخاباتی به شیوه های گوناگون از سوی نامزدهای انتخاباتی  و نمانیدگان مجلس در ایران در پیش گرفته شده است و از سوی دولت ، بی پاسخ مانده است . بنابر اصل ۱۹ قانون اساسی ملت ایران از هر قوم و قبیله‌ای که باشند، از حقوق مساوی برخوردارند و بنابر اصل ۲۰ همه افراد ملت اعم از زن و مرد به‌طور یکسان از حمایت قانون برخوردار هستند و همچنین بنابر اصل ۸۴ قانون اساسی هر نماینده در برابر تمام آحاد ملت مسئولیت دارد. مجلس صدای ملت است و باید منادی وحدت و کثرت‌گرایی باشد و اگر این روند ادامه یابد دیر یا زود باید منتظر تقسیم‌بندی‌های بعدی در سایر اقوام باشیم و این مسئله می‌تواند منجر به اخلاف در سطح کشور شود.
 مجلس باید مکانی برای قانونگذاری و تصویب برنامه در سطح کلان و ملی باشد. ؛ ولی عده ای سعی دارند با سخن گفتن از این فراکسیون های قومی موقعیت سیاسی خود را تضمین کنند. برخی پا را از این هم فراتر گذاشته و تاسیس « فرهنگستان زبان ترکی » را مطالبه کرده اند. این طرح ، طرحی  خطرناک و هشداردهنده است . باید  دانست که نهادی به نام «فرهنگستان زبان» در همه جای دنیا، یکی از اصول مدرنیسم است که در راستای «ملت سازی» و استانداردسازی به وجود می‌آید. وقتی کسی از یک « فرهنگستان » برای یک زبان به جز «زبان ملی» سخن می‌گوید، ناآگاهانه در پی آن است که یک زبانی را استاندارد کند و در حد ملی ارتقاء دهد و به «پروسه ی ملت سازی از اقوام » کمک کند  که مستلزم فروپاشی « ملت ایران » است. با این کار به مرور تمرکز و یکپارچگی کشور تحلیل می‌رود. در کجای جهان سیاست مداران برای  اینکه رای بیاورند ، به تعمیق شکاف‌های اجتماعی می‌پردازند؟ این گرایش واقعا جای تعجب و تاسف است.نباید شکاف ایجاد کرد و یا  گسل ها را به زلزله تبدیل کرد.علت وجودی مجلس تامین منافع و مصالح ملی و تدبیر امور یک کشور است ؛ ولی برخی  عکس این روند را انجام می‌دهند. ما باید مواظب این بحث ها باشیم و به یاد داشته باشیم که در این محیط  پر هرج و مرج و پر تلاطم که از لحاظ ژئوپولتیکی داریم ، دامن زدن به این بحث ها نمی‌تواند در راستای منافع ملی باشد. کسانی که دنبال استفاده ی ابزاری از اقوام هستند و نیز گروه هایی که خودشان از نظر فکری وارد جرگه‌های قومگرایی شده اند، خطرسازند. 

رسانه‌های ترکیه خوشحال از تشکیل فراکسیونی قومی/قبیله‌ای در مجلس ایران!


فراکسیون «مناطق ترک‌نشین»

۱۰۰ نماینده مجلس ایران، روز یکشنبه نهم آبان، نخستین نشست فراکسیون «مناطق ترک‌نشین» را تشکیل دادند و در این نشست، مسعود پزشکیان نایب رئیس مجلس، به عنوان رئیس و نادر قاضی‌پور، نماینده ارومیه، به عنوان نایب رئیس این فراکسیون انتخاب شدند. ایجاد چنین فراکسیونی در مجلس تاسیس یک مجلس موازی درون مجلس میباشد 
فراكسيون درست كردن بر حسب زبان و قوميت  يك كار غير ملى و قومگرايانه است. ايجاد خط كشى ميان مردم ايران  می باشد. مثلا نماينده آذرى اروميه بايد با نماينده ترك زبان اردبیل متحد بشه عليه نماينده كرد شهر خودش يعنى اروميه. اصلا چنين نماينده اى ميتواند نماينده شهر اروميه باشد؟ اين نماينده تبديل نميشود به دشمن همشهريان كردش؟
استقبال گروههای تروریستی و تجزیه طلب ازتشکیل فراکسیون ملوک الطوایفی ترک زبانان درمجلس
جمهوری اسلامی بیاری نفرت پراکنان قومی، نخستین گام رسمی را با بپاسازی فراکسیونی بنام "فراکسیون مناطق ترک نشین" با هموندی ۱۰۰ نماینده اش، به ریاست مسعود پزشکیان از جناح "اصلاح طلبان" (عضو تیم حسن روحانی) با معاونت نادر قاضی پور (نماینده تندروی اصولگری تیم علی خامنه ای) را برداشت!
این فراکسیون که جمهوری اسلامی نامش را نه "مناطق ترک زبان"، بلکه "مناطق ترک نشین" گذارده است، عملاً ایرانیان "ترک زبان" بویژه هم میهنان آذربایجانی را غیر ایرانی دانسته و با اعلام یک جمله ساده و هدفمند ". . . با توجه به گستردگی مناطق ترک نشین در سراسر کشور . . . " از سوی زهرا ساعی سخنگوی فراکسیون، تمامیت ارضی و یکپارچگی کشور را رسما زیر پرسش برده است!

با بپاسازی این فراکسیون از سوی رژیم اسلامی، بدون هیچ گمانی شاهد برپایی فراکسیون های مناطق دیگر از جمله کُردنشین، لُر نشین، ترکمن نشین و بویژه بلوچ نشین و عرب نشین که مستقیما از لندن و تل آویوو هدایت می شوند خواهیم بود. پسامد برپایی این فراکسیون ها که موجب ایجاد خطوط قومی در ایران می شود، به فدرالیزم و سرانجام تجزیه پایان می یابد. دقیقا براساس برنامه هایی که بیگانگان برای ایران ریخته اند.
در این، تنها نماینده ای در میان نماینده های مجلس فرمایشی که سکوت را شکسته و به این حرکت ضدملی رژیم دهان اعتراض و نکوهش گشود، آقای ﺍﺣﻤﺪ ﻣﺮﺍﺩﯼ نماینده بندرعباس بود.

آقای مرادی ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﻧﺸﺴﺖ ﻋﻠﻨﯽ روز سه شنبه ﻣﺠﻠﺲ ﺩﺭ ﺍﺧﻄﺎﺭ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﺑﻪ ﺳﻪ ﺍﺻﻞ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ: "ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﺻﻞ ۱۹ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻣﻠﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻗﻮﻡ ﻭ ﻗﺒﯿﻠﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺍﺯ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺴﺎﻭﯼ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﺻﻞ ۲۰ ﻫﻤﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻠﺖ ﺍﻋﻢ ﺍﺯ ﺯﻥ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺑﻪﻃﻮﺭ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﺻﻞ ۸۴ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻫﺮ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﺣﺎﺩ ﻣﻠﺖ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ."

ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : "ﻣﺠﻠﺲ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻠﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺎﺩﯼ ﻭﺣﺪﺕ ﻭ ﮐﺜﺮﺕﮔﺮﺍﯾﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﻧﺪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﯾﺎﺑﺪ ﺩﯾﺮ ﯾﺎ ﺯﻭﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺗﻘﺴﯿﻢﺑﻨﺪﯼﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪﯼ ﺩﺭ ﺳﺎﯾﺮ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺍﺧﻼﻑ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﮐﺸﻮﺭ ﺷﻮﺩ."

آقای مردای هشدار داد: "ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺍﮐﺴﯿﻮﻥ ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﺗﻌﺪﺍﺩﯼ ﺍﺯ ﺳﺎﯾﺖﻫﺎﯼ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺘﯽ ﻭ ﺗﺠﺰﯾﻪﻃﻠﺐ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺳﺘﻘﺒﺎﻝ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﻪﺟﺎﯼ ﻗﺒﯿﻠﻪﮔﺮﺍﯾﯽ ﺑﻪﺩﻧﺒﺎﻝ ﺭﻓﻊ ﺑﯿﮑﺎﺭﯼﻫﺎ ﻭ ﻓﻘﺮﺯﺩﺍﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺎﺷﯿﻢ."

بپاسازی این فراکسیون ضدایرانی، از سوی کشورهای ترکیه و اران (آذربایجان جعلی)، نفرت پراکنان قومی و دیگر تروریست های ضد ایران مورد استقبال قرار گرفته است!

این حرکت ضدملی از سوی رژیم اسلامی (که بدین خاطر هم از سوی کشورهای غربی در سال ۱۳۵۷ بر سرکار آورده است)، به آسانی توانایی بپاسازی آتش جنگ های قومی در کشور، بویژه در مناطقی که ایرانیان آذری زبان، و کُردزبان و فارس زبان در کنار یکدیگر زیست می کنند را دارد، که بدون هیچ گمانی به یک جنگ درونی تمام عیار و تجزیه ایران را در پی خواهد داشت!

هم میهن بهوش باش که مسیر کنونی کشتی ایران که سکانش در دست ایرانستیزان است، مسیری بود که کشورهای عراق، لیبی و سوریه را به امروز رساند!

بایستی با همه نیرو و توان، به مخالفت با این مساله ضد ملی بپاخیزییم، وگرنه ایران باقی نخواهد ماند تا آزاد و آبادش سازیم!



بنمایه:
به اشتراک گذارید:

. Balatarin . Azadegi . Donbaleh . Risheha . Sabzlink . Cloob . Khabarnet . Digg . Delicious . Friendfeed . Addthis to other . Cloob . Oyax . Stumbleupon . Twitter . Facebook . Email To: . Reddit . Subscribe to Feed